تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد13
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

یک تفکر خرافی و انحرافی

بعضی از مردم معتقدند که ایمان و پاکی و تقوا با آنها سازگار نیست ! و سبب می شود که دنیا به آنها پشت کند، در حالی که با بیرون رفتن از محیط ایمان و تقوا، دنیا به آنها رو خواهد کرد، و مال و ثروت آنها زیاد می شود!.

این طرز فکر خواه بر اثر سادهلوحی و پیروی خرافات باشد، و خواه پوششی برای فرار از زیر بار مسئولیتها و تعهدهای الهی، هر چه باشد یک طرز فکر خطرناک است .

گاه دیدهایم این موهوم پرستان، مال و ثروت بعضی افراد بیایمان، و فقر و محرومیت گروهی از مؤمنان را مستمسکی برای اثبات این خرافه قرار میدهند در حالی که میدانیم نه اموالی که از طریق ظلم و کفر و ترک مبانی تقوا به انسان میرسد مایه افتخار است، و نه هرگز ایمان و پرهیزکاری سدی بر سر راه فعالیتهای مشروع و مباح می باشد.

به هر حال در عصر و زمان پیامبر - همچون عصر ما - افراد نادانی بودند که چنین پنداری داشتند و یا لااقل تظاهر به آن میکردند.

قرآن در آیات مورد بحث - به تناسب بحثی که قبلا پیرامون سرنوشت کفار و ظالمان بیان شد - از این طرز فکر و عاقبت آن سخن می گوید.

در نخستین آیه میفرماید: ((آیا ندیدی کسی را که آیات ما را انکار کرد و به آن کفر ورزید، و گفت : مسلما اموال و فرزندان فراوانی نصیبم خواهد شد!)) (ا فراءیت الذی کفر بایاتنا و قال لاوتین مالا و ولدا).**بعضی از مفسران شان نزولی برای آیه فوق نقل کرده اند که یکی از مومنان به نام (خباب) از یکی از مشرکان به نام (عاص بن وائل)طلبی داشت شخص بدهکار به عنوان استهزاء گفت:در جهان دیگر که مال و فرزند پیدا کردم دین تورا ادا خواهم نمود ولی به نظرما این شان نزول تناسب چندانی با آیه مورد بحث ندارد بخصوص اینکه سخن از فرزند در آن است و می دانیم در سرای آخرت فرزند مطرح نیست بعلاوه در آیات بهد صریحا می گوید: این اموالی را که او می گوید ما به ارث می بریم از این تعبیر به خوبی روشن می شود که منظور اموال دنیا است نه اموال در آخرت و به هر حال جمعی از مفسران بر اساس این شان نزول آیه را اشاره به آخرت دانسته اند ولی حق همانست که گفته شد***
@@تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 128@@@
سپس قرآن به آنها چنین پاسخ می گوید: آیا او از اسرار غیب آگاه شده یا از خدا عهد و پیمانی در این زمینه گرفته است ؟! (اطلع الغیب ام اتخذ عند الرحمن عهدا).

کسی میتواند چنین پیشگوئی کند و رابطهای میان کفر و دارا شدن مال و فرزندان قائل شود که آگاه بر غیب باشد، زیرا هیچ رابطهای میان این دو ما نمی بینیم، و یا عهد و پیمانی از خدا گرفته باشد، چنین سخنی نیز بی معنی است .

بعد با لحن قاطع اضافه می کند: این چنین نیست (هرگز کفر و بیایمانی مایه فزونی مال و فرزند کسی نخواهد شد) ما به زودی آنچه را می گوید، مینویسیم (کلا سنکتب ما یقول ).

آری این سخنان بیپایه که ممکن است مایه انحراف بعضی از سادهلوحان گردد همه در پرونده اعمال آنها ثبت خواهد شد.

((و ما عذاب خود را بر او مستمر خواهیم داشت )) (عذابهائی پیدرپی و یکی بالای دیگر) (و نمد له من العذاب مدا).

این جمله ممکن است اشاره به عذاب مستمر و جاویدان آخرت بوده باشد، و نیز ممکن است اشاره به عذابهائی باشد که بر اثر کفر و بیایمانی در این دنیا دامنگیر آنها می شود، این احتمال نیز قابل ملاحظه است که این مال و فرزندان که مایه غرور و گمراهی است، خود عذابی است مستمر برای آنها!.
@@تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 129@@@
((آنچه را او می گوید (از اموال و فرزندان ) از او به ارث میبریم، و روز قیامت تک و تنها نزد ما خواهد آمد)) (و نرثه ما یقول و یاتینا فردا).

آری سرانجام همه این امکانات مادی را میگذارد و می رود و با دست تهی در آن دادگاه عدل پروردگار حاضر می شود، در حالی که نامه اعمالش از گناهان سیاه و از حسنات خالی است آنجا است که نتیجه این گفته های بیاساس خود را در دنیا می بیند.

آیه بعد به یکی دیگر از انگیزه های این افراد در پرستش بتها اشاره کرده می گوید: آنها غیر از خدا معبودانی برای خود انتخاب کرده اند تا مایه عزتشان باشد (و اتخذوا من دون الله آلهة لیکونوا لهم عزا).

تا برای آنها در پیشگاه خدا شفاعت کنند، و در مشکلات یاریشان دهند، اما چه پندار نادرست و خیال خامی ؟!

هرگز آنچنان که آنها پنداشتند نیست، نه تنها بتها مایه عزتشان نخواهند بود، بلکه سرچشمه ذلت و عذابند، و به همین جهت ((به زودی یعنی در روز رستاخیز معبودها منکر عبادت عابدان میشوند و از آنها بیزاری میجویند بلکه بر ضدشان خواهند بود)) (کلا سیکفرون بعبادتهم و یکونون علیهم ضدا).

این جمله اشاره به همان مطلبی است که در آیه 14 سوره فاطر میخوانیم : و الذین تدعون من دونه ما یملکون من قطمیر ان تدعوهم لا یسمعوا دعائکم ... و یوم القیامة یکفرون بشرککم : ((کسانی را که غیر از خدا میخوانید مالک هیچ چیز نیستند، اگر آنها را بخوانید سخنان شما را نمی شنوند... و روز رستاخیز منکر شرک شما میشوند)).

و نیز در آیه 6 سوره احقاف میخوانیم : و اذا حشر الناس کانوا لهم اعداء: هنگامی که مردم محشور شوند این معبودها دشمنان آنها خواهند بود)).
@@تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 130@@@
این احتمال را نیز بعضی از مفسران بزرگ داده اند که منظور از آیه فوق این است که عبادت کنندگان بتها، در قیامت که پردهها کنار می رود و همه حقایق آشکار می شود و خود را رسوا میبینند، منکر عبادت بتها میشوند، و بر ضد آنها سخن خواهند گفت، چنانکه در آیه 23 سوره انعام میخوانیم : بتپرستان در قیامت میگویند: و الله ربنا ما کنا مشرکین : ((به خدائی که پروردگار ما است سوگند که ما هرگز مشرک نبودیم ))!.

ولی تفسیر اول با ظاهر آیه سازگارتر است، چرا که عبادتکنندگان میخواستند، معبودان عزتشان باشند ولی سرانجام ضدشان میشوند.

البته معبودهائی همچون فرشتگان یا شیاطین و جن که دارای عقل و درکند وضعشان روشن است، ولی معبودهای بیجان در آن روز، ممکن است به فرمان خدا به سخن درآیند و بیزاری خود را از عابدان اعلام کنند.

از حدیثی که از امام صادق ( علیه السلام ) نقل شده نیز همین تفسیر را میتوان استفاده کرد زیرا امام در تفسیر آیه فوق میفرماید: یکون هؤلاء الذین اتخذوهم الهة من دون الله ضدا یوم القیامة، و یتبرئون منهم و من عبادتهم الی یوم القیامه : روز قیامت معبودهائی را که جز خدا انتخاب کردند بر ضدشان خواهند بود و از آنها و از عبادت کردنشان بیزاری میجویند.

جالب اینکه در ذیل حدیث جمله کوتاه و پرمحتوائی در باره حقیقت عبادت، میخوانیم : لیس العبادة هی السجود و لا الرکوع، و انما هی طاعة الرجال، من اطاع مخلوقا فی معصیة الخالق فقد عبده : ((عبادت (تنها) سجود و رکوع نیست، بلکه حقیقت عبادت، اطاعت این و آن است، هر کس مخلوقی را در معصیت خالق اطاعت کند او را پرستش ‍ کرده است )) (و سرنوشت او همان سرنوشت مشرکان و بتپرستان است ).**نورالثقلین جلد 3 صفحه 357***
@@تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 131@@@