بعد از آن که با قسمهای مؤکد وقوع قیامت به عنوان یک امر حتمی در آیات گذشته بیان شد ، در آیات مورد بحث به شرح بعضی از نشانه ها و حوادث این روز بزرگ می پردازد ، و می فرماید : این بعث و رستاخیز در روزی واقع می شود که زلزله وحشتناک همه چیز را به لرزه در می آورد (یوم ترجف الراجفة ) .
سپس دومین حادثه عظیم رخ می دهد (تتبعها الرادفة ) .
((راجفه )) از ماده ((رجف )) (بر وزن کشف ) به معنی اضطراب و لرزه شدید است ، و از آنجا که اخبار فتنه انگیز مایه اضطراب جامعه می شود به آن ((اراجیف )) می گویند .
((رادفه )) از ماده ((ردف )) (بر وزن حرف ) به معنی شخصی یا چیزی است که به دنبال دیگری قرار می گیرد ، و لذا به شخصی که دنبال سر دیگری سوار بر مرکب می شود ردیف می گویند .
بسیاری از مفسران معتقدند که منظور از ((راجفه )) همان صیحه نخستین یا نفخ صور اول است که شیپور فنای جهان و زلزله نابودی دنیا است ، و ((رادفه ))
@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 82@@@
اشاره به صیحه دوم یا نفخ صور ثانی است که نفخه حیات و رستاخیز و بازگشت به زندگی جدید است . ** باید توجه داشت که ماده رجف هم به صورت فعل متعدی و هم به صورت لازم آمده است ، در صورت اول راجفه به معنی همان زلزله عظیمی است که زمین و همه موجودات را به لرزه در می آورد و در صورت دوم راجفه به معنی خود زمین است که به لرزه در می آید ( دقت کنید ) . ***
بنابراین آیه شبیه چیزی است که در آیه 68 سوره زمر آمده است و نفخ فی الصور فصعق من فی السموات و من فی الارض الا من شاء الله ثم نفخ فیه اخری فاذا هم قیام ینظرون : ((در صور دمیده می شود و تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند مدهوش می شوند و می میرند ، مگر آنها که خدا بخواهد ، سپس بار دیگر در صور دمیده می شود ناگهان همه بپا می خیزند و در انتظار حسابند)) .
بعضی نیز گفته اند که ((راجفه )) اشاره به زلزله ای است که زمین را متلاشی می کند و ((رادفه )) زلزله ای است که آسمانها را درهم می ریزد ، ولی تفسیر اول صحیح تر به نظر می رسد
سپس می افزاید : ((دلهایی در آن روز سخت مضطرب است )) (قلوب یومئذ واجفة ) .
دلهای مجرمان و گنهکاران و طغیانگران همه به شدت می لرزد ، و نگران حساب و جزا و کیفر است .
((واجفه )) از ماده ((وجف )) (بر وزن حذف ) در اصل به معنی سرعت سیر است ، و اوجفت البعیر در جایی گفته می شود که انسان شتر را با سرعت به حرکت
@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 83@@@
در آورد و از آنجا که حرکت سریع باعث لرزه و اضطراب است ، این واژه در معنی ((شدت اضطراب )) نیز به کار می رود .
این اضطراب درونی به قدری شدید است که آثار آن در تمام وجود گنهکاران ظاهر می شود ، لذا در آیه بعد می افزاید : ((چشمهای آنان از شدت ترس فرو افتاده و خاضع است )) (ابصارها خاشعة ) . ** ضمیر در ابصارها به قلوب بر میگردد که در این جا به معنی نفوس و ارواح است و این اضافه به خاطر آن است که تاثرات حواس انسان همه از روح و جان آدمی است ، و منبع اضطراب و وحشتی که در چشمان است همه وحشتی است که بر روح سایه افکنده . ***
در آن روز چشمها به گودی می نشیند ، از حرکت باز می ایستد و خیره می شود ، و گویی دید خود را از شدت ترس از دست می دهد .
آنگاه سخن را از قیامت به دنیا می کشاند و می فرماید : ((با اینهمه آنها در این دنیا می گویند آیا ما بار دیگر به زندگی باز می گردیم ؟ !)) (یقولون ائنا لمردودون فی الحافرة ) .
((حافره )) از ماده ((حفر)) در اصل به معنی کندن زمین است ، و اثری که از آن باقی می ماند ((حفره )) نامیده می شود ، سم اسب را ((حافر)) می گویند چون زمین را حفر می کند ، سپس ((حافره )) به عنوان کنایه در حالت نخستین استعمال شده ، زیرا انسان از راهی که می رود زمین را با پای خود حفر می کند و جای پای او باقی می ماند ، و هنگامی که باز می گردد در همان ((حفره های نخستین )) گام می نهد ، و لذا این واژه به معنی ((حالت اول )) آمده است . ** باید توجه داشت که اسم فاعل در این جا به معنی اسم مفعول و حافرة به معنی محفور است . ***
@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 84@@@
آیه بعد ادامه سخنان آنها را نقل کرده می گوید : ((آیا هنگامی که ما به صورت استخوانهای پوسیده و پراکنده ای در آمدیم بار دیگر به زندگی باز می گردیم ؟ !)) (ائذا کنا عظاما نخرة ) . ** این جمله محذوفی دارد و در تقدیر چنین است ائذاکناعظاما نخره نرد احیاءا یا ائنا لمبعثون . ***
این همان چیزی است که همواره منکران معاد روی آن تکیه می کردند ، و می گفتند : باور کردنی نیست که استخوان پوسیده بار دیگر لباس حیات در تن بپوشد ، چرا که فاصله میان آن و یک موجود زنده را بسیار زیاد می دیدند ، در حالی که فراموش کرده بودند که در آغاز نیز از همان خاک آفریده شده اند
((نخرة )) ((صفت مشبهه )) است از ماده ((نخر)) (بر وزن ((نخل )) و همچنین بر وزن ((شجر)) در اصل به معنی درخت پوسیده و تو خالی است ، که وقتی باد بر آن میوزد صدا می کند ، و لذا به صدایی که در بینی می پیچد ((نخیر)) می گویند ، سپس این کلمه در مورد هر موجود پوسیده و متلاشی شده به کار رفته است .
منکران معاد به این هم قناعت نمی کنند ، بلکه به استهزای ((معاد)) برخاسته و به عنوان مسخره ((می گویند : اگر قیامتی در کار باشد بازگشتی است زیانبار و وضع و حال ما در آن روز سخت و دردناک خواهد بود !)) (قالوا تلک اذا کرة خاسرة ) .
احتمال دیگری که در تفسیر این آیه است اینکه آنها از روی جد و نه از روی استهزاء ، این سخن را می گویند ، و مقصودشان این است که اگر بازگشتی در کار باشد یک بازگشت تکراری و بیهوده ، بلکه زیانبار است ، اگر زندگی خوب است چه بهتر که خداوند همین را ادامه دهد ، و اگر بد است باز گشت
@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 85@@@
برای چیست ؟ جمله ((ائنالمردودون فی الحافرة )) با توجه به اینکه ((حافرة )) به معنی چاله و گودال است نیز می تواند قرینه ای برای این تفسیر باشد ، ولی آنچه در میان مفسران معروف است همان تفسیر اول است .
قابل توجه اینکه : در آیات گذشته تعبیر به ((یقولون )) آمده بود که نشانه استمرار و تکرار آن سخن از سوی آنها است ، ولی تعبیر به ((قالوا)) (گفتند) در آیه مورد بحث دلیل بر این است که این سخن را همیشه تکرار نمی کردند تنها گاهی از آنها سر زده است ، و این است نکته تفاوت این تعبیر .
در پایان این آیات بار دیگر به مساءله قیام قیامت و بر پا شدن رستاخیز باز می گردد ، و با لحنی قاطع و کوبنده می فرماید : ((این بازگشت تنها با یک صیحه و فریاد عظیم واقع می شود)) (فانما هی زجرة واحدة ) .
((ناگهان همگی بپا می خیزند و بر عرصه زمین ظاهر می شوند)) (فاذا هم بالساهرة ) .
این کار پیچیده و مشکلی نیست ، همین که به فرمان خدا نفخه دوم دمیده شود و بانگ حیات و زندگی برخیزد ، تمام این خاکها و استخوانهای پوسیده یک مرتبه جمع می شوند و جان می گیرند ، و از قبرها بیرون می پرند !
((زجرة )) در اصل به معنی فریادی است که برای راندن گفته می شود ، و در اینجا به معنی نفخه دوم است ، انتخاب این تعبیر .
(زجرة واحدة ) با توجه به محتوای این دو کلمه اشاره به سرعت و ناگهانی بودن رستاخیز و سهولت و آسانی آن در برابر قدرت خدا است که با یک فریاد آمرانه از سوی فرشته رستاخیز ، یا صور اسرافیل ، همه مردگان لباس حیات
@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 86@@@
در تن می کنند ، و در عرصه محشر حاضر برای حساب می شوند .
((ساهرة )) از ماده ((سهر)) (بر وزن سحر) به معنی شب بیداری است ، و از آنجا که حوادث وحشتناک خواب شبانه را از چشم می برد ، و زمین قیامت نیز بسیار هول انگیز است ، کلمه ((ساهره )) به عرصه محشر اطلاق شده است ، بعضی نیز گفته اند ((ساهره )) را به هر بیابانی می گویند ، چون اصولا همه بیابانها وحشتناکند ، گویی بر اثر وحشت خواب شبانه را از چشم می برند . ** لسان العرب ماده سهر مجمع البیان جلد 10 صفحه 429 و تفسیر قرطبی جلد 10 صفحه 6990 . ***
@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 87@@@
ََآیه 15 - 26