باز در این آیات به بحثهای دیگری در ارتباط با موضع گیری مشرکان در برابر پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) برخورد می کنیم، که بیانگر طرز تفکر انحرافی آنها در مسائل اصولی است نخست می گوید: هنگامی که کافران تو را می بینند کاری جز مسخره کردن تو ندارند)) (و اذا رءاک الذین کفروا ان یتخذونک الا هزوا).
آنها با بی اعتنائی به تو اشاره کرده می گویند: ((آیا این همان کسی است که خدایان و بتهای شما را به بدی یاد می کند))؟ (ا هذا الذی یذکر الهتکم ).**جالب اینکه آنها در عبارت خود می گفتند :این همان کسی است که از خدایان شما سخن می گوید حتی راضی نبودند کلمه (بدی) را در عبارت خود بیاورند و بگویند از خدایان شما بدگوئی می کند***
((در حالی که خود ذکر خداوند رحمان را انکار می کنند)) (و هم بذکر الرحمن هم کافرون ). تعجب در این است که اگر کسی از این بتهای سنگی و چوبی بدگوئی کند - نه بدگوئی بلکه حقیقت را بیان نماید و بگوید اینها موجودات بی روح و فاقد شعور و بی ارزشی هستند، تعجب می کنند، اما اگر کسی منکر خداوند بخشنده و مهربانی شود که آثار رحمتش پهنه جهان را گرفته و در هر چیز دلیلی بر عظمت و رحمت او است، برای آنها جای تعجب نیست . آری هنگامی که انسان به امری عادت کرد و خو گرفت و تعصب ورزید، در نظرش جلوه خواهد داشت هر چند بدترین امور باشد، و هر گاه نسبت به چیزی
@@تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 408@@@
عداوت ورزید کمکم در نظرش بد می شود، هر چند زیباترین و محبوبترین امور باشد.
سپس به یکی دیگر از کارهای زشت و بی رویه این انسانهای بی بندوبار اشاره کرده می فرماید: ((انسان از عجله آفریده شده )) (خلق الانسان من عجل ).
گرچه مفسران در تفسیر کلمه ((انسان )) و ((عجل )) در اینجا بیانات گوناگونی دارند ولی پیدا است که منظور از انسان در اینجا نوع انسان است (البته انسانهای تربیت نایافته و خارج از قلمرو رهبری رهبران الهی ).
و منظور از ((عجل )) شتاب و شتابزدگی است، همانگونه که آیات بعد نیز شاهد گویای این مطلب است، و در جای دیگر قرآن می خوانیم و کان الانسان عجولا: ((انسان، عجول است )) (اسراء - 11).
در حقیقت تعبیر ((خلق الانسان من عجل )) یکنوع تاکید است، یعنی آنچنان انسان عجول است که گوئی از ((عجله )) آفریده شده، و تار و پود وجودش از آن تشکیل یافته ! و به راستی بسیاری از مردم عادی چنینند هم در خیر عجولند و هم در شر، حتی وقتی به آنها گفته می شود اگر آلوده کفر و گناه شوید، عذاب الهی دامنتان را می گیرد می گویند پس چرا این عذاب زودتر نمی آید؟! و در پایان آیه اضافه می کند: ((عجله نکنید من آیات خود را به زودی به شما نشان می دهم )) (ساوریکم آیاتی فلا تستعجلون ).
تعبیر ((آیاتی )) در اینجا ممکن است اشاره به آیات و نشانه های عذاب و بلاها و مجازاتهائی باشد که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) مخالفان را با آن تهدید می کرد و این سبک مغزان کرارا می گفتند: پس چه شد این بلاهائی که ما را با آن می ترسانی .
قرآن می گوید عجله نکنید، چیزی نمی گذرد که دامانتان را خواهد گرفت .
و نیز ممکن است اشاره به معجزاتی که دلیل بر صدق پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم )
@@تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 409@@@
است بوده باشد یعنی اگر کمی صبر کنید: معجزات کافی به شما ارائه داده خواهد شد.
این دو تفسیر منافاتی با هم ندارند، زیرا مشرکان در هر دو قسمت عجله داشتند و خداوند هم هر دو را به آنها ارائه داد، هر چند تفسیر اول نزدیکتر به نظر می رسد و با آیات بعد متناسب تر است .
باز انگشت روی یکی از تقاضاهای عجولانه آنها گذاشته می گوید: ((آنها می گویند: این وعده قیامت اگر راست می گوئید کی فرا می رسد؟!)) (و یقولون متی هذا الوعد ان کنتم صادقین ).
آنها با بی صبری تمام، در انتظار قیام قیامت بودند، غافل از اینکه فرا رسیدن قیامت همان و بیچارگی و بدبختی تمام عیار آنها همان، ولی چه می توان کرد، انسان عجول حتی در راه بدبختی و نابودی خود نیز عجله می کند.
تعبیر به ان کنتم صادقین به صورت جمع (اگر راست می گوئید) با اینکه مخاطب پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) بود به خاطر آنست که پیروان راستین او را نیز در این خطاب شرکت داده شده اند، و ضمنا می خواستند بگویند، فرا نرسیدن قیامت دلیل بر این است که همه شما دروغگو هستید!
آیه بعد به آنها پاسخ می دهد، و می گوید: ((اگر کافران می دانستند زمانی را که نمی توانند شعله های آتش را از صورت و پشت خود دور سازند، و هیچکس به یاری آنها نخواهد شتافت، هرگز تعجیل در عذاب نمی کردند، و نمی گفتند: قیامت کی فرا می رسد)) (لو یعلم الذین کفروا حین لا یکفون عن وجوههم النار و لا عن ظهورهم و لا هم ینصرون ).
تعبیر به ((صورتها)) و ((پشتها)) در آیه فوق، اشاره به این است که آتش
@@تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 410@@@
دوزخ چنان نیست که از یکسو آنها را احاطه کند، هم قسمت پیش روی آنها در آتش است و هم پشتها، گوئی در وسط آتش غرق و دفن می شوند!
و جمله ((و لا هم ینصرون )) اشاره به این است که این بتهائی را که گمان می برند شفیعان و یاوران آنها خواهند بود هیچ کاری از آنها ساخته نیست .
و جالب اینکه این مجازات الهی و آتش سوزان به صورت ناگهانی به سراغ آنها می آید آنچنانکه مبهوتشان می کند))! (بل تاتیهم بغتة فتبهتهم ).
((و آنچنان غافلگیر و مقهورشان می سازد که قدرت بر دفع آن را ندارند)) (فلا یستطیعون ردها).
حتی اگر تقاضای مهلت کنند و بر خلاف آنچه تا آن وقت عجله می کردند درخواست تاخیر نمایند ((به آنها مهلت داده نمی شود)) (و لا هم ینظرون ).
نکته ها:
1 - با توجه به آیات فوق این سؤال پیش می آید که اگر انسان طبیعتا عجول است پس چرا به دنبال آن نهی از عجله می کند و می گوید: ((فلا تستعجلون )) آیا این دو با هم متضاد نیست .
در پاسخ می گوئیم با توجه به اصل اختیار و آزادی اراده انسان و قابل تغییر بودن صفات و روحیات و ویژگیهای اخلاقی، هیچگونه تضادی در کار نیست، چرا که با تربیت و تزکیه نفس می توان این حالت را دگرگون ساخت .
2 - جمله ((بل تاتیهم بغتة فتبهتهم )) (عذاب الهی بطور ناگهانی به سراغ آنها می آید آنچنان که مبهوتشان می کند) ممکن است اشاره به این باشد که عذابهای قیامت همه چیزش با عذاب دنیا متفاوت است مثلا در باره آتش جهنم می خوانیم : ((نار الله الموقدة التی تطلع علی الافئدة )) ((آتش برافروخته
@@تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 411@@@
الهی که بر قلب آدمی می زند)) (همزه آیه 7).
یا اینکه در مورد آتشگیره جهنم می خوانیم ((وقودها الناس و الحجارة )): ((آتشگیره دوزخ مردم و سنگها هستند)) (بقره آیه 24).
این گونه تعبیرات نشان می دهد که آتش دوزخ غافلگیرانه و ناگهانی و مبهوت کننده است .**المیزان ج 14 صفحه 417***
@@تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 412@@@