تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد26
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

خستگان بی نصیب !

در آغاز این سوره به نام تازه ای درباره قیامت برخورد می کنیم که آن ((غاشیه )) است ، می فرماید :

((آیا داستان غاشیه به تو رسیده است )) ؟ ! (هل اتیک حدیث الغاشیه ) ((غاشیه )) از ماده ((غشاوة )) به معنی پوشاندن است ، انتخاب این نام برای قیامت به خاطر آن است که حوادث وحشتناک آن ناگهان همه را زیر پوشش خود قرار می دهد .

بعضی گفته اند به خاطر آن است که خلق و اولین و آخرین در آن روز برای حساب جمع می شوند .

و نیز گفته اند که منظور آتشی است که چهره های کفار و مجرمان را می پوشاند .

ولی تفسیر اول از همه مناسب تر است .

ظاهر این است که مخاطب در این آیه شخص پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) است و ذکر این جمله به صورت استفهام از شخص پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) برای بیان عظمت و اهمیت آن روز بزرگ است .

بعضی نیز احتمال داده اند که مخاطب در این آیه هر انسانی است ، ولی این معنی بعید به نظر می رسد .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 415@@@

سپس به بیان چگونگی حال مجرمان پرداخته ، می گوید : ((چهره هایی در آن روز خاشع و ذلت بار است )) (وجوه یومئذ خاشعة ) .

ذلت و ترس از عذاب و کیفرهای عظیم آن روز تمام وجود آنها را فرا گرفته ، و از آنجا که حالات روحی انسان بیش از همه جا در چهره او منعکس می شود ، اشاره به خوف و ذلت و وحشتی می کند که سراسر چهره آنها را می پوشاند

بعضی نیز گفته اند : منظور از ((وجوه )) در اینجا بزرگان و سردمداران کفر است که در ذلت عمیقی فرو می روند ، ولی معنی اول مناسب تر به نظر می رسد .

آنگاه می افزاید : ((اینها کسانی هستند که پیوسته عمل کرده و خسته شده اند)) ، (عاملة ناصبة ) .

تلاش و کوشش زیادی در زندگی دنیا به خرج می دهند ، ولی هیچ فایده ای جز خستگی در حقیقت نصیبشان نمی شود ، نه عمل مقبولی در درگاه خدا دارند ، و نه چیزی از آنهمه ثروتهایی که اندوخته اند می توانند با خود ببرند ، و نه نام نیکی از خود به یادگار می گذارند ، و نه فرزند صالحی ، آنها زحمتکشان خسته و بینوایند ، و چه تعبیر رسایی است جمله ((عاملة ناصبة )) در حق آنان .

بعضی در تفسیر این جمله گفته اند : منظور این است که در این دنیا عمل می کنند ، اما خستگی و رنج در آخرت می برند !

و بعضی گفته اند : مجرمان را در دوزخ وادار به انجام اعمال شاقه و طاقت فرسا می کنند تا عذاب بیشتری ببینند .

اما تفسیر اول از میان این سه تفسیر صحیح تر به نظر می رسد .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 416@@@

سرانجام این زحمتکشان خسته و بیهوده گر ، وارد آتش داغ و سوزان می شوند و با آن می سوزند)) (تصلی نارا حامیة ) .

((تصلی )) از ماده ((صلی )) (بر وزن نفی ) به معنی ورود در آتش و ماندن و سوختن با آن است . ** صلی بالنار ای لزمها و احترق بها . ***

ولی مجازات آنها به همین جا ختم نمی گردد ، بلکه هنگامی که بر اثر حرارت آتش تشنه می شوند ((از چشمه ای فوق العاده سوزان به آنها می نوشانند)) (تسقی من عین آنیة ) .

((آنیة )) مؤنث ((آنی )) از ماده ((انی )) (بر وزن حلی ) به معنی تاءخیر افکندن است ، و برای بیان فرا رسیدن وقت چیزی گفته می شود ، و در اینجا به معنی آب سوزانی است که حرارتش به منتها درجه رسیده است .

در آیه 29 سوره کهف می خوانیم : و ان یستغیثوا یغاثوا بماء کالمهل یشوی الوجوه بئس الشراب و ساءت مرتفقا : ((و اگر تقاضای آب کنند آبی برای آنها می آورند مانند فلز گداخته که صورتهایشان را بریان می کند ، چه بد نوشیدنی است و چه بد محل اجتماعی ؟ !

و در آیه بعد درباره خوراک آنها به هنگامی که گرسنه می شوند بعد می افزاید : ((آنها طعامی جز ضریع ندارند)) (لیس لهم طعام الا من ضریع ) .

در اینکه ((ضریع )) چیست ؟ مفسران تفسیرهای گوناگونی دارند : بعضی گفته اند : نوعی خار است که به زمین می چسبد ، هنگامی که تر باشد قریش آن را ((شبرق )) می نامیدند ، و هنگامی که خشک می شد آن را

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 417@@@

((ضریع )) می گفتند ، گیاهی است سمی که هیچ حیوان و چهارپایی به آن نزدیک نمی شود . ** تفسیر قرطبی جلد 10 صفحه 7119. ***

((خلیل )) از علمای لغت می گوید : ((ضریع )) : ((گیاه سبز بدبویی است که از دریا بیرون می افتد)) .

((ابن عباس )) گفته است : ((درختی است از آتش که اگر در دنیا باشد زمین و هر چه را بر آن است می سوزاند)) !

ولی در حدیثی از پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) می خوانیم : ((ضریع چیزی است که در آتش دوزخ ، شبیه خار ، تلخ ‌تر از صبر ، و متعفن تر از مردار ، و سوزنده تر از آتش ، خداوند آن را ضریع نام نهاده است )) (الضریع شی ء یکون فی النار یشبه الشوک ، اشد مرارة من الصبر ، و انتن من الجیفة ، و احر من النار ، سماه الله ضریعا) .

بعضی نیز گفته اند : ((ضریع )) طعامی است ذلت آفرین که دوزخیان برای رهایی از آن به درگاه خدا تضرع می کنند ** همان مدرک صفحه 7120. *** (فراموش نکنیم که ماده ضرع به معنی ضعف و ذلت و خضوع است ) ** بحث دیگر درباره غذای دوزخیان که گاه قرآن از آن به ضریع و گاه به زقوم و گاه به غسلین یاد کرده و تفاوت میان این تعبیرات در جلد 24 تفسیر نمونه صفحه 471 ذیل آیه 36 سوره حاقه داشتیم . *** این تفسیرها با هم منافاتی ندارد و ممکن است در معنی این واژه جمع باشد .

سپس می افزاید : ((نه آنها را فربه می کند و نه گرسنگی را فرو می نشاند)) (لا یسمن و لا یغنی من جوع ) .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 418@@@

مسلما چنین غذایی برای تقویت جسم و فرونشاندن گرسنگی نیست ، غذایی است گلوگیر که خود نوعی عذاب است ، چنانکه در آیه 13 مزمل می خوانیم : و طعاما ذا غصة و عذابا الیما : ((نزد ما غذاهایی است گلوگیر و عذابی است دردناک )) !

آنها که در این دنیا انواع غذاهای لذیذ و چرب و شیرین را از طریق ظلم و تجاوز به حقوق دیگران فراهم کردند ، و آنها که اجازه ندادند محرومان جز از غذاهای گلوگیر و ناگوار استفاده کنند ، باید در آنجا غذایی داشته باشند که ((عذاب الیم )) آنها گردد .

البته همانگونه که بارها گفته ایم نه نعمتهای بهشتی ، و نه عذابهای دوزخی را می توان برای ما محبوسان زندان دنیا توصیف کرد ، اینها همه اشاراتی است و تنها شبحهایی است که از دور می بینیم .

@@تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 419@@@

ََآیه 8 - 16