تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد13
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

4 - پاسخ به یک اشکال

مفسر معروف فخر رازی در اینجا ایرادی مطرح کرده و در پاسخ آن مانده است و آن اینکه می گوید، شیعه به گفته معروف پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) به علی ( علیه السلام )
@@تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 279@@@
انت منی بمنزلة هارون من موسی (تو نسبت به من همچون هارون نسبت به موسی هستی ) برای ولایت علی ( علیه السلام ) استدلال کرده اند، در حالی که هارون در برابر انبوه عظیم بت پرستان هرگز به خود اجازه تقیه نداد و با صراحت مردم را به پیروی خود و ترک متابعت دیگران دعوت نمود.

اگر براستی امت محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) بعد از رحلت او راه خطا پیمودند بر علی ( علیه السلام ) واجب بود که همان برنامه هارون را عملی کند، بر فراز منبر برود و بدون هیچگونه ترس و تقیه فاتبعونی و اطیعوا امری بگوید، چون چنین کاری را نکرد ما می فهمیم که راه و رسم امت در آن زمان حق و صواب بوده است .

ولی گویا فخر رازی از دو نکته اساسی در این زمینه غفلت کرده است .

1 - اینکه می گوید علی ( علیه السلام ) چیزی در زمینه خلافت بلافصلی خود اظهار نداشت اشتباه است، زیرا ما مدارک فراوانی در دست داریم که امام در موارد مختلف این موضوع را بیان فرمود، گاهی صریح و عریان و گاه در پرده، در کتاب نهج البلاغه فرازهای مختلفی به چشم می خورد مانند خطبه شقشقیه (خطبه سوم و خطبه 87 و خطبه 97 و خطبه 94 و خطبه 154 و خطبه 147 که همگی در این زمینه سخن می گوید.

در جلد پنجم تفسیر نمونه ذیل آیه 67 سوره مائده پس از بیان داستان غدیر، روایات متعددی نقل کرده ایم که خود علی ( علیه السلام ) کرارا به حدیث غدیر برای اثبات موقعیت و خلافت بلافصل خویش استناد کرده است (برای توضیح بیشتر به جلد پنجم صفحه 19 به بعد مراجعه فرمائید).

بعد از وفات پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) شرائط خاصی بود، منافقانی که در انتظار وفات پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) روزشماری می کردند خود را برای ضربه نهائی بر اسلام نوپا آماده ساخته بودند، و لذا می بینیم اصحاب الرده (گروه ضد انقلاب
@@تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 280@@@
اسلامی ) بلافاصله در زمان خلافت ابوبکر قیام کردند و اگر وحدت و انسجام و هوشیاری مسلمانان نبود ممکن بود ضربات غیر قابل جبرانی بر اسلام وارد کنند علی ( علیه السلام ) به خاطر همین امر نیز کوتاه آمد تا دشمن سوء استفاده نکند.

اتفاقا هارون - با اینکه موسی در حیات بود - در برابر سرزنش برادر که چرا کوتاهی کردی صریحا عرض کرد انی خشیت ان تقول فرقت بین بنی - اسرائیل : ((من از این ترسیدم که به من بگوئی در میان بنی اسرائیل تفرقه ایجاد کردی )) (طه - 94) و این نشان می دهد که او هم به خاطر ترس از اختلاف تا حدی کوتاه آمد.

@@تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 281@@@