تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد23
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آیه 1-4

آیه و ترجمه

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

قَدْ سمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتی تجَدِلُک فی زَوْجِهَا وَ تَشتَکِی إِلی اللَّهِ وَ اللَّهُ یَسمَعُ تحَاوُرَکُمَا إِنَّ اللَّهَ سمِیعُ بَصِیرٌ(1)

الَّذِینَ یُظهِرُونَ مِنکُم مِّن نِّسائهِم مَّا هُنَّ أُمَّهَتِهِمْ إِنْ أُمَّهَتُهُمْ إِلا الَّئِی وَلَدْنَهُمْ وَ إِنهُمْ لَیَقُولُونَ مُنکراً مِّنَ الْقَوْلِ وَ زُوراً وَ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوُّ غَفُورٌ(2)

وَ الَّذِینَ یُظهِرُونَ مِن نِّسائهِمْ ثمَّ یَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مِّن قَبْلِ أَن یَتَمَاسا ذَلِکمْ تُوعَظونَ بِهِ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ(3)

فَمَن لَّمْ یجِدْ فَصِیَامُ شهْرَیْنِ مُتَتَابِعَینِ مِن قَبْلِ أَن یَتَمَاسا فَمَن لَّمْ یَستَطِعْ فَإِطعَامُ سِتِّینَ مِسکِیناً ذَلِک لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسولِهِ وَ تِلْک حُدُودُ اللَّهِ وَ لِلْکَفِرِینَ عَذَابٌ أَلِیمٌ(4)

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 406@@@

ترجمه:

بنام خداوند بخشنده بخشایشگر

1 - خداوند قول زنی را که درباره شوهرش به تو مراجعه کرده بود و به خداوند شکایت می کرد شنید (و تقاضای او را اجابت کرد) خداوند گفتگوی شما را با هم (و اصرار آن زن را درباره حل مشکلش) می شنید و خداوند شنوا و بینا است.

2 - کسانی که از شما نسبت به همسرانشان ((ظهار)) می کنند (و می گویند انت علی کظهرامی ((تو نسبت به من به منزله مادرم هستی) آنها هرگز مادرانشان نیستند مادرانشان تنها کسانی هستند که آنها را به دنیا آورده اند، آنها سخنی منکر و زشت و باطل می گویند و خداوند بخشنده و آمرزنده است.

3 - کسانی که از همسران خود ((ظهار)) می کنند سپس به گفته خود باز می گردند باید پیش از آمیزش جنسی آنها با هم برده ای را آزاد کنند، این دستوری است که به آن اندرز داده می شوید، و خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است.

4 - و کسی که توانائی (بر آزاد کردن برده) نداشته باشد دو ماه متوالی قبل از آمیزش جنسی روزه بگیرد، و کسی که توانائی این را هم نداشته باشد شصت مسکین را اطعام کند، این برای آن است که به خدا و رسولش ایمان بیاورید، اینها مرزهای الهی است و کسانی که با آن مخالفت کنند عذاب دردناکی دارند.

شان نزول:

غالب مفسران برای آیات نخستین این سوره شاءن نزولی نقل کرده اند که مضمون همه اجمالا یکی است، هر چند در جزئیات با هم متفاوت می باشند، اما

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 407@@@

این تفاوت تاءثیری در آنچه ما در بحث تفسیری به آن نیاز داریم ندارد.

ماجرا چنین بود که زنی از طایفه انصار بنام ((خوله)) (نامهای دیگری نیز در روایات دیگر برای او ذکر شده است) که از طایفه ((خزرج)) و همسرش ((اوس بن صامت)) بود در یک ماجرا مورد خشم شوهرش قرار گرفت، و او که مرد تندخو و سریع التاءثری بود تصمیم بر جدائی از او گرفت، و گفت ((انت علی کظهرامی)) (تو نسبت به من همچون مادر من هستی!) و این در حقیقت نوعی از طلاق در زمان جاهلیت بود اما طلاقی بود که نه قابل بازگشت بود و نه زن آزاد می شد که بتواند همسری برای خود برگزیند، و این بدترین حالتی بود که برای یک زن شوهردار ممکن بود رخ دهد.

چیزی نگذشت که مرد پشیمان شد و چون ((ظهار)) (گفتن جمله فوق) در عصر جاهلیت نوعی طلاق غیر قابل بازگشت بود به همسرش گفت: فکر می کنم برای همیشه بر من حرام شدی! زن گفت چنین مگو، خدمت رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله) برو و حکم این مساءله را از او بپرس، مرد گفت من خجالت می کشم، زن گفت: پس بگذار من بروم، گفت: مانعی ندارد.

زن خدمت رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله) آمد و ماجرا را چنین نقل کرد: ای رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله) همسرم ((اوس بن صامت)) زمانی مرا به زوجیت خود برگزید که جوان بودم و صاحب جمال و مال و ثروت و فامیل، اموال من را مصرف کرد، و جوانیم از بین رفت، و فامیلم پراکنده شدند، و سنم زیاد شد، حالا ظهار کرده و پشیمان شده، آیا راهی هست که ما به زندگی سابق بازگردیم؟!

پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) فرمود: تو بر او حرام شده ای! عرض کرد یا رسول الله (صلی اللّه علیه و آله) او صیغه طلاق جاری نکرده، و او پدر فرزندان من است، و از همه در نظر من محبوبتر، فرمود: تو بر او حرام شده ای! و من دستور دیگری در این زمینه ندارم.

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 408@@@

زن پی درپی اصرار و الحاح می کرد، سرانجام رو به درگاه خدا آورد و عرض کرد: اشکو الی الله فاقتی و حاجتی، و شدة حالی، اللهم فانزل علی لسان نبیک: ((خداوندا! بیچارگی و نیاز و شدت حالم را به تو شکایت می کنم، خداوندا! فرمانی بر پیامبرت نازل کن و این مشکل را بگشا)).

و در روایتی آمده است که زن عرضه داشت: اللهم انک تعلم حالی فارحمنی فان لی صبیة صغار، ان ضممتهم الیه ضاعوا، و ان ضممتهم الی جاعوا: ((خداوندا! تو حال مرا می دانی، بر من رحم کن، کودکان خردسالی دارم که اگر در اختیار شوهرم بگذارم ضایع می شوند، و اگر خودم آنها را برگیرم گرسنه خواهند ماند))!

در اینجا حال وحی به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) دست داد، و آیات آغاز این سوره بر او نازل شد که راه حل مشکل ((ظهار)) را به روشنی نشان می دهد، فرمود همسرت را صدا کن، آیات مزبور را بر او تلاوت کرد، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) فرمود: آیا می توانی یک برده را به عنوان کفاره ظهار آزاد کنی؟ عرض کرد: اگر چنین کنم چیزی برای من باقی نمی ماند، فرمود: می توانی دو ماه پی درپی روزه بگیری؟ عرض کرد من اگر نوبت غذایم سه بار تاءخیر شود چشمم از کار می افتد، و می ترسم نابینا شوم، فرمود: آیا می توانی شصت مسکین را اطعام کنی، عرض کرد نه، مگر اینکه شما به من کمک کنید، فرمود: من به تو کمک می کنم و پانزده صاع (15 من که خوراک شصت مسکین می باشد، هر یکنفر یک مد یعنی یک چهارم من) به او کمک فرمود، او کفاره را داد، و به زندگی سابق بازگشتند.**(مجمع البیان) جلد 9 صفحه 246 (با کمی تلخیص).***

چنانکه گفتیم این شاءن نزول را بسیاری از مفسران از جمله ((قرطبی)) ((روح البیان))، ((روح المعانی))، ((المیزان))، و ((فخر رازی))، ((فی ظلال القرآن))، ((ابوالفتوح رازی))، ((کنزالعرفان)) و بسیاری از کتب تاریخ و حدیث با تفاوتهائی نقل کرده اند.

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 409@@@

تفسیر: