تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد26
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آن روز که طومار کائنات پیچیده شود

در آغاز این سوره چنانکه گفتیم به اشارات کوتاه و هیجان انگیز و تکان دهنده ای از حوادث هولناک پایان این جهان ، و آغاز رستاخیز بر خورد می کنیم که انسان را در عوالم عجیبی سیر می دهد ، و مجموعا هشت نشانه از این نشانه ها را بازگو می کند .

نخست می فرماید : ((در آن هنگام که طومار خورشید درهم پیچیده شود)) (اذا الشمس کورت ) .

((کورت )) از ماده ((تکویر)) در اصل به معنی پیچیدن و جمع و جور کردن چیزی است (همچون پیچیدن عمامه بر سر) این مطلبی است که از کتب مختلف لغت و تفسیر استفاده می شود ، و گاه آن را به ((افکندن )) یا ((تاریک شدن ))

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 171@@@

چیزی گفته شده ، و به نظر می رسد که این دو معنی نیز باز گشت به همان ریشه اول می کند .

به هر حال منظور در اینجا پیچیده شدن نور خورشید ، و تاریک شدن و جمع شدن حجم آن است .

می دانیم خورشید در حال حاضر کره ای است فوق العاده داغ و سوزان به اندازه ای که تمام مواد آن به صورت گاز فشرده ای در آمده و در گرداگردش شعله های سوزانی زبانه می کشد که صدها هزار کیلومتر ارتفاع آنها است ! و اگر کره زمین در وسط یکی از این شعله های عظیم گرفتار شود در دم خاکستر و تبدیل به مشتی گاز می شود !

ولی در پایان این جهان و در آستانه قیامت این حرارت فرو می نشیند ، و آن شعله ها جمع می شود ، روشنایی آن به خاموشی می گراید ، و از حجم آن کاسته می شود ، و این است معنی ((تکویر))

و لذا در لسان العرب آمده است ((کورت الشمس : جمع ضوءها و لف کما تلف العمامة : معنی تکویر خورشید این است که نور آن جمع و پیچیده می شود ، همانگونه که عمامه را می پیچند)) .

این حقیقتی است که در علم و دانش امروز نیز منعکس است و ثابت خورشید تدریجا رو به تاریکی و خاموشی می رود .

سپس می افزاید : ((و در آن هنگام که ستارگان بی فروغ گشته و افول کنند)) (و اذا النجوم انکدرت ) .

((انکدرت )) از ماده ((انکدار)) به معنی ((سقوط کردن و پراکنده شدن )) است ، و از ریشه ((کدورت )) به معنی ((تیرگی و تاریکی )) است ، و جمع میان هر دو معنی در آیه مورد بحث امکان پذیر است ، چرا که در آستانه قیامت ستارگان

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 172@@@

هم فروغ و روشنایی خود را از دست می دهند و هم پراکنده می شوند و سقوط می کنند و نظام جهان بالا درهم می ریزد ، همانگونه که در آیه 2 سوره انفطار آمده و اذا الکواکب انتثرت هنگامی که ستارگان فرو ریزند و پراکنده شوند و همانگونه که در آیه 8 سوره مرسلات آمده : و اذا النجوم طمست : ((و هنگامی که ستارگان محو و تاریک شوند)) .

در سومین نشانه رستاخیز می فرماید : ((و در آن هنگام که کوهها به حرکت در آیند)) (و اذا الجبال سیرت ) .

همانگونه که قبلا نیز اشاره کرده ایم از آیات مختلف قرآن استفاده می شود که در آستانه قیامت کوهها مراحل مختلفی را طی می کنند نخست به حرکت در می آیند ، و در آخرین مرحله به غبار پراکنده ای تبدیل می شوند (شرح بیشتر در این باره را در همین جلد در تفسیر آیه 20 سوره نبا مطالعه فرمایید) .

سپس می افزاید : ((و در آن هنگام که باارزشترین اموال به دست فراموشی سپرده شود)) (و اذا العشار عطلت )

((عشار)) جمع ((عشراء)) در اصل به معنی شتر ماده بارداری است که ده ماه بر حمل او گذشته ، و در آستانه آوردن بچه است یعنی چیزی نمی گذرد که شتر دیگری از او متولد می شود ، و شیر فراوان در پستان او ظاهر می گردد .

در آن روز که این آیات نازل گشت چنین شتری باارزشترین اموال عرب محسوب می شد .

((عطلت )) از ماده تعطیل به معنی رها کردن بدون سرپرست و

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 173@@@

چوپان است .

منظور این است شدت هول و وحشت آن روز به قدری است که هر انسانی نفیسترین اموال خویش را فراموش می کند .

مرحوم ((طبرسی )) در ((مجمع البیان )) نقل می کند که بعضی ((عشار)) را به معنی ((ابرها)) گرفته اند ، و ((عطلت )) به معنی تعطیل شدن باران آنها است ، یعنی در آن روز ابرها در آسمان ظاهر می شود اما نمی بارد (ممکن است این ابرها ناشی از گازهای مختلف یا ابرهای اتمی و یا توده های گرد و غبار حاصل از متلاشی شدن کوهها در آستانه قیامت باشد که ابرهایی است بدون باران ) .

ولی ((طبرسی )) می افزاید : ((بعضی گفته اند تفسیر ((عشار)) به ((ابرها)) چیزی است که در لغت عرب شناخته نشده )) .

اما با توجه به مطلبی که ((طریحی )) در ((مجمع البحرین )) آورده که ((عشار)) در اصل به معنی شتران باردار است ، و سپس به هر بارداری گفته شده ممکن است اطلاق آن بر ((ابرها))

نیز به خاطر آن باشد که آنها نیز غالبا باردارند ، هر چند ابرهایی که در آستانه قیامت در صفحه آسمان ظاهر می شود باردار نیست (دقت کنید) .

بعضی نیز ((عشار)) را به معنی خانه ها یا زمینهای زراعتی تفسیر کرده اند که در آستانه قیامت تعطیل می گردد و از ساکنان و زراعت خالی می شود .

ولی تفسیر اول از همه معروفتر است .

در آیه بعد می افزاید : ((و در آن هنگام که حیوانات وحشی جمع می شوند)) (و اذا الوحوش حشرت ) .

همان حیواناتی که در حال عادی از هم دور بودند ، و از یکدیگر می ترسیدند

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 174@@@

و فرار می کردند ، ولی شدت وحشت حوادث هولناک آستانه قیامت آنچنان است که اینها را گرد هم جمع می کند ، و همه چیز را فراموش ‍ می کند ، گویی می خواهند با این اجتماعشان از شدت ترس و وحشت خود بکاهند .

و به تعبیر دیگر : وقتی آن صحنه های هولناک خصائص ویژه حیوانات وحشی را از آنها می گیرد با انسانها چه می کند ؟ !

ولی بسیاری از مفسران معتقدند که آیه فوق اشاره به ((حشر حیوانات وحشی )) در دادگاه قیامت است که آنها نیز در عالم خود و در حدود آگاهی خویش مسؤولیتهایی دارند ، و اگر ظلم و ستمی به یکدیگر کرده باشند در آنجا از آنها قصاص می شود ، و این آیه را شبیه آیه 38 سوره انعام می دانند که می گوید : و ما من دابة فی الارض و لا طائر یطیر بجناحیه الا امم امثالکم ما فرطنا فی الکتاب من شی ء ثم الی ربهم یحشرون : ((هیچ جنبنده ای در زمین و هیچ پرنده ای که با دو بال خود پرواز می کند وجود ندارد مگر اینکه امتهایی همانند شما هستند ، ما چیزی را در این کتاب فروگذار نکردیم ، سپس همگی به سوی پروردگارشان جمع و محشور می شوند)) .

در زمینه حشر و حساب حیوانات بحث مشروحی در ذیل همان آیه در سوره انعام (جلد 5 صفحه 224 تا 227 داشتیم ) ولی آنچه در اینجا می توان گفت این است که با توجه به اینکه آیات مورد بحث از نشانه های هولناک پایان دنیا و آغاز آخرت بحث می کند تفسیر اول مناسبتر است .

سپس می افزاید : ((و در آن هنگام که دریاها بر افروخته شود !)) (و اذا البحار سجرت ) .

((سجرت )) از ماده ((تسجیر)) در اصل به معنی بر افروختن و به هیجان آوردن آتش است .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 175@@@

و اگر این تعبیر قرآن در گذشته برای مفسران عجیب بود امروز برای ما جای تعجب نیست ، زیرا می دانیم آب از دو ماده ((اکسیژن )) و ((هیدروژن )) ترکیب یافته که هر دو سخت قابل اشتعال است ، بعید نیست که در آستانه قیامت آب دریاها چنان تحت فشار قرار گیرد که تجزیه شوند و تبدیل به یکپارچه آتش گردند .

بعضی این واژه را به معنی ((پر شدن )) تفسیر کرده اند ، همان گونه که به تنور پر از آتش ((مسجر)) گفته می شود ، ممکن است زلزله های آستانه قیامت و متلاشی شدن کوهها سبب پر شدن دریاها گردد ، و یا سنگهای آسمانی در آنها فرو ریزد و پر شود و آبهای متلاطم آن بر صفحه خشکیها جاری گردد و همه چیز را غرق کند .

سپس می افزاید : ((و در آن هنگام که هر کس با همسان خود قرین گردد)) (و اذا النفوس زوجت ) .

صالحان با صالحان ، و بدکاران با بدکاران ، اصحاب الیمین با اصحاب الیمین ، و اصحاب الشمال با اصحاب الشمال ، بر خلاف این دنیا که همه با هم آمیخته اند ، گاه همسایه مؤمن ، مشرک است ، و گاه همسر صالح ، ناصالح ولی در قیامت که یوم الفصل و روز جداییها است این صفوف کاملا از هم جدا می شوند .

در تفسیر این آیه احتمالات دیگری نیز ذکر شده است از جمله اینکه : ارواح به بدنها بازمی گردند ، یا نفوس بهشتی با حوریان تزویج و نفوس ‍ جهنمی با شیاطین قرین می شوند ، یا اینکه هر انسانی با دوست و رفیقش قرین می گردد ، بعد از آنکه مرگ میان آنها جدایی افکند ، و یا هر انسانی با اعمالش قرین می شود .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 176@@@

ولی تفسیر اول از همه مناسبتر به نظر می رسد ، و آیه 7 تا 11 سوره واقعه گواه آن است : و کنتم ازواجا ثلاثه فاصحاب المیمنة ، ما اصحاب المیمنة و اصحاب المشئمة ما اصحاب المشئمة و السابقون السابقون اولئک المقربون :

((در آن روز شما به سه گروه تقسیم خواهید شد : نخست اصحاب میمنه هستند چه اصحاب میمنه ای ؟ گروه دیگر اصحاب شمال و گروه شومند ، و چه گروه شومی ؟ و سومین گروه پیشگامان پیشگامند و آنها مقربانند)) .

در حقیقت این آیه بعد از ذکر شش تحول عظیم که از مقدمات رستاخیز است به نخستین طلیعه آن روز بزرگ یعنی روزی که هر کس با قرین خود همراه می گردد اشاره می کند

سپس به سراغ یکی دیگر از حوادث رستاخیز رفته می افزاید : ((و در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده سؤال می شود)) (و اذا الموءودة سئلت ) .

((به کدامین گناه کشته شدند ؟ !)) (بای ذنب قتلت ) .

((موءودة )) از ماده ((واءد)) (بر وزن وعد) به معنی دختری است که زنده در زیر خاک دفن شده ، بعضی گفته اند ریشه آن به معنی ثقل و سنگینی است ، و چون این دختران را در گور دفن می کنند و خاک به روی آنها می ریزند ، این تعبیر درباره آنها به کار رفته است .

در بعضی از روایات در تفسیر این آیه توسعه داده شده ، تا آنجا که شامل هر گونه قطع رحم ، و یا قطع مودت اهل بیت (علیهم السلام ) می شود .

در حدیثی از امام باقر (علیه السلام ) می خوانیم هنگامی که از تفسیر این آیه سؤال شد فرمود : من قتل فی مودتنا : ((منظور کسانی است که در طریق محبت

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 177@@@

و دوستی ما کشته می شوند)) . ** تفسیر برهان جلد 4 صفحه 432 حدیث 11 و 7 . ***

در حدیث دیگری آمده است که شاهد این سخن آیه قربی است قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فی القربی : ((بگو : من هیچ پاداشی در برابر دعوت نبوت از شما نمی طلبم جز محبت اهلبیتم )) .

البته ظاهر آیه همان تفسیر اول است ، ولی ملاک و مفهوم آن قابل چنین توسعه ای می باشد .