تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد26
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

نه از نعمتش مغرور باش و نه از سلب نعمت ماءیوس !

در تعقیب آیات گذشته که به طغیانگران هشدار می داد و آنها را به مجازات الهی تهدید می کرد ، در آیات مورد بحث به مساءله امتحان که معیار ثواب و عقاب الهی است و مهم ترین مساءله زندگی انسان محسوب می شود می پردازد .

نخست می فرماید : ((اما انسان هنگامی که پروردگارش او را برای آزمایش اکرام کند و نعمت بخشد ، مغرور می شود ، و می گوید : خداوند مرا گرامی داشته است )) ! (فاما الانسان اذا ما ابتلاه ربه فاکرمه و نعمه فیقول ربی اکرمن ) .

او نمی داند که آزمایش الهی گاه با نعمت است ، و گاه با انواع بلا ، نه روی آوردن نعمت باید مایه غرور گردد ، و نه بلاها مایه یاس و نومیدی ، ولی این انسان کم ظرفیت در هر دو حال هدف آزمایش را فراموش می کند ، به هنگام روی آوردن نعمت چنان می پندارد که مقرب درگاه خدا شده ، و این نعمت دلیل بر آن قرب است .

قابل توجه اینکه در آغاز آیه می گوید : خداوند او را مورد اکرام قرار می دهد ولی در ذیل آیه از اینکه انسان خود را مورد اکرام خدا می بیند ملامت می شود این به خاطر آن است که اکرام اول به همان معنی انعام است و اکرام دوم به معنی قرب در درگاه خداست .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 462@@@

و اما هنگامی که برای امتحان روزی را بر او تنگ بگیرد ، ماءیوس ‍ می شود و می گوید : پروردگارم مرا خوار کرده )) ! (و اما اذا ما ابتلاه فقدر علیه رزقه فیقول ربی اهانن ) .

یاءس سر تا پای او را فرا می گیرد ، و از پروردگارش می رنجد و ناخشنود می شود ، غافل از اینکه اینها همه وسائل آزمایش و امتحان او است ، امتحانی که رمز پرورش و تکامل انسان ، و به دنبال آن سبب استحقاق ثواب ، و در صورت مخالفت مایه استحقاق عذاب است .

این دو آیه هشدار می دهد که نه اقبال نعمت دلیل بر تقرب به خدا است ، و نه ادبار نعمت دلیل بر دوری از حق ، اینها مواد مختلف امتحانی است که خداوند طبق حکمتش هر گروهی را به چیزی آزمایش می کند ، این انسانهای کم ظرفیتند که گاه مغرور ، و گاه ماءیوس می شوند .

در آیه 51 ((فصلت )) نیز آمده است : و اذا انعمنا علی الانسان اعرض ‍ و نا بجانبه و اذا مسه الشر فذو دعاء عریض : ((هنگامی که نعمتی به انسان می دهیم روی می گرداند و با تکبر از حق دور می شود ، اما هنگامی که مختصر ناراحتی به او برسد پیوسته دعا می کند و بی تابی می نماید)) .

و در آیه 9 سوره ((هود)) آمده است : و لئن اذقنا الانسان منا رحمة ثم نزعناها منه انه لیؤس کفور : ((هر گاه ما به انسان رحمتی بچشانیم سپس از او بگیریم نومید و ناسپاس می شود)) .

این دو آیه علاوه بر اینکه مساءله آزمایش الهی را از طرق مختلف گوشزد می کند این نتیجه را نیز می بخشد که هرگز نباید برخوردار شدن از نعمتها ، و یا محرومیت از آن را دلیل بر شخصیت و مقام در پیشگاه خداوند ، و یا دوری از ساحت مقدس او بدانیم ، بلکه معیار همیشه و همه جا ایمان و تقوی است .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 463@@@

چه بسیار پیامبرانی که به انواع مصائب در این دنیا گرفتار شدند ، و در مقابل چه بسیار کفار ستمگری که از انواع نعمتها برخوردار بودند ، و این است طبیعت زندگی دنیا .

در ضمن ، این آیه اشاره سربسته ای به فلسفه بلاها و حوادث دردناک نیز می کند .

سپس به شرح اعمالی که موجب دوری از خدا و گرفتاری در چنگال مجازات الهی می شود پرداخته ، می فرماید : ((چنان نیست که شما خیال می کنید (که اموالتان دلیل بر مقام شما نزد پروردگار است ، بلکه اعمالتان حاکی از دوری شما از خدا است ) شما یتیمان را گرامی نمی دارید)) (کلا بل لا تکرمون الیتیم ) .

((و یکدیگر را بر اطعام مستمندان تشویق نمی کنید)) (و لا تحاضون علی طعام المسکین ) .

قابل توجه اینکه در مورد یتیمان از ((اطعام )) سخن نمی گوید ، بلکه از ((اکرام )) سخن می گوید ، چرا که در مورد یتیم تنها مساءله گرسنگی مطرح نیست ، بلکه از آن مهم تر جبران کمبودهای عاطفی او است ، یتیم نباید احساس کند که چون پدرش را از دست داده خوار و ذلیل و بی مقدار شده ، باید آنچنان مورد اکرام قرار گیرد که جای خالی پدر را احساس نکند ، و لذا در روایات اسلامی به مساءله محبت و نوازش ‍ یتیمان اهمیت خاصی داده شده است :

در حدیثی از امام صادق (علیه السلام ) می خوانیم ما من عبد یسمح یده علی راءس یتیم رحمة له الا اعطاه الله بکل شعرة نورا یوم القیامة : ((هیچ بندهای دست مرحمت بر سر یتیمی نمی کشد مگر اینکه خداوند به تعداد موهائی که از زیر

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 464@@@

دست او می گذرد نوری در قیامت به او می بخشد)) . ** بحار الانوار جلد 15 صفحه 120 ( چاپ قدیم ) . ***

در آیه 9 سوره ((ضحی )) نیز آمده است : فاما الیتیم فلا تقهر : ((اما یتیم را مورد قهر و تحقیر قرار مده )) .

و این درست در مقابل چیزی است که در جوامع دور از ایمان و اخلاق همچون جامعه عصر جاهلیت دیروز و امروز رواج داشته و دارد ، که نه تنها به انواع حیله ها برای تملک اموال یتیمان متوسل می شوند بلکه خود او را در جامعه چنان تنها می گذارند که درد یتیمی و فقدان پدر را به تلخ ‌ترین صورتی احساس می کند .

از آنچه گفتیم روشن می شود که اکرام یتیمان منحصر به حفظ اموال آنها نیست ، آنچنانکه بعضی از مفسران پنداشته اند ، بلکه معنی وسیع و گسترده ای دارد که هم آن ، و هم امور دیگر را شامل می شود .

جمله ((تحاضون )) از ماده ((حض )) به معنی تحریص و ترغیب است ، اشاره به اینکه تنها اطعام مسکین کافی نیست ، بلکه مردم باید یکدیگر را بر این کار خیر تشویق کنند ، تا این سنت در فضای جامعه گسترش یابد . ** تحاضون در اصل تتحاضون بوده که یک تاء از آن برای تخفیف حذف شده است . ***

عجب اینکه در آیه 34 سوره ((حاقه )) این موضوع را همردیف عدم ایمان به خداوند بزرگ ذکر کرده می فرماید : انه کان لا یؤمن بالله العظیم و لا یحض علی طعام المسکین : ((او به خداوند بزرگ ایمان نمی آورد و دیگران را به اطعام مستمندان تشویق نمی کند)) . ** طعام در این آیه و آیه مورد بحث معنی مصدری دارد و به معنی اطعام است . ***

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 465@@@

سپس به سومین کار زشت آنها اشاره کرده و آنها را مورد نکوهش قرار می دهد ، و می افزاید : شما میراث را (از طریق حلال و حرام ) جمع کرده و می خورید)) (و تاکلون التراث اکلا لما) . ** لم به معنی جمع آوری کردن است ، و گاه به معنی جمع آوری توام با اصلاح نیز آمده . ***

بدون شک خوردن اموالی که از طریق میراث مشروع به انسان رسیده کار مذمومی نیست ، بنابر این نکوهش این کار در آیه فوق ممکن است اشاره به یکی از امور زیر باشد :

نخست اینکه منظور جمع میان حق خود و دیگران است ، زیرا کلمه ((لم )) در اصل به معنی ((جمع )) است ، و بعضی از مفسران مانند ((زمخشری )) در کشاف مخصوصا آن را به جمع میان ((حلال )) و ((حرام )) تفسیر کرده است ، به خصوص اینکه عادت عرب جاهلی این بود که زنان و کودکان را از ارث محروم می کردند ، و حق آنها را برای خود برمی داشتند ، و معتقد بودند ارث را باید کسانی ببرند که جنگجو هستند (زیرا بسیاری از اموالشان از طریق غارت به دست می آمد ، تنها کسانی را سهیم می دانستند که قدرت بر غارتگری داشته باشند !) .

دیگر اینکه وقتی ارثی به شما می رسد به بستگان فقیر و محرومان جامعه هیچ انفاق نمی کنید ، جایی که با اموال ارث که بدون زحمت به دست می آید چنین می کنید ، مسلما در مورد درآمد دسترنج خود بخیل تر و سخت گیرتر خواهید بود و این عیب بزرگی است .

سوم اینکه منظور خوردن ارث یتیمان و حقوق صغیران است زیرا بسیار دیده شده است که افراد بی ایمان ، یا بی بندوبار هنگامی که دستشان به اموال

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 466@@@

ارث می رسد به هیچوجه ملاحظه یتیم و صغیر را نمی کنند ، و از اینکه آنها قدرت بر دفاع از حقوق خویش ندارند حداکثر سوء استفاده را می کنند ، و این از زشت ترین و شرم آورترین گناهان است .

جمع میان هر سه تفسیر نیز امکان پذیر است . ** تراث در اصل وراث ( بر همان وزن ) بوده سپس واوآن تبدیل به تا شده است . ***

بعد به چهارمین عمل نکوهیده آنها پرداخته می افزاید : ((و شما بسیار ثروت و اموال را دوست می دارید)) (و تحبون المال حبا جما) . ** جمع چنانچه در مصباح اللغه و مقاییس آمده است به معنی کثیر و فراوان است ، و جمة ( بر وزن جبه ) به معنی موهای جمع شده پیش سر است . ***

شما افرادی دنیاپرست ، ثروتاندوز ، عاشق و دلباخته مال و متاع دنیا هستید ، و مسلما کسی که چنین علاقه فوق العاده ای به مال و ثروت دارد به هنگام جمع آوری آن ملاحظه مشروع و نامشروع و حلال و حرام را نمی کند ، و نیز چنین شخصی حقوق الهی آن را اصلا نمی پردازد ، و یا کم می گذارد ، و نیز چنین کسی که حب مال تمام قلبش را فرا گرفته جایی برای یاد خدا در دل او نیست .

و به این ترتیب بعد از ذکر آزمایش انسانها به وسیله نعمت و بلا آنها را متوجه به چهار آزمایش مهم که این گروه مجرم در همه آنها ناکام و مردود شده بودند می کند : آزمایش در مورد یتیمان .

اطعام مستمندان .

آزمایش جمع آوری سهام ارث از طریق مشروع و نامشروع .

و بالاخره آزمایش جمع اموال بدون هیچ قید و شرط .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 467@@@

و عجب اینکه تمام این آزمونها جنبه مالی دارد ، و در واقع اگر کسی از عهده آزمایشهای مالی برآید آزمایشهای دیگر برای او آسانتر است .

این مال و ثروت دنیا است که به قول معروف ((ایمان فلک داده به باد)) چرا بزرگترین لغزشهای فرزندان آدم در همین قسمت است ؟

کسانی هستند در حدی از ((مال )) امینند ، اما هنگامی پیمانه آنها پر شود و از آن حد بگذرد وسوسه های شیطان آنها را به خیانت می کشاند ، مؤمنان راستین کسانی هستند که امانت و درستکاری و رعایت حقوق واجب و مستحب دیگران را در هر حدی از مال و بدون هیچ قید و شرط رعایت کنند چنین کسانی می توانند دم از ایمان و تقوی زنند .

کوتاه سخن اینکه کسانی که از عهده امتحانات مالی در هر اندازه و کمیت و در هر شرایط برآیند افرادی قابل اعتماد متقی و پرهیزکار و با شخصیتند ، و بهترین دوستان و یاران محسوب می شوند ، آنها در زمینه های دیگر نیز (غالبا) افراد پاک و درستی هستند ، تکیه آیات فوق بر آزمونهای مالی نیز از همین جهت است .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 468@@@

ََآیه 21 - 26