تربیت
Tarbiat.Org

بر درگاه دوست(شرح فرازهایی از دعاهای افتتاح، ابوحمزه و مکارم الاخلاق)
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

لزوم خوف و رجا

آنچه موجب سعادت انسان مى‌گردد این است كه بفهمد در مقابل خدا و عظمت او بنده اى ذلیل است كه از خود چیزى ندارد.تمام خوبیها متعلق به خداست. و هر چه گرفتارى و بدبختى است در اثر سوء اختیار خودش گرفتار آن شده است. باید بداند كه اگر با سوء اختیار خود راه غلطى را در پیش گیرد، عملا به جنگ خدا رفته است و خدا او را به سختى گوشمالى خواهد داد. انسان باید همواره بین خوف و رجا باشد و چنین بیندیشد كه ممكن است با اینكه عبادتهاى بسیارى انجام داده، در اثر یك لغزش به بزرگترین مكرهاى الهى دچار گردد و با عاقبت بد از دنیا برود و یا با اینكه بسیار گنهكار و پست است، خدا او را از این حالت نجات دهد و از حسن عاقبت برخوردار گردد.
( صفحه 106)
احساس امنیت نسبت به مكرالهى، خود از گناهان كبیره است. انسان اگر تمام عمر خود را به عبادت پرداخته باشد نباید بدان خرسند باشد و به خود مغرور شود و از عاقبت كار خود مطمئن گردد. مغرورشدن و به خود بالیدن در پیشگاه خداى متعال، گناه بسیار بزرگى است، بلكه باید همواره خائف باشد كه اگر خدا یك لحظه او را به حال خود واگذارد به پایین ترین درجات سقوط مى‌كند.
از اینرو كسانى كه نزد خدا مقرّبترند، مانند انبیا و اولیا، ترسشان از خدا بیشتر است؛ آنان عظمت خدا را بیش از دیگران درك مى‌كنند و با وجود مقامى كه خداوند به آنها عنایت كرده است از اینكه حتى یك لحظه در برابر او مغرور شوند در هراسند.
از سوى دیگر، خداوند یأس از رحمت خود را از گناهان بزرگ به حساب آورده است. انسان هر قدر گنهكار باشد نباید از رحمت خدا مأیوس گردد. رحمت الهى آن قدر وسیع است كه اگر انسان واقعاً توبه نماید و به سوى او باز گردد مورد بخشش خدا قرار مى‌گیرد. آنگاه كه بنده نهایتِ ذلت خود را در برابر خداوند ابراز دارد و حالت خوف و رجاى او به كمال رسد، در مسیر تكامل قدم گذاشته است:
اِنَّهُ لَیْسَ مِنْ عَبْد مُؤمِن اِلاّ فی قَلْبِهِ نُوران؛ نُورُ خیفَة و نُورُ رَجاء؛ لَو وُزِنَ هذا لَمْ یَزِدْ عَلى هذا وَ لَو وُزِنَ هذا لَمْ یَزِدْ عَلى هذا.(76)
هیچ بنده مومنى نیست مگر آنكه در قلبش دو نور وجود دارد: نور خوف و نور رجاء؛ اگر سنجیده شوند هیچ یك بر دیگرى برترى ندارد.
( صفحه 107)