تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد26
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

عتاب شدید به خاطر بی اعتنایی به نابینای حق طلب

با توجه به آنچه در شاءن نزول آیات گفته شد ، به سراغ تفسیر آیات می رویم .

نخست می فرماید :

((چهره درهم کشید ، و روی برتافت )) (عبس و تولی ) .

((از اینکه نابینایی به سراغ او آمده بود)) (ان جاءه الاعمی ) .

((تو چه می دانی شاید او در جستجوی ایمان و پاکی و تقوی باشد ؟ !)) (و ما یدریک لعله یزکی ) .

((یا از شنیدن سخنان حق متذکر شود و این تذکر به حال او مفید باشد)) (او یذکر فتنفعه الذکری ) .

و اگر صددرصد پاک و با تقوی نشود لااقل از تذکر پند می گیرد و بیدار

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 128@@@

می شود ، و این بیداری در او اجمالا اثر می گذارد . ** بنابر این فرق این آیه با آیه قبل این است که در آنجا سخن از پاکی و تقوای کامل است ، و در اینجا سخن از تاثیر اجتماعی تذکر ، هر چند به مقام تقوای کامل نرسد و در نتیجه آن نابینای حق طلب از تذکرات بهره می گیرد خواه بهره کامل باشد یا بهره مختصر از بعضی از مفسران نیز استفاده می شود که فرق میان این دو آن است که اول اشاره شدن به پاک از معاسی است و آیه دوم اشاره به کسب طاعات و اطاعت فرمان خدا است ولو تفسیر اول صحیحتر به نظر می رسد . ***

سپس این عتاب را ادامه داده ، می افزاید : اما آنکه خود را بی نیاز و غنی می داند (اما من استغنی ) .

((تو به او رو می آوری و توجه می کنی !)) (فانت له تصدی ) .

و اصرار به هدایت او داری در حالی که او گرفتار غرور ثروت ، و خود خواهی است ، غروری که منشاء طغیان و گردنکشی است همانگونه که در آیه 6 - 7 سوره علق آمده است ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی ((انسان طغیان می کند از اینکه خود را غنی می بیند)) . ** راغب در مفردات می گوید : غنی و استغنی و تغنی و تغانی به یک معنی است و باز به گفته او تصدی از ماده صدی ( برون فتی در اصل به معنی صدائی است که از کوهها برمی گردد ( در فارسی آن را پژواک می گویند ) سپس کلمه تصدی به معنی روبه روی چیزی قرار گرفتن و توجه کامل به آن کردن به کار رفته است . ***

((در حالی که اگر او راه تقوی را پیش نگیرد و ایمان نیاورد چیزی بر تو

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 129@@@

نیست )) (و ما علیک الا یزکی ) .

وظیفه تو تنها ابلاغ رسالت است ، خواه از آن پند گیرند یا ملال بنا براین به خاطر اینگونه افراد نمی توانی نابینای حق طلب را نادیده بگیری ، یا آزرده خاطر سازی ، هر چند هدف تو هدایت این گردنکشان باشد .

بار دیگر تاءکید و عتاب را از سر می گیرد ، و همچنان به صورت خطاب می فرماید : ((اما کسی که به سراغ تو می آید ، و تلاش برای هدایت و پاکی دارد)) (و اما من جاءک یسعی ) .

((و از خدا ترسان است )) (و هو یخشی ) . ** بدون شک مراد از خشیت در اینجا خوف از خداوند است خوفی که انسان را به دنبال تحقیق بیشتر می فرستد شبیه آنچه متکلمین در مسئله وجوب معرفة الله به استناد دفع ضرر محتمل گفته اند و ایتکه فخر رازی احتمال داده است منظور ترس از کفار یا ترس از زمین خوردن به خاطر نا بینائی باشد بسیار بعید است . ***

و همین انگیزه ترس از خداوند او را به دنبال تو فرستاده ، تا حقایق بیشتری بشنود و به کار بندد ، و خود را پاک و پاکیزه کند .

((تو از او غافل می شوی و به دیگری می پردازی )) (فانت عنه تلهی ) ** تلهی از ماده لهو به معنی کار سر گرم کننده است و در این جا به معنی غافل شدن و به دیگری پرداختن و در حقیقت نقطه مقابل تصدی است . ***
تعبیر به ((انت )) (تو) در حقیقت اشاره به این است که مثل تویی سزاوار نیست از چنین انسان حقطلبی لحظه ای غافل شوی و به دیگری بپردازی

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 130@@@

هر چند هدفت از پرداختن به دیگران نیز هدایت آنها باشد ، چرا که در محاسبه اولویتها ، اولویت از آن این گروه مستضعف پاکدل است .

به هر حال این عتاب و خطاب خواه به شخص پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) باشد یا غیر او بیانگر این واقعیت مهم است که اسلام و قرآن اهمیت و احترام خاصی برای پویندگان راه حق مخصوصا از طبقات مستضعف قائل است .

و به عکس موضعگیری تند و خشنی در برابر آنها که بر اثر وفور نعمت الهی ، مست و مغرور شده اند دارد ، تا آنجا که خدا راضی نمی شود به خاطر پرداختن به آنان کمترین رنجشی در این قشر مستضعف حق طلب پیدا شود .

دلیل آن نیز روشن است ، زیرا همیشه این گروه پشتیبان مخلص اسلام و فریادرس پیشوایان بزرگ دین در مشکلات ، و ایثارگر میدانهای نبرد و شهادت بوده اند ، همانگونه که امیر مؤمنان علی (علیه السلام ) در فرمان معروف مالک اشتر می فرماید : و انما عماد الدین و جماع المسلمین و العدة للاعداء العامة من الامة ، فلیکن صغوک لهم و میلک معهم : ((ستون دین ، و سرمایه اجتماع مسلمین ، و نیروی ذخیره در برابر دشمنان ، تنها همین توده مردمند ، لذا باید به سخنان آنها گوش فرا دهی و علاقه خود را به آنها معطوف داری )) . ** نهج البلاغه : بخش نامه ها نامه 53 . ***

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 131@@@