تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد13
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

خدا و فرزند داشتن ؟

از آنجا که در آیات پیشین سخن از شرک و پایان کار مشرکان بود، در پایان بحث به یکی از شاخه های شرک یعنی اعتقاد به وجود فرزند برای خدا اشاره کرده و زشتی این سخن را با قاطعترین بیان بازگو می کند:

((آنها گفتند خداوند رحمان فرزندی برای خود انتخاب کرده )) (و قالوا اتخذ الرحمن ولدا).

نه تنها مسیحیان عقیده داشتند حضرت ((مسیح ))، فرزند حقیقی خدا است که یهودیان نیز درباره عزیر و بتپرستان درباره ((فرشتگان )) چنین اعتقادی داشتند و آنها را دختران خدا می پنداشتند.**در مورد (عزیز) در آیه 30 سوره توبه و در مورد فرشتگان در ذیل آیه 19 سوره زخرف سخن به میان آمده است***

آنگاه با لحنی کوبنده می گوید: ((چه سخن زشت و بزرگی آوردید)) (لقد جئتم شیئا ادا).

((اد)) (بر وزن ضد) در اصل به معنی صدای زشت و ناهنجاری است که بر اثر گردش شدید امواج صوتی در گلوی شتر به گوش میرسد، سپس به کارهای بسیار زشت و وحشتناک اطلاق شده است .

از آنجا که چنین نسبت ناروائی مخالف اصل توحید است، چرا که خداوند
@@تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 140@@@
نه شبیه و مانندی دارد، و نه نیاز به فرزند، و نه عوارض جسم و جسمانیت، گوئی تمام عالم هستی که بر پایه توحید بنا شده است از این نسبت ناروا در وحشت و اضطراب فرو میروند.

لذا در آیه بعد اضافه می کند ((نزدیک است آسمانها به خاطر این سخن از هم متلاشی گردد و زمین شکافته شود و کوهها به شدت فرو ریزد! )) (تکاد السماوات یتفطرن منه و تنشق الارض و تخر الجبال هدا).

باز برای تاکید و بیان اهمیت موضوع می گوید: ((به خاطر اینکه برای خداوند رحمان فرزندی ادعا کردند)) (ان دعوا للرحمن ولدا).

اینها در حقیقت خدا را به هیچوجه نشناخته اند و گرنه می دانستند ((هرگز برای خداوند رحمان، سزاوار نیست که فرزندی برگزیند)) (و ما ینبغی للرحمن ان یتخذ ولدا).

انسان فرزند را برای یکی از چند چیز میخواهد:

یا به خاطر این است که عمر او پایان میپذیرد، برای بقاء نسل خود نیاز به تولید مثل دارد.

یا کمک و یار و یاوری میطلبد، چرا که نیرویش محدود است .

یا از تنهائی وحشت دارد، مونسی برای تنهائی میجوید.

یا به هنگام پیری و ناتوانی، یار و کمک کاری جوان میخواهد.

اما هیچیک از این مفاهیم درباره خدا معنی ندارد، نه قدرتش محدود است، نه حیات او پایان میگیرد، نه ضعف و سستی در وجود او راه دارد و نه احساس تنهائی و نه نیاز.

از این گذشته داشتن فرزند، نشانه جسم بودن و همسر داشتن است و همه
@@تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 141@@@
این معانی از ذات پاک او دور است .

به همین دلیل در آیه بعد می گوید: ((تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند بنده اویند و سر بر فرمانش )) (ان کل من فی السماوات و الارض الا آتی الرحمن عبدا).

و با اینکه همه بندگان جان و دل بر کف او هستند، نیازی به اطاعت و فرمانبرداری آنها ندارد بلکه آنها هستند که نیازمندند.

((او همه آنها را شماره کرده است و دقیقا تعداد آنها را می داند)) (لقد احصاهم و عدهم عدا).

یعنی هرگز تصور نکنید که با وجود این همه بندگان چگونه ممکن است حساب آنها را داشته باشد، علم او بقدری وسیع و گسترده است که نه تنها شماره آنها را دارد بلکه از تمام خصوصیات آنها آگاه است، نه از حوزه حکومت او میتوانند بگریزند و نه چیزی از اعمالشان بر او مکتوم است .

و همه آنها روز رستاخیز تک و تنها در محضر او حاضر میشوند)) (و کلهم آتیه یوم القیامة فردا).

بنابراین هم مسیح، هم عزیر، هم فرشتگان و هم تمامی انسانها مشمول این حکم عمومی او هستند با این حال چه نازیبا است که فرزندی برای او قائل شویم، و چه اندازه ذات پاک او را از اوج عظمت به پائین می آوریم و صفات جلال و جمال او را انکار میکنیم اگر نسبت فرزندی به او بدهیم .**درباره نفی فرزند از خدا در جلد اول ذیل آیه 116 بقره و در جلد هشتم ذیل آیه 68 نیز بحث کرده ایم***
@@تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 142@@@