تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد23
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

مواهب و نعمتهای اصحاب الیمین

بعد از بیان مواهب معنوی و مادی مقربان، نوبت به اصحاب الیمین می رسد، همان جمعیت سعادتمندی که نامه اعمالشان به علامت پیروزی در امتحانات الهی به دست راستشان داده می شود، و در اینجا به شش نعمت از نعم خداوند اشاره می کند که با مقایسه به نعمتهای مقربان که در هفت بخش آمده بود یک

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 220@@@

مرحله پائینتر است.

نخست برای بیان بلندی مقام آنها می فرماید: ((اصحاب یمین، چه اصحاب یمینی))؟! (و اصحاب الیمین ما اصحاب الیمین).**ترکیب این جمله ذیل آیه 8 همین سوره گذشت.***

و این برترین توصیفی است که از آنها شده، زیرا این تعبیر در مواردی به کار می رود که اوصاف کسی در بیان نگنجد، و به هر حال این تعبیر بیانگر مقام والای اصحاب الیمین است.

آیه بعد به نخستین موهبت این گروه اشاره کرده، می گوید: ((آنها در سایه درخت سدر بی خار قرار خواهند گرفت)) (فی سدر مخضود).**جار و مجرور متعلق به عامل مقدری است و مجموعا خبر مبتدای محذوفی است و در تقدیر چنین است (هم فی سدر مخضود).***

در حقیقت این رساترین توصیفی است که برای درختان بهشتی در قالب الفاظ دنیوی ما امکان پذیر است، زیرا ((سدر)) به گفته بعضی از ارباب لغت درختی است تناور که بلندیش گاهی تا چهل متر می رسد، و می گویند تا دو هزار سال عمر می کند (و سایه بسیار سنگین و لطیفی دارد) تنها عیب این درخت این است که خاردار است، ولی با توصیف به ((مخضود)) (از ماده ((خضد)) بر وزن ((مجد)) به معنی بریدن و گرفتن خار است) این مشکل نیز در درختان سدر بهشتی حل شده.

در حدیثی آمده است که هرگاه بعضی از لغات قرآن برای یاران پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) مشکل می شد می گفتند خداوند به برکت اعراب بادیه نشین و سؤالات آنها ما را بهره مند می کند، از جمله اینکه عربی بادیه نشین روزی خدمت

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 221@@@

پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) آمد عرض کرد ای رسول خدا! خداوند متعال در قرآن نام از درخت موذی و آزاردهی برده است، و من فکر نمی کردم در بهشت چنین درختی باشد! فرمود: کدام درخت؟ عرض کرد: درخت سدر، زیرا دارای خار است، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) فرمود: مگر خداوند نمی فرماید: ((فی سدر مخضود)) مفهومش این است که خارهای آنرا قطع کرده است، و بجای هر خار میوه ای قرار داده که هر میوه ای هفتاد و دو رنگ ماده غذائی دارد که هیچیک شباهتی به دیگری ندارد!.**روح المعانی جلد 27 صفحه 120 _ درالمنثور جلد 6 صفحه 156.***

دومین موهبت این است که ((آنها در سایه درختان طلح متراکم به سر می برند)) (و طلح منضود).

((طلح)) درختی است سبز و خوشرنگ و خوشبو، جمعی گفته اند همان درختان موز است که برگهای بسیار پهن و سبز و زیبا، و میوه ای شیرین و گوارا دارد، و ((منضود)) از ماده ((نضد)) به معنی متراکم است.

ممکن است این تعبیر اشاره به تراکم برگها یا تراکم میوه ها، و یا هر دو باشد، حتی بعضی گفته اند، این درختان چنان پرمیوه است که ساقه و شاخه ها غرق میوه و پوشیده از آن می باشد.

بعضی از مفسران گفته اند با توجه به اینکه درخت سدر برگهائی بسیار کوچک و درخت موز برگهائی بسیار پهن و بزرگ و گسترده دارند ذکر این دو درخت اشاره لطیفی به تمام درختان بهشتی است که در میان این دو قرار دارد.**فخر رازی در تفسیر کبیر ذیل آیات مورد بحث جلد 29 صفحه 162.***

سومین نعمت بهشتی را چنین بیان می کند ((و سایه کشیده و گسترده))

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 222@@@

(و ظل ممدود).

بعضی این سایه گسترده را به حالتی شبیه بین الطلوعین تفسیر کرده اند که سایه همه جا را فراگرفته است و در حدیثی در روضه کافی این معنی از پیغمبر گرامی اسلام نقل شده است.**روضه کافی مطابق نقل نور الثقلین جلد 5 صفحه 216.***

غرض این است که حرارت آفتاب هرگز بهشتیان را متاءلم و ناراحت نمی کند، و دائما در سایه های مطبوع و گسترده و روح افزا به سر می برند.

در مرحله چهارم به آبهای بهشتی اشاره کرده می فرماید: ((بهشتیان در کنار آبهائی آبشار مانند (که منظره فوق العاده زیبا و دل انگیزی دارد) به سر می برند)) (و ماء مسکوب).

((مسکوب)) از ماده ((سکب)) (بر وزن کبک) در اصل به معنی ریزش است، و از آنجا که ریزش آب از بالا به پائین به صورت آبشار بهترین مناظر را ایجاد می کند، زمزمه های آن گوش جان را نوازش می دهد و منظره آن چشم را فروغ می بخشد، این امر یکی از مواهب بهشتیان قرار داده شده است.

و البته آن درختها و آنهمه آب جاری دائم انواع میوه ها را نیز همراه دارد، و لذا در پنجمین نعمت می افزاید: ((و میوه های فراوانی)) (و فاکهة کثیرة).

((که نه قطع می شود و نه هیچگاه ممنوع می گردد)) (لا مقطوعة و لا ممنوعة).

آری همچون میوه های این جهان نیست که محدود به فصول معینی باشد، و تنها چند هفته یا چند ماه در سال بر درخت ظاهر شود، و نیز همچون میوه های

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 223@@@

این جهان نیست که گاه خارها مانع چیدن آن است و گاه بلندی خطرناک درخت مانند نخل، و یا مانعی در وجود خود انسان از تناول آن وجود داشته باشد، و نه میزبان اصلی بهشت که خداوند منان است و ماءموران او بخل و منعی دارند بنابراین هیچ مانعی در کار نیست بلکه ((مقتضی کاملا موجود و مانع در هر شکل و هر صورت مفقود است)).

سپس به نعمت دیگری اشاره کرده، می افزاید: ((آنها دارای همسران گرانقدری هستند)) (و فرش مرفوعة).

((فرش)) جمع ((فراش)) در اصل به معنی هرگونه فرش یا بستری است که می گسترانند و به همین تناسب گاه به عنوان کنایه از همسر به کار می رود (خواه مرد باشد یا زن).

لذا در حدیث معروف از پیغمبر گرامی آمده است الولد للفراش و للعاهر الحجر: ((فرزندی که از زن شوهردار متولد می شود متعلق به همان خانواده است و اگر مرد فاسق و زناکاری در این میان بوده بهره اش تنها سنگ است)) (و احتمال انعقاد فرزند از نطفه او پذیرفته نیست).

بعضی نیز ((فرش)) را به معنی حقیقی (نه به معنی کنائی) تفسیر کرده اند، و آنرا اشاره به فرشها و بسترهای بسیار گرانبها و پرارزش بهشت دانسته اند، ولی در این صورت ارتباط آیات بعد که حکایت از حوریان و همسران بهشتی می کند از آن قطع می شود.

سپس به اوصاف دیگری از همسران بهشتی پرداخته، می گوید: ((ما آنها را آفرینش نوینی بخشیده ایم)) (انا انشاناهن انشاءا).

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 224@@@

این جمله ممکن است اشاره به همسران مؤ منان در این دنیا باشد که خداوند آفرینش تازه ای در قیامت به آنها می دهد، و همگی در نهایت جوانی و طراوت و جمال و کمال ظاهر و باطن وارد بهشت می شوند که طبیعت بهشت طبیعت تکامل و خروج از هر گونه نقص و عیب است.

و اگر منظور حوریان باشد خداوند آنها را آفرینش نوینی بخشیده به گونه ای که هرگز گرد و غبار پیری و ناتوانی بر دامان آنها نمی نشیند. ممکن است که تعبیر به انشاء، اشاره به هر دو نیز بوده باشد.

سپس می افزاید ما آنها را همگی بکر قرار دادیم، (فجعلناهن ابکارا)

و شاید این وصف همیشه برای آنها باقی باشد، چنانکه بسیاری از مفسران به آن تصریح کرده اند و در روایات نیز به آن اشاره شده، یعنی با آمیزش، وضع آنها دگرگون نمی شود.**روح المعانی جلد 27 صفحه 123 _ ضمنا باید توجه داشت که این حالت، با فاء تفریع، عطف بر آیه قبل شده است.***

و در اوصاف آنها باز می افزاید: ((آنان نسبت به همسرانشان، عشق می ورزند و خوش سخن و فصیحند)) (عربا).

((عرب)) جمع ((عروبة)) (بر وزن ضرورة) به معنی زنی است که وضع حالش حکایت از محبتش نسبت به همسر و مقام عفت و پاکیش می کند، زیرا ((اعراب)) (بر وزن اظهار) به همان معنی آشکار ساختن است، این واژه به معنی فصیح و خوش سخن بودن نیز می آید، و ممکن است هر دو معنی در آیه جمع باشد.

وصف دیگرشان اینکه ((آنها هم سن و سال با همسرانشان هستند و همگی در خوبی و جمال ظاهر و باطن همانندند و یک از یک بهتر)) (اترابا).

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 225@@@

((اتراب)) جمع ((ترب)) (بر وزن ((ذهن) به معنی مثل و همانند است و بعضی گفته اند این معنی از ترائب که به معنی دنده های قفسه سینه است گرفته شده زیرا با یکدیگر شباهت دارند.

این شباهت و برابری ممکن است در سن و سال نسبت به همسرانشان باشد، تا به اصطلاح، احساسات یکدیگر را کاملا درک کنند، و زندگی با هم برای آنها لذتبخش تر باشد هر چند گاهی با تفاوت سن و سال نیز چنین است ولی در غالب چنین نیست، و یا همانند در خوبی و زیبائی و حسن ظاهر و باطن، درست شبیه تعبیر معروف که می گویند: ((آنها همه خوبند و یک از یک بهتر)).

سپس می افزاید: ((همه این نعمتها برای اصحاب الیمین است)) (لاصحاب الیمین).

و این تاءکیدی است مجدد بر اختصاص این مواهب (ششگانه) به آنها.

این احتمال نیز داده شده است که این جمله تکمیلی است برای جمله ((انا انشاناهن انشاءا)) یعنی ما آنها را آفرینش نوینی برای اصحاب الیمین دادیم.**در صورت اول عبارت (اصحاب الیمین) خبر مبتدای محذوفی است و در تقدیر چنین است: (هذه کلها لاصحاب الیمین) و در صورت دوم جار مجرور متعلق به (انشأناهن) می باشد، ولی تفسیر اول مناسبتر است.***

و در پایان این مقال می فرماید: ((گروهی از آنان از امتهای نخستینند)) (ثلة من الاولین).

((و گروهی از اقوام آخرینند)) (و ثلة من الاخرین).

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 226@@@

((ثلة)) در اصل به معنی قطعه مجتمع از پشم است، سپس به هر جمعیت انبوه درهم فشرده گفته شده است، و به این ترتیب گروه عظیمی از اصحاب الیمین از امتهای گذشته هستند و گروه عظیمی از امت اسلام، چرا که در میان این است صالحان و مؤ منان، بسیارند، هر چند پیشگامان آنها در قبول ایمان نسبت به پیشگامان امم سابق با توجه به کثرت آن امتها و پیامبرانشان کمترند.

بعضی گفته اند این دو گروه هر دو از امت اسلامند، گروهی از اولین آنها و گروهی از آخرین آنها، ولی تفسیر اول صحیحتر است.

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 227@@@