تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد26
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

ما تو را برای هر کار خیر آماده می کنیم

در آیات گذشته سخن از ربوبیت و ((توحید)) پروردگار بود و به دنبال آن در آیات مورد بحث سخن از قرآن و ((نبوت )) پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) است ، در آیات گذشته سخن از ((هدایت عمومی )) موجودات بود ، و در آیات مورد بحث سخن از ((هدایت نوع انسان )) است ، و بالاخره در آیات گذشته تسبیح پروردگار علی اعلی آمده بود ، و در این آیات از قرآن که بیانگر این تسبیح است سخن به میان می آورد .

می فرماید : ((ما به زودی بر تو قرائت می کنیم و هرگز فراموش نخواهی کرد (سنقرئک فلا تنسی ) .

بنابراین هنگام نزول وحی عجله مکن ، و هرگز نگران فراموش کردن آیات الهی مباش ، آن کس که این آیات بزرگ را برای هدایت انسانها بر تو فرستاده ، هم او حافظ و نگاهبان آنها است ، آری او نقش این آیات را در سینه پاک تو ثابت می دارد ، به طوری که هرگز گرد و غبارنسیان بر آن نخواهد نشست .

این نظیر مطلبی است که در آیه 114 سوره طه آمده است : فلا تعجل بالقرآن من قبل ان یقضی الیک وحیه و قل رب زدنی علما : ((برای خواندن قرآن پیش از آنکه وحی آن بر تو تمام شود عجله مکن ، و بگو پروردگارا علم مرا افزون کن )) و در آیه 16 سوره قیامت می خوانیم لا تحرک به لسانک لتعجل به ان علینا جمعه و قرآنه : ((زبان خود را به قرآن حرکت مده پیش از آنکه وحی بر تو تمام شود ، بر ما است که آن را جمع آوری کنیم و بر تو بخوانیم )) .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 394@@@

سپس برای اثبات قدرت خداوند و اینکه هر خیر و برکتی است از ناحیه او است می افزاید : (تو چیزی از آیات الهی را فراموش نمی کنی ) مگر آنچه را خدا بخواهد که او آشکار و پنهان را می داند)) (الا ماشاءالله انه یعلم الجهر و ما یخفی ) .

مفهوم این تعبیر آن نیست که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) چیزی از آیات الهی را فراموش می کند و الا از گفتار او سلب اطمینان خواهد شد بلکه هدف بیان این حقیقت است که موهبت حفظ آیات الهی از سوی خدا است ، و لذا هر لحظه بخواهد می تواند آن را از پیامبرش ‍ بگیرد ، و یا به تعبیر دیگر هدف بیان تفاوت علم ذاتی خداوند و علم موهبتی پیامبرش (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) است .

این آیه در حقیقت شبیه چیزی است که درباره خلود بهشتیان در آیه 108 سوره هود آمده است : و اما الذین سعدوا ففی الجنة خالدین فیها ما دامت السموات و الارض الا ما شاء ربک عطاءا غیر مجذوذ : ((سعادتمندان همیشه در بهشت خواهند بود نه مادام که آسمانها و زمین برپا است ، مگر آنچه را پروردگار تو بخواهد این عطایی است که هرگز قطع نمی شود)) .

مسلم است که بهشتیان هرگز از بهشت بیرون نمی روند و ذیل آیه خود گواه این موضوع است ، بنابراین جمله ((الا ماشاء ربک )) اشاره به حاکمیت اراده و قدرت خداوند ، و ارتباط همه چیز به مشیت و خواست او است ، هم در آغاز پیدایش و هم در بقاء .

از جمله اموری که بر این معنی گواهی می دهد این است که حفظ بعضی از مسائل و فراموشی بعضی دیگر در میان همه انسانها است ، و این امتیازی نیست که خداوند آن را به عنوان یک موهبت برای پیامبرش ‍ بیان کند ، بنابراین منظور حفظ تمامی آیات قرآن و احکام و معارف اسلام است .

بعضی نیز گفته اند منظور از این استثناء آیاتی است که هم محتوا و هم تلاوت

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 395@@@

آن هر دو نسخ شده است .

ولی این تفسیر بسیار بعید به نظر می رسد ، اصولا وجود چنین آیاتی ثابت نیست .

بعضی نیز احتمال داده اند که استثناء از مساءله قرائت باشد ، بنابراین مفهوم آیه چنین می شود : ما به زودی بر تو قرائت می کنیم و آیات خود را بیان می داریم ، مگر آیاتی که پروردگارت اراده کرده که در علم مخزون او مکتوم باشد این تفسیر نیز با توجه به سیاق آیه بعید به نظر می رسد .

جمله ((انه یعلم الجهر و ما یخفی )) در حقیقت بیان علت مطلبی است که در جمله ((سنقرئک )) آمده است ، اشاره به اینکه خداوندی که از تمام حقایق آشکار و پنهان با خبر است ، آنچه مورد نیاز بشر بوده و هست از طریق وحی به تو القا می کند ، و چیزی را در این زمینه فروگذار نخواهد کرد .

این احتمال نیز وجود دارد که منظور این است که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) در گرفتن وحی عجله نکند ، و از نسیان و فراموشکاری بیم نداشته باشد ، چرا که خداوند عالم به حقایق آشکار و پنهان وعده داده است که او چیزی را فراموش نکند .

به هر حال این یکی از معجزات پیغمبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) است که آیات و سوره های طولانی را با یکبار تلاوت جبرییل به خاطر می سپرد ، و همیشه به خاطر داشت ، و چیزی را فراموش ‍ نمی کرد .

سپس پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) را دلداری داده ، می افزاید : ((ما تو را به انجام هر کار خیری توفیق می دهیم و کارها را بر تو آسان می سازیم )) (و نیسرک للیسری ) . ** بعضی گفته اند که مفهوم آیه در واقع نیسر الیسری لک می باشد که به عنوان تاکید تقدیم و تاخیری در آن انجام گردیده و نیسرک للیسری شده البته این در صورتی است که نیسرک به معنی نوفقک نباشد و الا نیازی به تقدیم و تاخیر ندارد ( دقت کنید ) . ***

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 396@@@

و به تعبیر دیگر هدف بیان این حقیقت است که در راهی که تو در پیش ‍ داری مشکلات و سختیها فراوان است ، هم در راه گرفتن وحی و حفظ آن ، و هم در تبلیغ رسالت و ادای آن ، و هم در انجام کارهای خیر و عمل به آن ، ما در تمام این امور (دریافت وحی و ابلاغ و نشر و تعلیم و عمل کردن به آن ) به تو یاری می دهیم و مشکلات را بر تو آسان می سازیم .

این جمله ممکن است اشاره به محتوای دعوت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) و تکالیف و برنامه های الهی نیز باشد یعنی محتوای آن آسان ، و شریعت او شریعت سمحه سهله است ، و تکالیف شاق و کمرشکن در این آیین الهی وجود ندارد .

بنابراین ، آیه فوق مفهوم بسیار وسیعی دارد هر چند بسیاری از مفسران آن را در یکی از ابعادش محدود کرده اند .

و به راستی اگر یاری و توفیق و نصرت الهی نبود پیروزی پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) بر آنهمه مشکلات غیر ممکن بود .

زندگانی خود پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نیز نمونه کاملی از تعلیم این حقیقت بود .

او در هیچ چیز ، اعم از لباس و خوراک و مرکب و وسائل زندگی ، سخت گیر نبود ، هر غذای مناسبی را تناول می فرمود ، هر گونه لباسی را که زنندگی نداشت می پوشید ، گاه در بستر می آرمید ، و گاه روی فرش ، و گاه حتی روی شنهای بیابان ، و از هر گونه تعلق و تقیدی آزاد بود .

بعد از بیان موهبت وحی آسمانی به پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) ، و وعده توفیق و تسهیل امور برای او ، به ذکر مهم ترین وظیفه او پرداخته ، می فرماید : ((پس تذکر ده اگر تذکر مفید باشد)) (فذکر ان نفعت الذکری ) .

بعضی گفته اند : منظور این است که تذکر به هر حال سودمند است ،

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 397@@@

و افرادی که به هیچوجه از آن منتفع نشوند کمند ، بعلاوه حداقل موجب اتمام حجت بر منکران می شوند که این خود منفعت بزرگی است . ** و اینکه قرآن می گوید : سواء علیهم أأنذر تهم ام لم تنذرهم لا یومنون برای آنها یکسان است چه انذارشان کنی یا نکنی ( بقره - 6 ) تنها در مورد اقلیتی از مردم است وگرنه اکثریت خواه ناخواه تحت تاثیر سخنان بلیغ ورسا واقع می شود ، منتها بعضی زیادتر ، بعضی کمتر ولی به هر حال سخنان سنجیده غالبا اثر دارد بنابر این جمله شرطیه در این جا از قبیل قید غالبی است که مفهوم ندارد . ***

در حالی که بعضی عقیده دارند آیه محذوفی دارد و مفهومش این است تذکر ده خواه مفید باشد یا نباشد ، ((فذکر ان نفعت الذکری او لم تنفع )) و در حقیقت شبیه چیزی است که در آیه 81 سوره نحل آمده است و جعل لکم سرابیل تقیکم الحر : ((خداوند برای شما پیراهنهایی قرار داد که شما را از گرما (و سرما) حفظ می کند)) در این آیه فقط ((گرما)) ذکر شده و ((سرما)) به قرینه مقابله معلوم می شود .

ولی بعضی از مفسران اصرار دارند که ((جمله شرطیه )) در اینجا مفهوم دارد ، و منظور این است که در آن جایی باید تذکر دهی که مفید است ، و در آنجا که هیچ فایده ای ندارد لازم نیست .

این احتمال نیز داده شده که ((ان )) در اینجا ((شرطیه )) نباشد ، بلکه به معنی ((قد)) و برای تاءکید و تحقیق است و مفهوم جمله این است : تذکر ده که تذکر مفید و سودمند است .

از میان این چهار تفسیر ، تفسیر اول از همه مناسب تر به نظر می رسد .

برنامه عملی پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نیز گواه بر این است که او برای تبلیغات و تذکرات خود هیچ قید و شرطی قائل نبود و همگان را وعظ می کرد و انذار می نمود .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 398@@@

در آیات بعد به عکس العمل مردم در برابر تذکر وعظ و انذار پرداخته ، و آنها را به دو گروه تقسیم می کند : می فرماید : ((به زودی آنها که از خدا می ترسند و احساس مسؤولیت می کنند متذکر می شوند)) (سیذکر من یخشی ) .

آری تا روح خشیت و ترس ، و یا به تعبیر دیگر روح ((حق طلبی )) و ((حق جویی )) که مرتبه ای از تقوا است در انسان وجود نداشته باشد از مواعظ الهی و تذکرات پیامبران نفعی نمی برد ، لذا در آغاز سوره بقره قرآن را مایه هدایت برای پرهیزگاران شمرده می گوید : هدی للمتقین .

و در آیه بعد به گروه دوم پرداخته می افزاید : ((اما بدبخت ترین افراد از آن دوری می گزینند)) (و یتجنبها الاشقی ) . ** ضمیر در یتجنبها به ذکری بر می گردد که در آیات قبل آمده است ( دقت کنید ) . ***

در بعضی از روایات آمده است که ابن عباس می گوید : آیه ((سیذکر من یخشی )) درباره ((عبدالله بن ام مکتوم )) آن مرد نابینای پاکدل حق طلب نازل شده ، و بعضی گفته اند : آیه ((و یتجنبها الاشقی )) درباره ((ولید بن مغیره )) و ((عتبة بن ربیعه )) است که از سران شرک و کفر بودند . ** تفسیر قرطبی جلد 10 صفحه 7110 - قسمت دوم در تفسیر کشاف و روح المعانی ذیل آیات مورد بحث آمده . ***

بعضی گفته اند که منظور از ((اشقی )) در اینجا معاندین و دشمنان حق است ، چرا که مردم سه گروهند : گروهی عارف و آگاه ، و گروهی متوقف و شاک ، و گروهی معاند ، و طبیعی است که گروه اول و دوم از تذکرات منتفع می شوند ، تنها گروه سودمند که بهره مثبتی نمی گیرند و تنها تاءثیر تذکر در مورد آنها همان

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 399@@@

اتمام حجت است .

ضمنا از این آیه استفاده می شود که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) گروه سوم را هم نیز مشمول تذکرات خود قرار می داد ، ولی آنها دوری می کردند و چهره بر می تافتند .

قابل توجه این است که در این دو آیه ((شقاوت )) نقطه مقابل ((خشیت )) قرار داده شده ، در حالی که قاعده باید در مقابل سعادت قرار گیرد ، و این به خاطر آن است که ریشه اصلی سعادت و خوشبختی انسان ، همان احساس مسؤولیت و خشیت است .

و در آیه بعد سرنوشت گروه اخیر را چنین بیان می کند ((همان شقاوتمندی که در آتش بزرگ دوزخ وارد می شود ، و در آن جای می گیرد)) (الذی یصلی النار الکبری ) .

((سپس در آن آتش برای همیشه می ماند ، نه می میرد ، و نه زنده می شود)) (ثم لا یموت فیها و لا یحیی ) .

یعنی نه می میرد که آسوده گردد ، و نه حالتی را که در آن است می توان زندگی نام نهاد ، بلکه دائما در میان مرگ و زندگی دست و پا می زند ، و این بدترین بلا و مصیبت برای آنها است .

در اینکه منظور از ((النارالکبری )) (آتش بزرگ ) چیست ؟ جمعی گفته اند منظور پایین ترین طبقه جهنم و اسفل السافلین است ، چرا چنین نباشد که آنها شقی ترین و معاندترین مردم بودند ، و عذاب آنها نیز باید سخت ترین و هولناک ترین عذاب باشد .

ولی بعضی گفته اند که توصیف این آتش به ((کبری )) در مقابل آتش ‍ ((صغری )) است ، یعنی آتشهای این دنیا می باشد ، همانگونه که در حدیثی آمده که امام

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 400@@@

صادق (علیه السلام ) فرمود : ان نارکم هذه جزء من سبعین جزء من نار جهنم ، و قد اطفئت سبعین مرة بالماء ثم التهبت و لو لا ذلک ما استطاع آدمی ان یطیقها :

((این آتش شما جزیی از هفتاد جزء از آتش دوزخ است ، که هفتاد مرتبه با آب خاموش شده ، باز شعله ور گردیده و اگر چنین نبود هیچ انسانی قدرت تحمل آن را نداشت و نمی توانست در کنار آن قرار گیرد . ** بحارالانوار جلد 8 صفحه 288 حدیث 21 . ***

در دعای معروف کمیل که از امیر مؤمنان علی (علیه السلام ) منقول است درباره مقایسه آتش دنیا و آخرت می خوانیم : علی ان ذلک بلاء و مکروه قلیل مکثه یسیر بقائه قصیر مدته : ((این بلا و مکروهی است که توقف آن کم و بقایش مختصر و مدتش کوتاه است )) .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 401@@@

ََآیه 14 - 19