تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد26
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

کافران می گویند ای کاش خاک بودیم !

در آیات گذشته قسمتهای قابل ملاحظه ای از کیفرها و مجازاتهای طغیانگران و مواهب و پاداشهای پرهیزگاران در روز رستاخیز بیان شد .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 56@@@

در آیات مورد بحث به معرفی آن روز بزرگ پرداخته ، بخشی از اوصاف آن روز و حوادث آن را شرح می دهد ، می فرماید :

((اینها همه در روزی واقع می شود که روح و تمام ملائکه در یک صف بپا می خیزند ، و هیچیک جز به اذن خداوند رحمن سخن نمی گویند ، و آن کس که سخن می گوید جز صواب و حق نمی گوید)) (یوم یقوم الروح و الملائکة صفا لا یتکلمون الا من اذن له الرحمن و قال صوابا) . ** بسیاری از مفسران معتقدند که یوم در این آیه ظرف است و متعلق به فعل لایملکون در آیه قبل است ، این احتمال نیز وجود دارد که به تمام آنچه در آیات قبل آمده است متعلق باشد ، و در تقدیر چنین است کل ذلک یکون یوم یقوم الروح . ***

بدون شک قیام ((روح )) و ((فرشتگان )) در آن روز در یک صف ، و سخن نگفتن جز به اذن خداوند رحمن ، فقط برای اجرای فرمان او است ، آنها در این جهان نیز ((مدبرات امر)) و مجری فرمانهای او هستند ، و در عالم آخرت این امر آشکارتر و واضح تر و گسترده تر خواهد بود .

در اینکه مراد از ((روح )) در اینجا چیست ؟ مفسران تفسیرهای زیادی ذکر کرده اند که در بعضی از تفاسیر به هشت احتمال بالغ می شود ** تفسیر قرطبی جلد 10 صفحه 6977 . *** که مهم تر از همه تفسیرهای زیر است :

1 - منظور مخلوقی است غیر از فرشتگان و برتر از همه آنها .

2 - منظور جبرییل امین پیک وحی خدا و واسطه میان او و پیامبران است ، که بزرگترین فرشتگان می باشد .

3 - منظور ((ارواح انسانها)) است که همراه فرشتگان بپا می خیزند .

4 - فرشته ای است بالاتر از همه فرشتگان و برتر از جبرییل ، و هم او بود که با انبیاء و امامان معصوم همراه بوده و هست .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 57@@@

قابل توجه اینکه روح در قرآن مجید گاه به صورت مطلق ، و بدون هیچ قید ذکر شده ، و در این حال غالبا در برابر ((ملائکه )) قرار گرفته مانند : تعرج الملائکة و الروح الیه : فرشتگان و روح به سوی او بالا می روند (معارج - 4) .

تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر : ((در شب قدر ملائکه و روح به فرمان پروردگارشان با هر چیزی نازل می شوند)) (قدر - 4 ) .

در این دو آیه روح بعد از ملائکه ذکر شده ، و در آیه مورد بحث قبل از ملائکه ، البته ممکن است این جدا شدن به عنوان یک فرد مشخص و بزرگ بوده باشد ، و به اصطلاح ذکر عام بعد از خاص یا ذکر خاص بعد از عام است .

اما در بسیاری از آیات ، ((روح )) با اضافه یا وصفی آمده است ، مانند ((روح القدس )) در آیه قل نزله روح القدس من ربک بالحق : ((بگو روح القدس این قرآن را از سوی پروردگارت به حق نازل کرد)) (نحل - 102) یا آیه نزل به الروح الامین قرآن را ((روح الامین )) نازل کرده (شعرا - 193) .

در بعضی از آیات خداوند ((روح )) را به خودش اضافه فرمود ، می فرماید : ((و نفخت فیه من روحی :)) ((در آدم از روح خودم دمیدم )) (روح شریفی که به خاطر شرافت به ذات مقدس او اضافه شده ) (حجر 29) و در جای دیگر می فرماید : فارسلنا الیها روحنا : ((ما به سوی مریم روح خود را فرستادیم )) (مریم - 17)

به نظر می رسد که ((روح )) در این آیات که به صورتهای متفاوتی بیان شده معناهای متفاوتی داشته باشد که شرح هر کدام در ذیل همان آیات بیان شده است .

ولی آنچه از میان تفاسیر مختلف نسبت به آیه مورد بحث مناسب تر به نظر می رسد این است که ، منظور از روح در اینجا یکی از فرشتگان بزرگ الهی

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 58@@@

است که بر طبق بعضی از روایات حتی از جبرییل برتر است ، چنانکه در حدیثی از امام صادق (علیه السلام ) می خوانیم : هو ملک اعظم من جبرییل و میکاییل : ((او فرشته ای است بزرگتر از جبرییل و میکاییل )) . ** مجمع البیان جلد 10 صفحه 427 . ***

و در تفسیر ((علی بن ابراهیم )) نیز آمده است : الروح ملک اعظم من جبرییل و میکاییل و کان مع رسول الله و هو مع الائمة (علیهم السلام ) : ((روح فرشته ای است برتر از جبرییل و میکاییل و او با رسول الله همراه بود و با امامان نیز همراه است )) . ** تفسیر علی بن ابراهیم جلد 2 صفحه 402 . ***

هر چند در بعضی از روایات در تفاسیر اهل سنت از پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل شده که فرمود : الروح جند من جنود الله لیسوا بملائکة لهم رؤس و ایدی و ارجل ، ثم قرا یوم یقوم الروح و الملائکة صفا ، قال هؤلاء جند و هؤلاء جند :

((روح لشکری از لشکریان خدا است که ملائکه نیستند ، آنها دارای سر و دست و پا می باشند ، سپس پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) این آیه را تلاوت فرمود : یوم یقوم الروح و الملائکة صفا سپس افزود : اینها لشکری هستند و آنها لشکر دیگری )) . ** بفسیر در المنثور جلد 6 صفحه 309 . ***

درباره روح انسان و تجرد و استقلال آن ، بحثهای مشروح و مفصلی در جلد 12 صفحه 250 تا 269 (ذیل آیه 85 سوره اسراء) آورده ایم .

به هر حال همانگونه که اشاره شد این مخلوق بزرگ الهی خواه از فرشتگان باشد ، یا موجود دیگری ، در قیامت همراه ملائکه آماده اطاعت فرمان او هستند ، و چنان هول و اضطراب محشر همه را فرا گرفته که هیچکس را یارای سخن گفتن نیست ، و آنگاه که ذکری یا سخنی بگویند یا شفاعتی کنند تنها به اذن

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 59@@@

پروردگار است ، حمد و ثنای او می گویند و یا شفاعت برای آنها که شایسته شفاعتند .

در حدیثی آمده است از امام صادق (علیه السلام ) درباره این آیه سؤال کردند ، فرمود : نحن و الله الماذون لهم یوم القیامة و القائلون : ((به خدا سوگند در روز قیامت به ما اجازه داده می شود و سخن می گوییم )) .

راوی سؤال می کند در آن روز شما چه می گویید ؟ فرمود : نمجد ربنا ، و نصلی علی نبینا ، و نشفع لشیعتنا ، فلا یردنا ربنا : ((تمجید و ستایش ‍ پروردگارمان را می کنیم ، و بر پیامبرمان درود می فرستیم ، و برای پیروانمان شفاعت می کنیم ، و خداوند شفاعت ما را رد نمی کند)) . ** مجمع البیان جلد 10 صفحه 427 . ***



از این روایت استفاده می شود که انبیاء و امامان معصوم نیز در صف فرشتگان و روح قرار می گیرند ، و از کسانی که به آنها اجازه سخن گفتن و مدح و ثنای خداوند و شفاعت داده می شود آنها هستند .

تعبیر ((صوابا)) دلیل بر این است که اگر ملائکه و روح یا انبیاء و اولیاء برای کسانی شفاعت کنند آن هم روی حساب است و بی دلیل نیست . ** درباره شفاعت و شرائط و ویژگیها و فلسفه آن ، و همچنین پاسخ ایرادها و اشکالات مربوطه به آن بحثهای مشروحی در جلد اول ذیل آیه 48 سوره یقره داشته ایم . ***

سپس اشاره به این روز بزرگ که هم روز قیام انسانها و هم فرشتگان ، و هم یوم الفصل و روز کیفر طاغین و پاداش متقین است کرده می فرماید : ((آن روز حق است )) (ذلک الیوم الحق ) .

حق به معنی چیزی است که ثابت است ، واقعیت دارد و تحقق می یابد ، و این معنی درباره قیامت کاملا صادق است ، بعلاوه روزی است که حق هر کس

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 60@@@

به او داده می شود ، حقوق مظلومان از ظالمان گرفته خواهد شد ، و ((حقایق )) و اسرار درون به ظهور می پیوندد ، بنابراین روزی است به تمام معنی حق .

و چون توجه به این واقعیت می تواند مؤثرترین انگیزه انسان برای حرکت به سوی پروردگار ، و اطاعت فرمان او گردد ، بلافاصله می افزاید : ((پس هر کسی بخواهد راهی به سوی پروردگارش می گزیند ، و به سوی او باز می گردد)) (فمن شاء اتخذ الی ربه مابا) .

یعنی تمام اسباب این حرکت الهی فراهم است ، راه و چاه ارائه شده ، انبیا به قدر کافی ابلاغ فرمان حق کرده اند ، عقل انسانی نیز که پیامبری از درون او است ، سرنوشت طاغیان و پرهیزگاران نیز به خوبی تبیین شده ، و ((دادگاه )) و ((دادخواه )) و ((دادرس )) نیز تعیین گردیده ، تنها چیزی که باقیمانده تصمیم قاطع انسان است که با استفاده از اختیاری که خدا به او داده است راه را برگزیند و پیش رود .

ماب به معنی محل بازگشت است ، به معنی ((طریق و راه )) نیز آمده است .

سپس به عنوان تاءکید روی مساءله مجازات مجرمان ، و بیان نزدیک بودن آن روز بزرگ در برابر کسانی که آن را دور ، یا نسیه اش می پندارند ، می افزاید : ((ما شما را از عذاب نزدیکی بیم می دهیم )) (انا انذرناکم عذابا قریبا) .

چرا که عمر دنیا هر قدر باشد در برابر عمر آخرت ساعتی بیش نیست ، و نیز طبق ضرب المثل معروف عرب ((هر چه قطعا می آید نزدیک است )) کل ما هو آت قریب ! و لذا در آیه 5 تا 7 معارج خداوند به پیامبرش می فرماید : فاصبر صبرا جمیلا انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا : ((صبر کن صبری جمیل

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 61@@@

و خالی از هر گونه جزع و فزع ، آنها آن روز را دور می بینند و ما نزدیک می بینیم )) .

امیر مؤمنان علی (علیه السلام ) نیز در این زمینه ، می فرماید : کل آت قریب دان ((هر چیزی که می آید قریب و نزدیک است )) . ** نهج البلاغه خطبه 103 . ***

چرا نزدیک نباشد در حالی که مایه اصلی عذاب الهی اعمال خود انسانها است که همیشه با آنها است ((و جهنم هم اکنون کافران را احاطه کرده )) و ان جهنم لمحیطة بالکافرین (عنکبوت - 54) .

و از آنجا که در آن روز گروه عظیمی غرق حسرت و اندوه شده ، نادم و پشیمان می گردند ، حسرتی که به حالشان سودی نخواهد داشت و پشیمانی که نتیجه ای ندارد ، به دنبال این هشدار می افزاید : ((این عذاب روزی واقع می شود که انسان آنچه با دست خود از قبل فرستاده همه را می بیند ، و کافر می گوید : ای کاش خاک بودم :)) (یوم ینظر المرء ما قدمت یداه و یقول الکافر یا لیتنی کنت ترابا) .

جمعی از مفسران جمله ((ینظر)) را در این آیه به معنی ((ینتظر)) تفسیر کرده ، و گفته اند منظور این است که انسان در آن روز در انتظار جزای اعمال خویش است .

و بعضی آن را به معنی ((نگریستن به نامه اعمال و ملاحظه حسنات و سیئات )) دانسته اند .

و نیز احتمال داده شده که منظور مشاهده پاداش و کیفر اعمال است .

این تفسیرها همه از اینجا ناشی شده که آنها به مساءله حضور و تجسم اعمال آدمی در آن روز کمتر توجه داشته اند ، و الا با توجه به این واقعیت مفهوم آیه

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 62@@@

روشن است و نیاز به هیچگونه تقدیر و تاویلی ندارد .

توضیح اینکه از آیات مختلف قرآن و روایات اسلامی استفاده می شود که اعمال انسان در آن روز به صورتهای مناسبی مجسم شده ، و در برابر او ظاهر می شوند ، او به راستی اعمال خویش را می بیند ، و از مشاهده منظره اعمال بدش در وحشت و ندامت و حسرت فرو می رود ، و از دیدن اعمال حسنه اش شاد و مسرور می گردد ، و اصولا یکی از بهترین پاداشهای نیکوکاران ، و یکی از بدترین کیفرهای بدکاران همین اعمال مجسم آنها است که همراهشان خواهد بود .

در آیه 49 سوره کهف می خوانیم : و وجدوا ما عملوا حاضرا : ((آنچه را انجام داده بودند حاضر می بینند)) و در آخرین آیات سوره زلزال آمده است : فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره : ((هر کس به اندازه ذره ای کار نیک کرده باشد آن را می بیند ، و هر کس به اندازه ذره ای کار بد کرده باشد آن را نیز می بیند)) .

و این از شگفتیهای عالم قیامت است که اعمال آدمی در آنجا مجسم می گردد و انرژیها تبدیل به ماده شده جان می گیرد .

تعبیر به ((قدمت یداه )) (دو دست او آن را از پیش فرستاده ) به خاطر آن است که انسان غالب کارها را با دست انجام می دهد ، ولی مسلما منحصر به اعمال دست نیست ، بلکه آنچه با زبان و چشم و گوش نیز انجام می دهد همه مشمول این قانون است .

قرآن قبل از رسیدن آن روز به ما هشدار داده می گوید : باید هر کس بنگرد که برای آن روز چه از پیش فرستاده ؟ ((و لتنظر نفس ما قدمت لغد)) (حشر - 18) .

به هر حال کفار بعد از آنکه اعمال تمام عمر خود را همه در برابر خویش ‍ حاضر می بینند آنچنان در اندوه و حسرت فرو می روند که می گویند ای کاش

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 63@@@

خاک بودیم ! ای کاش از آغاز از مرحله خاک فراتر نمی رفتیم ، و از جمادی نامی ، و از نامی حیوان و از حیوان سر از انسان بیرون نمی آوردیم .

و ای کاش بعد از آنکه انسان شدیم و مردیم هرگز پس از مردن و خاک شدن زندگی تازه ای در رستاخیز نمی یافتیم ! البته آنها می دانند که خاک هم از آنها بهتر است ، چرا که خاک یکدانه می گیرد و گاه صدها دانه پس ‍ می دهد ، خاک منبع انواع مواد غذایی و معادن و سایر برکات است ، خاک بستر انسان و گاهواره زندگی او است ، و بی آنکه کمترین ضرری داشته باشد آنهمه فایده دارد ، اما آنها یکی از فوائد خاک را ندارند ولی کان ضررهای بسیارند .

آری کار انسانی که اشرف مخلوقات است گاه بر اثر کفر و گناه به جایی می رسد که آرزو می کند در صف یکی از موجودات بی روح و پست باشد .

در آیات قرآن می خوانیم : کفار و مجرمان هنگامی که صحنه قیامت و دادرسی پروردگار و جزای اعمال را مشاهده می کنند ، عکس العملهای مختلفی نشان می دهند که همگی حکایت از شدت تاءثر و تاءسف آنها می کند .

گاه می گویند : ((وای بر ما از این حسرت که در اطاعت فرمان خدا کوتاهی کردیم :)) یا حسرتی علی ما فرطت فی جنب الله (زمر - 56) و گاه می گویند : خداوندا ما را به دنیا باز گردان تا عمل صالح کنیم فارجعنا نعمل صالحا (الم سجده - 12) .

و گاه می گویند : ((ای کاش خاک بودیم و هرگز زنده نمی شدیم )) همانگونه که در آیات مورد بحث آمده است .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 64@@@

نکته :

راه حل روشن برای مساءله ((جبر و اختیار))

این مساءله از قدیمی ترین مسائلی است که در میان دانشمندان مطرح بوده گروهی طرفدار آزادی اراده انسان ، و گروهی طرفدار جبر بوده اند و هر کدام دلائلی برای اثبات مقصد خود ذکر کرده اند .

ولی جالب این است که هم ((جبریین )) و هم ((طرفداران اختیار)) در عمل اصل اختیار و آزادی اراده را به رسمیت شناخته ، و پذیرفته اند ، یا به تعبیر دیگر تمام این جر و بحثها در دائره مباحث علمی بوده نه در مقام عمل ، و این به خوبی نشان می دهد که اصل آزادی اراده و اختیار فطری همه انسانها است ، و اگر پای وسوسه های مختلف پیش ‍ نیاید همه طرفدار اصل آزادی اراده اند .

این وجدان عمومی و فطرت همگانی که یکی از روشن ترین دلائل اختیار است به صورتهای گوناگونی در زندگی انسان تجلی می کند زیرا اگر انسان خود را در اعمالش مجبور می دانست و اختیاری برای خود قائل نبود چرا :

1 - گاه به خاطر اعمالی که انجام داده و یا به خاطر اعمالی که انجام نداده پشیمان می شود ، و تصمیم می گیرد در آینده از تجربه گذشته استفاده کند ، این حالت ندامت برای طرفداران عقیده جبر فراوان است ، اگر اختیاری در کار نیست ندامت چرا ؟ !

2 - بدکاران را همه ملامت و سرزنش می کنند ، اگر جبر است سرزنش ‍ چرا ؟ .

3 - نیکوکاران را مدح و تمجید و ستایش می نمایند .

4 - در تربیت و تعلیم فرزندان می کوشند تا آنها سعادتمند شوند ، و اگر همه مجبورند تعلیم چه مفهومی دارد ؟

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 65@@@

5 - برای بالا بردن سطح اخلاق جامعه همه دانشمندان بدون استثنا تلاش دارند .

6 - انسان از خطاهای خود توبه می کند ، با قبول اصل جبر توبه معنی ندارد .

7 - انسان بر کوتاهی هایی که کرده حسرت می خورد ، چرا ؟

8 - در تمام دنیا بدکاران و مجرمان را محاکمه می کنند و آنها را تحت بازپرسی شدید قرار می دهند ، کاری که از اختیار بیرون است بازپرسی و محاکمه ندارد .

9 - در همه دنیا و میان تمام اقوام اعم از خداپرستان و مادیین برای مجرمان مجازات قائلند ، مجازات بر کاری که مجبور بوده ؟ !

10 - حتی طرفداران مکتب جبر هنگامی که کسی به منافع و حیثیت آنها تجاوز کند فریاد می کشند و او را مقصر می شمارند و به دادگاه می کشانند ! خلاصه اگر راستی انسان از خود اختیاری ندارد ، پشیمانی چه معنی دارد ؟ ملامت و سرزنش برای چیست ؟ آیا می شود کسی را که دستش بی اختیار مرتعش و لرزان است ملامت کرد ؟ چرا نیکوکاران را مدح و تشویق می کنند ، مگر از خود اختیاری داشته اند که با تشویق به کار نیک ادامه دهند ؟ اصولا با پذیرش تاءثیر تعلیم و تربیت جبر مفهوم خود را از دست خواهد داد و از این گذشته مسائل اخلاقی بدون قبول آزادی اراده ابدا مفهومی ندارد .

اگر ما در کارها مجبوریم توبه یعنی چه ؟ حسرت خوردن چرا ؟ محاکمه شخص مجبور از ظالمانه ترین کارها است ، و مجازات او از محاکمه اش ‍ بدتر .

همه اینها نشان می دهد که اصل آزادی اراده ، فطری همه انسانها و موافق

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 66@@@

وجدان عمومی بشر است ، نه تنها عوام که همه خواص و همه فلاسفه در عمل چنینند و حتی جبریها در عمل اختیاری هستند ((الجبریون اختیاریون من حیث لا یعلمون !))

و جالب اینکه قرآن مجید نیز کرارا روی همین مساءله تکیه کرده نه تنها در آیات مورد بحث می فرماید : فمن شاء اتخذ الی ربه مابا : ((هر کس ‍ بخواهد می تواند راهی را به سوی پروردگارش برگزیند)) .

بلکه در آیات دیگر نیز روی مشیت و اراده انسان بسیار تکیه کرده است که ذکر همه آنها طولانی می شود تنها به سه آیه زیر اکتفا می کنیم : انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا : ((ما راه را به انسان نشان دادیم خواه پذیرا شود و شکرگزار گردد یا مخالفت کند و کفران نماید)) (دهر - 3) .

و در آیه 29 سوره کهف می فرماید فمن شاء فلیؤمن و من یشاء فلیکفر : ((هر کس می خواهد ایمان بیاورد و هر کس نمی خواهد راه کفر پیش ‍ گیرد)) (ولی بدانند ما برای کافران آتش عظیمی فراهم ساخته ایم ) .

و نیز در آیه 29 دهر می خوانیم : ان هذه تذکرة فمن شاء اتخذ الی ربه سبیلا : ((این تذکری است ، هر کس بخواهد راهی به سوی پروردگارش انتخاب می کند)) .

سخن درباره مساءله جبر و تفویض بسیار طولانی است و در این زمینه کتابها یا مقاله ها نوشته شده ، آنچه در بالا گفته شد تنها نگاهی به این مساءله از زاویه ((قرآن )) و ((وجدان )) بود ، و این کلام را با یادآوری یک ((نکته مهم )) پایان می دهیم :

طرفداری گروهی از مساءله جبر تنها به خاطر پاره ای از مشکلات فلسفی و استدلالی نبوده بلکه عوامل مهم روانی و اجتماعی دیگری بدون شک در پیدایش و ادامه این عقیده دخالت داشته است .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 67@@@

بسیاری از افراد عقیده به ((جبر)) یا ((سرنوشت جبری )) یا ((قضا و قدر)) به معنی جبری آن را که همه ریشه های مشترکی دارند به خاطر فرار از زیر بار مسؤولیتها پذیرفته اند یا این عقیده را پوششی برای شکستها و ناکامیهای خود که بر اثر کوتاهی و سهل انگاری حاصل شده قرار داده اند .

و یا پوششی برای هوسهای سرکش خویش که ((می خوردن ما را حق ز ازل می دانسته و ما برای این می می خوریم که علم خداوند جهل نشود !))

گاه استعمارگران برای درهم کوبیدن مقاومت مردم ، و خاموش کردن آتش قهر ملتها با توسل به این عقیده خود را بر همه تحمیل می کردند که سرنوشت شما از اول همین بوده و غیر تسلیم و رضا کوچارهای ؟ !

با قبول این مکتب اعمال همه جنایتکاران موجه می شود ، و گناه همه گنهکاران توجیه منطقی می یابد ، و فرقی میان مطیع و مجرم باقی نخواهد ماند .

خداوندا ! ما را از این عقاید انحرافی و پی آمدهای آن حفظ فرما .

پروردگارا ! آن روز که جهنم مرصاد طاغین ، و بهشت مفاز متقین می شود ، چشم امید همه ما به لطف تو دوخته است .

بارالها ! آن روز که همه اعمالمان را با چشم خود می بینیم ما را شرمنده و شرمسار مفرما آمین یا رب العالمین

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 69@@@