تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد26
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

خداوند بزرگ را تسبیح گوی

این سوره که در حقیقت عصاره مکتب انبیا و دعوت پیامبران از تسبیح و تقدیس پروردگار شروع می شود در آغاز روی سخن را به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) کرده می فرماید : ((نام پروردگار بلند مرتبه ات را از هر عیب و نقص پاک بشمر)) (سبح اسم ربک الاعلی )

جمعی از مفسران معتقدند که منظور از ((اسم )) در اینجا ((مسمی )) است ، در حالی که جمعی گفته اند منظور خود نام پروردگار است ، البته نامی که دلالت بر مسمی می کند ، و میان این دو تفسیر تفاوت چندانی نیست و به هر حال منظور این است که نام خداوند در ردیف نام بتها قرار داده نشود ، و ذات پاک او را از هر گونه عیب و نقص ، و صفات مخلوقها و عوارض جسم و جسمانیت ، و هر گونه محدودیت و نقصان منزه بشمریم ، نه همچون بت پرستان که نام او را در کنار نام بتهای خود قرار می دهند ، یا کسانی که او را جسم و جسمانی می شمرند .

تعبیر به ((اعلی )) بیانگر این حقیقت است که او از هر کس و هر چیز و و هر چه تصور کنیم ، و هر خیال و قیاس و گمان و وهم ، و هر گونه شرک جلی و خفی برتر و بالاتر است .

تعبیر به ((ربک )) (پروردگارت ) اشاره به این است که پروردگاری که تو مردم را به سوی او می خوانی از پروردگار بت پرستان جدا است .

و بعد از این دو توصیف (رب و اعلی ) در توضیح آن پنج وصف دیگر را بیان می کند که همگی شرح ربوبیت اعلای پروردگار است ، می فرماید : ((همان خداوندی که آفرید و مرتب و منظم کرد)) (الذی خلق فسوی ) .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 385@@@

((سوی )) از ماده تسویه به معنی نظام بخشیدن و مرتب نمودن است و مفهوم گسترده ای دارد که تمام نظامات جهان را شامل می شود ، اعم از نظاماتی که بر منظومه ها و کواکب آسمان حاکم است ، و یا آنچه بر مخلوقات زمینی ، مخصوصا انسان از نظر جسم و جان ، و اینکه بعضی از مفسران آن را تنها به نظام خاص دست و پا و چشمهای انسان ، و یا راست قامت بودن او تفسیر کرده اند در حقیقت بیان مصداق محدودی از این مفهوم وسیع است .

و به هر حال نظام عالم آفرینش که از بزرگترین منظومه های آسمانی را شامل می شود تا موضوعات ساده ای همچون خطوط سر انگشتهای انسان که در سوره قیامت به آن اشاره شده بلی قادرین علی ان نسوی بنانه (قیامت 4) شاهد گویایی بر ربوبیت او ، و اثبات وجود پروردگار است ، و در این تعبیر کوتاه یک دنیا مطلب نهفته است .

بعد از مساءله آفرینش و نظم بندی خلقت ، به موضوع برنامه ریزی برای حرکت کمالی ، و هدایت موجودات در این مسیر ، پرداخته ، می افزاید : ((همان کسی که تقدیر کرد و هدایت فرمود)) (و الذی قدر فهدی ) .

منظور از ((تقدیر)) همان اندازه گیری و تعیین برنامه های حرکت به سوی اهدافی است که موجودات به خاطر آن آفریده شده اند .

و منظور از ((هدایت )) همان هدایت تکوینی است که به صورت انگیزه ها و قوانینی که به بر هر موجودی حاکم ساخته (اعم از انگیزه های درونی و برونی می باشد .

فی المثل از یکسو پستان مادر و شیر آن را برای تغذیه طفل آفریده و به مادر عاطفه شدید مادری داده و از سوی دیگر در طفل انگیزه ای آفریده که او را

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 386@@@

به سوی پستان مادر می کشاند ، و این آمادگی و جاذبه دو جانبه در مسیر هدف ، در همه موجودات دیده می شود .

خلاصه اینکه : دقت در ساختمان هر موجود و مسیری را که در طول عمر خود طی می کند ، به وضوح این حقیقت را نشان می دهد که برنامه ریزی دقیقی دارد ، و دست هدایت نیرومندی پشت سر آن است ، و آن برای اجرای این برنامه ها کمک می کند ، و این نشانه دیگری از ربوبیت پروردگار است .

البته در مورد انسان غیر از برنامه هدایت تکوینی ، نوع هدایت دیگری وجود دارد که از طریق وحی و ارسال انبیاء صورت می گیرد ، و هدایت تشریعی نام دارد ، و جالب اینکه هدایت تشریعی انسان نیز در تمام زمینه ها مکمل هدایت تکوینی او است .

نظیر این معنی در آیه 50 طه نیز آمده است ، آنجا که موسی (علیه السلام ) در مقابل این سؤال فرعون که می گوید : پروردگار شما کیست )) ؟ و من ربکما یا موسی ؟ جواب می دهد : ربنا الذی اعطی کل شی ء خلقه ثم هدی : ((پروردگار ما کسی است که به هر موجودی آنچه را لازمه آفرینش او بود داد ، سپس رهبریش کرد)) .

مفهوم این سخن در زمان موسی بن عمران یا نزول قرآن گرچه اجمالا معلوم بود ، ولی امروز با پیشرفت علوم و دانش بشری در زمینه شناخت انواع موجودات ، مخصوصا جانداران و گیاهان ، از هر زمان آشکارتر شده است ، و هزاران هزار کتاب در زمینه این ((تقدیر)) و ((هدایت تکوینی )) نوشته شده ، و در عین حال اعتراف می کنند ، آنچه هنوز ناگفته مانده به مراتب بیشتر است .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 387@@@

در مرحله بعد اشاره به گیاهان و مخصوصا مواد غذایی چهار پایان کرده ، می افزاید : ((آن کسی که چراگاه را به وجود آورد و از دل زمین بیرون فرستاد)) (و الذی اخرج المرعی ) .

تعبیر به ((اخرج )) از ماده ((اخراج )) اشاره به این است که گویی همه اینها در دل زمین وجود داشته ، و خداوند آنها را بیرون فرستاده ، بدیهی است تغذیه حیوانات مقدمه ای است برای تغذیه انسان ، و فایده آن سرانجام به انسانها باز می گردد .

و بعد می افزاید : ((سپس خداوند آن را خشک و سیاه قرار داد)) (فجعله غثاءا احوی ) .

((غثاء)) در اصل به معنی گیاهان خشکی است که روی سیلاب قرار می گیرد ، همچنین به کفهایی که روی دیگ در حال جوشیدن پیدا می شود ((غثاء)) می گویند ، و این تعبیر به عنوان کنایه از هر چیزی که ضایع می شود و بیهوده از دست می رود استعمال می شود ، و در آیه مورد بحث به معنی گیاهان خشکیده و در هم ریخته است .

((احوی )) از ماده ((حوه )) (بر وزن قوه ) به معنی رنگ سبز سیر و گاه به معنی رنگ سیاه آمده است .

و هر دو به یک معنی باز می گردد ، چرا که رنگ سبز سیر همواره متمایل به سیاهی است ، و این تعبیر به خاطر آن است که گیاهان خشک هنگامی که روی هم متراکم می شوند تدریجا میل به سیاهی پیدا می کنند .

انتخاب این تعبیر با اینکه در مقام بیان نعمتهای الهی است ممکن است به یکی از سه علت بوده باشد :

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 388@@@

نخست اینکه این وضع گیاهان بازگو کننده فنای دنیا است ، و همیشه درس عبرتی برای انسانها محسوب می شود ، همان گیاهی که در فصل بهار سرسبز و خرم و با طراوت و نشاط آفرین بود با گذشت چند ماه خشک و بی فروغ و مرده و سیاه رنگ می شود ، و با زبان حال بیانگر ناپایداری دنیا و گذشت سریع روزگار است .

دیگر اینکه : گیاهان خشکیده هنگامی که روی هم متراکم می شوند و می پوسند تبدیل به نوعی کود طبیعی می شوند که به زمین قدرت کافی برای پرورش گیاهان تازه می دهد .

سوم اینکه بعضی گفته اند در این آیه اشاره ای است به مساءله پیدایش ‍ زغال سنگ از گیاهان و درختان ، زیرا می دانیم زغال سنگ که یکی از مهم ترین منابع انرژی در کره زمین است ، و بشر در زندگی روزمره و صنایع خود از آن استفاده فراوان کرده و می کند ، باقیمانده گیاهان و درختانی است که میلیونها سال قبل خشکیده و در زمین دفن شده ، و با گذشت زمان متحجر و سیاه رنگ گشته است .

بعضی از دانشمندان معتقدند مراتعی که امروز به صورت زغال سنگ در آمده اند حدود دویست و پنجاه میلیون سال قبل روئیده سپس در دل زمین مدفون شده است !

این مراتع بقدری زیادند که اگر مصرف فعلی زغال سنگ دنیا را در نظر بگیریم نیاز بیش از چهار هزار سال مردم دنیا را تاءمین می کند . ** تفسیر اخیر در کتاب قرآن بر فراز اعصار نوشته ع - نوفل ترجمه بهرام پور آمده است ( صفحه 123 ) . ***

البته تفسیر آیه به خصوص معنی اخیر بعید به نظر می رسد ولی آیه می تواند معنی جامعی داشته باشد که هر سه تفسیر در آن جمع گردد .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 389@@@

به هر حال غثاء احوی (گیاهان خشکیده تیره رنگ ) منافع زیادی در بر دارد هم غذای مناسبی است برای زمستان حیوانات ، و هم وسیله ای است برای سوخت و سوز انسان ، و هم کود مناسبی است برای زمینها .

قابل توجه اینکه در هفت توصیفی که در آیات فوق آمده (ربوبیت علو - خلقت - تسویه - تقدیر - هدایت - رویاندن گیاهان ) .

در حقیقت مساءله ربوبیت عالی پروردگار با پنج وصف اخیر به نحو احسن تشریح شده است که مطالعه آنها انسان را به خوبی به مقام ربوبیت والای خداوند آشنا می سازد ، و نور ایمان را در دل او می افکند ، و مهم ترین نعمتهای الهی را به طور اجمال بازگو می کند ، و حسن شکرگزاری را در آدمی برمی انگیزد .

نکته : نکته :

مساءله تقدیر (اندازه گیری ) و هدایت عمومی موجودات که در آیات فوق از مظاهر ربوبیت پروردگار شمرده شده ، از مسائلی است که هر قدر زمان بر آن بگذرد و علم و دانش بشر پیشرفت کند حقایق بیشتری از آن بروز می کند .

اکتشافات علمی به ما امکان می دهد که چهره های تازه و شگفت آور و شوق انگیزتری از این تقدیر و هدایت را در تمام ذرات جهان بنگریم ، بعضی از مفسران در اینجا با استناد به نوشته های دانشمند معروف ((کمریسی موریسن )) در کتاب ((راز آفرینش انسان )) نمونه هایی از این راز بزرگ را در مورد هدایت حیوانات و انواع مختلف جانداران آورده است که ذیلا به قسمتی از آن با مختصر تغییر و تکمیل اشاره می شود .

1 - پرندگان مهاجر که گاهی در سال هزاران کیلومتر را بر فراز اقیانوسها و جنگلها و بیابانها می پیمایند هرگز آشیانه خود را گم نمی کنند ، و بعد از بازگشت

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 390@@@

درست به وطن اصلی باز می گردند ، و همچنین زنبوران عسل هر قدر از کندوی خود دور شوند و باد آنها از این طرف و آن طرف ببرد باز دقیقا به آشیانه خود بر می گردند ، در حالی که انسان برای بازگشت به وطن احتیاج به نشانه ها و آدرسهای دقیق و راهنما دارد .

2 - حشرات چشمهای میکروسکوبی (ذره بین ) دارند که ساختمان و قدرت دید آن انسان را به حیرت وا می دارد ، در حالی که بازهای شکاری دارای چشمهای تلسکوبی (دوربین ) هستند .

3 - انسان برای پیدا کردن راه خویش در شب باید از منبع نور استفاده کند ، ولی بسیاری از پرندگان در نهایت ظلمت و تاریکی شب اهداف خود را می بینند ، و این از طریق چشمانی است که در برابر اشعه ، مادون قرمز حساسیت دارد و همچنین دستگاه رادارمانندی است که در وجود بعضی از آنها به یادگار گذاشته شده است .

4 - سگها به خاطر داشتن شامه اضافی می توانند هر حیوانی را در مسیر آنها باشند از طریق بو بشناسند ، در حالی که انسان حتی با وسائلی که در دست دارد قادر به چنین مطلبی نیست .

5 - تمام حیوانات صداهایی را که شدت ارتعاش آن بیرون از قدرت سامعه ما است درک می کنند ، و شنوایی آنها به مراتب از شنوایی ما دقیقتر است ، هر چند انسان توانسته است این مطلب را با وسائل و ابزار علمی جبران کند و صدای بال مگسی را که چندین کیلومتر از او دور است آنچنان بشنود که گویی روی لاله گوش او قرار گرفته ! و شاید این تفاوت قدرتی را که خداوند میان انسان و حیوان قائل شده به خاطر همین است که انسان از طریق علم و عقل قادر بر جبران ضعفهایش ‍ می باشد ولی حیوانات چنین نیستند .

6 - نوعی ماهی کوچک است که سالها در دریا زندگی می کند سپس ‍ برای

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 391@@@

تخم ریزی به همان نهری که در آن متولد شده است باز می گردد و بر ضد امواج پیش می رود موطن اصلی را که مناسبت پرورش او است بعد از سالها آن در فاصله دور دستی پیدا می کند !

7 - و از این عجیب تر داستان بعضی از حیوانات آبی است که آنها عکس ‍ این مسیر را طی می کنند .



@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 392@@@

ََآیه 6 - 13