تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد23
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

گنهکاران از سیمایشان شناخته می شوند!

در تعقیب آیات گذشته که بعضی از حوادث رستاخیز را بازگو می کرد، این آیات همچنان ادامه همان بحث و ذکر خصوصیات دیگری از صحنه قیامت، و چگونگی حساب، و مجازات، و کیفر است.

نخست می فرماید: ((هنگامی که آسمان شکافته شود، و همانند روغن مذاب گلگون گردد، حوادث هولناکی واقع می شود که هیچکس را یارای تحمل آن نیست)) (فاذا انشقت السماء فکانت وردة کالدهان).**در اینکه (اذا) در این جمله شرطیه است، یا فجائیه است و یا ظرفیه احتمالات متعددی داده شده ولی بهتر همان اول است و جزای شرط محذوف می باشد و ممکن است در تقدیر چنین باشد فاذا انشقت السماء فکانت وردة کالدهان کان اهوال لایطیقها البیان.***

از مجموع آیات ((قیامت)) به خوبی استفاده می شود که در آن روز نظام کنونی جهان به کلی در هم می ریزد، و حوادث بسیار هول انگیز در سرتاسر عالم رخ می دهد، کواکب و سیارات و زمین و آسمان دگرگون می شوند، و مسائلی که تصور آن امروز برای ما مشکل است واقع می گردد، و از جمله چیزی است که در آیه فوق آمده است که کرات آسمانی از هم می شکافد و به

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 154@@@

رنگ سرخ و به صورت مذاب همچون روغن در می آید.

((وردة)) و ((ورد)) به معنی ((گل)) است و از آنجا که گلها غالبا سرخ رنگند معنی سرخ را در اینجا تداعی می کند.

این واژه به معنی اسبهای سرخ رنگ نیز آمده، و از آنجا که اینگونه اسبها در فصول سال تغییر رنگ می دهند در فصل بهار کمی زرد رنگ و در فصل زمستان سرخ رنگ، و در شدت سرما تیره رنگ می شوند، دگرگونیهائی که صحنه آسمان در قیامت پیدا می کند به آن تشبیه شده است که گاه همچون شعله آتش سرخ و سوزان، و گاه زرد رنگ، و گاه سیاه دودآلود و تیره و تار می شود.

((دهان)) (بر وزن کتاب) به معنی روغن مذاب، و گاه به معنی دردی است که در روغن ته نشین می کند، و غالبا رنگهای مختلفی دارد. این تشبیه ممکن است از این نظر باشد که رنگ آسمان به صورت روغن مذاب گلگون در می آید، و یا اشاره به ذوب شدن کرات آسمانی، و یا رنگهای مختلف آن بوده باشد بعضی دهان را به معنی ((چرم سرخ رنگ)) نیز تفسیر کرده اند، و در هر صورت این تشبیهات تنها می تواند شبحی از آن صحنه هولناک را مجسم سازد، چرا که در واقع شباهتی به هیچ حادثه ای از حوادث این دنیا ندارد، و صحنه هائی است که تا کسی نبیند نمی داند.



و از آنجا که اعلام وقوع این حوادث هولناک در صحنه قیامت، و یا قبل از آن هشداری است به همه مجرمان و مؤمنان، و لطفی است از الطاف الهی، بعد از آن همان جمله سابق را تکرار فرموده، می گوید: ((کدامین نعمت از نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید))؟! (فبای آلاء ربکما تکذبان).

در آیه بعد، از حوادث تکوینی قیامت، به وضع انسان گنهکار در آن روز،

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 155@@@

پرداخته، می افزاید: ((در آن روز هیچ کس از انس و جن از گناهش پرسش نمی شود)) (فیومئذ لا یساءل عن ذنبه انس و لا جان).

چرا سؤال نمی کنند؟ برای اینکه همه چیز در آن روز آشکار است، یوم البروز است، و در چهره انسانها همه چیز خوانده می شود.

ممکن است تصور شود که این آیه با آیاتی که تصریح و تاءکید بر مساءله سؤال از بندگان در قیامت می کند تضاد دارد، مانند ((آیه 24 صافات)) و قفوهم انهم مسئولون: ((آنها را متوقف سازید که باید از آنها سؤال شود)) و آیه 92 - 93 سوره حجر فو ربک لنسئلنهم اجمعین عما کانوا یعملون: ((به پروردگارت سوگند که از همه آنها سؤال می کنیم از کارهائی که انجام می دادند)).

ولی با توجه به یک نکته این مشکل حل می شود و آن اینکه قیامت یکروز بسیار طولانی است، و انسان از مواقف و گذرگاهای متعددی باید بگذرد و در هر صحنه و موقفی باید مدتی بایستد، طبق بعضی از روایات این مواقف پنجاه موقف است، در بعضی از این مواقف مطلقا سؤالی نمی شود، بلکه ((رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون)) چنانکه در آیات بعد خواهد آمد.

و در بعضی از مواقف مهر بر دهان انسان گذارده می شود و اعضای بدن به شهادت برمی خیزند.**یس 65.***

در بعضی از انسانها دقیقا پرسش می شود.**مانند آیه مورد بحث و دو آیه ای که در بالا اشاره کردیم.***

و در بعضی دیگر انسانها به جدال و دفاع و مخاصمه برمی خیزند**نحل 111.*** خلاصه

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 156@@@

هر صحنه ای شرایطی دارد و هر صحنه از صحنه دیگر خوفناکتر است.

و باز در تعقیب آن همگان را مخاطب ساخته می گوید ((کدامین نعمت از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید))؟! (فبای آلاء ربکما تکذبان).

آری در آن روز سؤال نمی شود، ((بلکه مجرمان با قیافه هایشان شناخته می شوند)) (یعرف المجرمون بسیماهم).**(سیما) در اصل به معنی (علامت و نشانه) است، و هرگونه علامت و نشانه ای را که در صورت و یا سایر نقاط بدن آنها باشد شامل می شود، و از آنجا که علائم خوشحالی و بد حالی بیشتر در صورت نمایان می گردد به هنگام ذکر این لفظ غالبا صورت تداعی می شود.***

گروهی دارای چهره های بشاش نورانی و درخشانند که بیانگر ایمان و عمل صالح آنهاست، و گروهی دیگر صورتهائی سیاه و تاریک و زشت و عبوس دارند که نشانه کفر و گناه آنهاست، چنانکه در آیات 39 تا 41 سوره عبس می خوانیم: ((وجوه یومئذ مسفرة ضاحکة مستبشره و وجوه یومئذ علیها غبرة ترهقها قترة)): ((در آن روز چهره هائی درخشان و نورانیند، و چهره هائی تاریک، که سیاهی مخصوصی آنرا پوشانیده)).

سپس می افزاید: ((آنگاه آنها را با موهای پیش سر، و پاهایشان می گیرند، و به دوزخ می افکنند))! (فیؤ خذ بالنواصی و الاقدام).

((نواحی)) جمع ((ناحیه)) چنانکه راغب در مفردات می گوید: در اصل به معنی موهای پیش سر و از ماده ((نصاء)) (بر وزن نصر) به معنی اتصال و پیوستگی است، و ((اخذ به ناصیه)) به معنی گرفتن موی پیش سر است، و گاه کنایه از غلبه کامل بر چیزی می آید.

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 157@@@

((اقدام)) جمع ((قدم)) به معنی پاها است.

گرفتن مجرمان با موی پیش سر، و پاها، ممکن است به معنی حقیقی آن باشد که ماءموران عذاب این دو را می گیرند و آنها را از زمین برداشته، با نهایت ذلت به دوزخ می افکنند، و یا کنایه از نهایت ضعف و ناتوانی آنها در چنگال ماءموران عذاب الهی است، که این گروه را با خواری تمام به دوزخ می برند، و چه صحنه دردناک و وحشتناکی است آن صحنه؟

باز از آنجا که یادآوری این مسائل در زمینه معاد هشدار و لطفی است به همگان می افزاید: ((کدامین نعمت از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید))؟! (فبای آلاء ربکما تکذبان).

در آیه بعد می فرماید: ((این همان دوزخی است که مجرمان پیوسته آنرا انکار می کنند)) (هذه جهنم التی یکذب بها المجرمون).

در اینکه مخاطبین حاضران در محشرند و این سخن در قیامت به آنها گفته می شود؟ و یا مخاطب شخص پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) می باشد، و در دنیا به او گفته شده است؟ مفسران تفسیرهای مختلفی دارند، ولی قرائنی در آیه وجود دارد که معنی دوم را تقویت می کند زیرا تعبیر به فعل مضارع (یکذب) و استفاده از جمله غائب با عنوان ((مجرمون)) بیانگر این است که خداوند به پیامبرش (صلی اللّه علیه و آله) می گوید: این اوصاف دوزخی است که همواره مجرمان در این دنیا آنرا انکار می کنند، و یا اینکه مخاطب همه انس و جن هستند که به آنها هشدار می دهد جهنمی که مجرمان آنرا انکار می کنند دارای چنین اوصافی است که می شنوید، باید به هوش باشید، عاقبت کارتان به آنجا نرسد.

باز در توصیف جهنم و عذابهای دردناک آن می افزاید: ((مجرمان در میان

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 158@@@

دوزخ و آب سوزان در رفت و آمدند)) (یطوفون بینها و بین حمیم آن).

((آن)) و ((آنی)) در اینجا به معنی آبی است که در نهایت حرارت و سوزندگی باشد، و در اصل از ماده ((انا)) (بر وزن رضا) به معنی وقت گرفته شده، زیرا آب سوزان به وقت و مرحله نهائی خود رسیده است.

به این ترتیب آنها از یکسو در میان شعله های سوزان جهنم می سوزند و تشنه می شوند و تمنای آب می کنند، و از سوی دیگر آب جوشان به آنها می دهند (یا بر آنها می ریزند) و این مجازاتی است دردناک.

از بعضی از آیات قرآن استفاده می شود که چشمه سوزان حمیم در کنار جهنم است که نخست دوزخیان را در آن می برند و سپس در آتش دوزخ می افکنند: ((یسحبون فی الحمیم ثم فی النار یسجرون)) (مؤمن 71 و 72).

تعبیر به ((یطوفون بینها و بین حمیم)) آن در آیه مورد بحث نیز متناسب با همین معنی است.

باز به دنبال این هشدار و اخطار شدید بیدارکننده که لطفی است از ناحیه خداوند، می فرماید: ((کدامین نعمت از نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید))؟! (فبای آلاء ربکما تکذبان).

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 159@@@