تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد13
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

سرآغاز تولد مسیح (علیه السلام ):

بعد از بیان سرگذشت یحیی (علیه السلام ) رشته سخن را به داستان تولد عیسی (علیه السلام ) و سرگذشت مادرش مریم می کشاند، چرا که پیوند بسیار نزدیکی در میان این دو ماجرا است .

اگر تولد یحیی از پدری پیر و فرتوت و مادری نازا عجیب بود، تولد عیسی از مادر بدون پدر عجیبتر است .

اگر رسیدن به مقام عقل و نبوت در کودکی، شگفت انگیز است، سخن گفتن در گهواره آنهم از کتاب و نبوت، شگفت انگیزتر است .

و به هر حال هر دو آیتی است از قدرت خداوند بزرگ، یکی از دیگری بزرگتر، و اتفاقا هر دو مربوط به کسانی است که با هم قرابت بسیار نزدیک از جهت نسب داشتند چرا که مادر یحیی خواهر مادر مریم بود، و هر دو زنانی نازا و عقیم بودند و در آرزوی فرزندی صالح به سر می بردند.

نخستین آیه مورد بحث می گوید، در کتاب آسمانی قرآن از مریم سخن
@@تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 33@@@
بگو آنگاه که از خانواده خود، جدا شده و در یک منطقه شرقی قرار گرفت )) (و اذکر فی الکتاب مریم اذ انتبذت من اهلها مکان شرقیا).

او در حقیقت می خواست مکانی خالی و فارغ از هر گونه دغدغه پیدا کند که به راز و نیاز با خدای خود بپردازد و چیزی او را از یاد محبوب غافل نکند به همین جهت طرف شرق بیت المقدس (آن معبد بزرگ ) را که شاید محلی آرامتر و یا از نظر تابش آفتاب پاکتر و مناسبتر بود برگزید.

کلمه ((انتبذت )) از ماده ((نبذ)) به گفته ((راغب )) به معنی دور انداختن اشیاء غیر قابل ملاحظه است، و این تعبیر در آیه فوق شاید اشاره به آن باشد که مریم به صورت متواضعانه و گمنام و خالی از هر گونه کاری که جلب توجه کند، از جمع، کناره گیری کرد، و آن مکان از خانه خدا را برای عبادت انتخاب نمود.

در این هنگام، مریم ((حجابی میان خود و دیگران افکند)) تا خلوتگاه او از هر نظر کامل شود (فاتخذت من دونهم حجابا).

در این جمله، تصریح نشده است که این حجاب برای چه منظور بوده، آیا برای آن بوده که آزادتر و خالی از دغدغه و اشتغال حواس بتواند به عبادت پروردگار و راز و نیاز با او پردازد یا برای این بوده است که می خواسته شستشو و غسل کند؟ آیه از این نظر ساکت است .

به هر حال ((در این هنگام ما روح خود (یکی از فرشتگان بزرگ ) را به سوی او فرستادیم و او در شکل انسان کامل بی عیب و نقص و خوش ‍ قیافه ای بر مریم ظاهر شد)) (فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشرا سویا).

پیدا است که در این موقع چه حالتی به مریم دست می دهد، مریمی که
@@تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 34@@@
همواره پاکدامن زیسته، در دامان پاکان پرورش یافته، و در میان جمعیت مردم ضرب المثل عفت و تقوا است، از دیدن چنین منظره ای که مرد بیگانه زیبائی به خلوتگاه او راه یافته چه ترس و وحشتی به او دست می دهد؟ لذا بلافاصله ((صدا زد: من به خدای رحمان از تو پناه می برم اگر پرهیزکار هستی )) (قالت انی اعوذ بالرحمن منک ان کنت تقیا)

و این نخستین لرزه ای بود که سراسر وجود مریم را فرا گرفت .

بردن نام خدای رحمان، و توصیف او به رحمت عامه اش از یکسو، و تشویق او به تقوی و پرهیزکاری از سوی دیگر، همه برای آن بود که اگر آن شخص ناشناس قصد سوئی دارد او را کنترل کند، و از همه بالاتر پناه بردن به خدا، خدائی که در سخت ترین حالات تکیه گاه انسان است و هیچ قدرتی در مقابل قدرت او عرض اندام نمی کند مشکلات را حل خواهد کرد.

مریم با گفتن این سخن در انتظار عکس العمل آن مرد ناشناس بود، انتظاری آمی خته با وحشت و نگرانی بسیار، اما این حالت دیری نپائید ناشناس زبان به سخن گشود و ماموریت و رسالت عظیم خویش را چنین بیان کرد و گفت من فرستاده پروردگار توام ! (قال انما انا رسول ربک ).

این جمله همچون آبی که بر آتش بریزد، به قلب پاک مریم آرامش ‍ بخشید.

ولی این آرامش نیز چندان طولانی نشد، چرا که بلافاصله افزود من آمده ام تا پسر پاکیزه ای از نظر خلق و خوی و جسم و جان به تو ببخشم ! (لاهب لک غلاما زکیا).

از شنیدن این سخن لرزش شدیدی وجود مریم را فرا گرفت و بار دیگر او در نگرانی عمیقی فرو رفت و ((گفت : چگونه ممکن است من صاحب پسری
@@تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 35@@@
شوم، در حالی که تاکنون انسانی با من تماس نداشته و هرگز زن آلوده ای نبوده ام ؟!)) (قالت انی یکون لی غلام و لم یمسسنی بشر و لم اک بغیا).

او در این حال تنها به اسباب عادی می اندیشید و فکر می کرد برای اینکه زنی صاحب فرزند شود دو راه بیشتر ندارد، یا ازدواج و انتخاب همسر و یا آلودگی و انحراف، من که خود را بهتر از هر کس می شناسم نه تاکنون همسری انتخاب کرده ام و نه هرگز زن منحرفی بوده ام، تاکنون هرگز شنیده نشده است کسی بدون این دو صاحب فرزندی شود!.

اما به زودی طوفان این نگرانی مجدد با شنیدن سخن دیگری از پیک پروردگار فرو نشست او با صراحت به مریم گفت : ((مطلب همین است که پروردگارت فرموده، این کار بر من سهل و آسان است )) (قال کذلک قال ربک هو علی هین ).

تو که خوب از قدرت من آگاهی، تو که میوه های بهشتی را در فصلی که در دنیا شبیه آن وجود نداشت در کنار محراب عبادت خویش دیده ای، تو که آوای فرشتگان را که شهادت به پاکیت می دادند شنیده ای، تو که میدانی جدت آدم از خاک آفریده شد، این چه تعجب است که از این خبر داری ؟!

سپس افزود: ((ما می خواهیم او را آیه و اعجازی برای مردم قرار دهیم )) (و لنجعله آیة للناس ).

((و ما می خواهیم او را رحمتی از سوی خود برای بندگان بنمائیم )) (و رحمة منا).

و به هر حال ((این امری است پایان یافته )) و جای گفتگو ندارد (و کان امرا مقضیا).
@@تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 36@@@