تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد23
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

بخش دیگری از مجازاتهای این مجرمان گمراه

این آیات همچنان ادامه بحثهای مربوط به کیفرهای اصحاب الشمال است، آنها را مخاطب ساخته چنین می گوید: ((سپس شما ای گمراهان تکذیب کننده

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 236@@@

(ثم انکم ایها الضالون المکذبون).

((از درخت ((زقوم)) می خورید)) (لاکلون من شجر من زقوم).**(من) در (من شجر) تبعیضیه است و در (من زقوم) بیانیه.***

((و شکمهای خود را از آن پر می کنید)) (فمالئون منها البطون).

در آیات گذشته تنها از محیط زندگی ((اصحاب الشمال)) دوزخ سخن به میان آمده بود.

اما در اینجا سخن از ماءکول و مشروب آنها است، که درست از این نظر نیز نقطه مقابل مقربان و اصحاب الیمین می باشند.

قابل توجه اینکه مخاطب در این آیات ((گمراهان تکذیب کننده اند))، آنهائی که علاوه بر گمراهی و ضلال دارای روح عناد و لجاج در مقابل حقند و پیوسته به این کار ادامه می دهند.

((زقوم)) چنانکه قبلا نیز گفته ایم گیاهی است تلخ و بدبو و بدطعم، و شیره ای دارد که وقتی به بدن انسان می رسد ورم می کند، و گاه به هر نوع غذای تنفرآمیز دوزخیان گفته شده است.**(مجمع البحرین)، (مفردات راغب)، (لسان العرب) و (تفسیر روح المعانی).***

برای شرح بیشتر درباره ((زقوم)) به جلد 19 صفحه 70 ذیل آیه 62 سوره صافات، و جلد 21 ذیل آیه 43 سوره دخان مراجعه کنید).

تعبیر به ((فمالئون منها البطون)) اشاره به این است که آنها نخست گرفتار حالت گرسنگی شدید می شوند به گونه ای که حریصانه از این غذای بسیار ناگوار می خورند و شکمها را پر می کنند.

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 237@@@

هنگامی که از این غذای ناگوار خوردند تشنه می شوند، اما نوشابه آنها چیست؟ قرآن در آیه بعد می گوید: ((شما روی آن غذای ناگوار از آب سوزان می نوشید))! (فشاربون علیه من الحمیم).**قابل توجه اینکه در آیه قبل ضمیر مؤنث (منها) به (شجر من زقوم) باز می گردد و در این آیه ضمیر مذکر (علیه) چرا که (شجر) هم به معنی مذکر و هم مؤنث به کار می رود و همچنین ثمر (مجمع البیان ذیل آیه مورد بحث).***

((و چنان حریصانه می نوشید همانند نوشیدن شترانی که به بیماری استسقا مبتلا شده اند)) (فشاربون شرب الهیم).

شتری که مبتلا به این بیماری می شود آنقدر تشنه می گردد و پی درپی آب می نوشد تا هلاک شود، آری این است سرنوشت ((ضالون مکذبون)) در قیامت.

((حمیم)) به معنی آب فوق العاده داغ و سوزان است، لذا به دوستان گرم و پرمحبت ولی ((حمیم)) می گویند، ((حمام)) نیز از همین ماده مشتق شده است.

((هیم)) (بر وزن میم) جمع ((هائم)) (و بعضی آنرا جمع ((اهیم)) و ((هیماء)) می دادند) در اصل از ((هیام)) (بر وزن فرات) به معنی بیماری عطش است که به شتر عارض می شود، این تعبیر در مورد عشقهای سوزان، و عاشقان بیقرار نیز به کار می رود.

بعضی از مفسران ((هیم)) را به معنی زمینهای شنزار می دانند که هر قدر آب روی آن بریزند در آن فرومی رود و گوئی هرگز سیراب نمی شود!

و در آخرین آیه مورد بحث بار دیگر اشاره به این طعام و نوشابه کرده، می گوید: ((این است وسیله پذیرائی از آنها در روز قیامت))! (هذا نزلهم یوم الدین).

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 238@@@

و این در حالی است که اصحاب الیمین در سایه های بسیار لطیف و پرطراوت آرمیده اند، و از بهترین میوه ها و چشمه های آب گوارا، و شراب طهور، می نوشند و سرمست از عشق خدا هستند، ((ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا))؟!

واژه ((نزل)) چنانکه قبلا گفته ایم به معنی وسیله ای است که با آن از میهمان عزیزی پذیرائی می کنند، و گاه به اولین طعام یا نوشیدنی که برای میهمان می آورند اطلاق می شود، بدیهی است دوزخیان نه میهمانند، و نه زقوم و حمیم وسیله پذیرائی محسوب می شود، بلکه این یکنوع طعنه بر آنها است تا حساب کنند وقتی پذیرائی آنها چنین باشد وای به حال مجازات و کیفر آنان!

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 239@@@