تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد23
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

نعمتهای بهشتی که در انتظار مقربان است

این آیات انواع نعمتهای بهشتی را که نصیب گروه سوم یعنی مقربان می شود بازگو می کند، نعمتهائی که هر یک از دیگری دل انگیزتر و روحپرورتر است، نعمتهائی که می توان آنها را در هفت بخش خلاصه کرد:

نخست می فرماید: ((آنها بر تختهائی که صف کشیده و به هم پیوسته است قرار دارند)) (علی سرر موضونة).

((در حالی که تکیه بر آن کرده اند و روبروی یکدیگر قرار گرفته و مجلسی پر از انس و سرور دارند)) (متکئین علیها متقابلین).

((سرر)) جمع ((سریر)) از ماده ((سرور)) به معنی تختهائی است که

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 211@@@

صاحبان نعمت در مجالس انس و سرور بر آن می نشینند)).**مفردات (راغب) ماده سر.***

((موضون)) از ماده ((وضن)) (بر وزن وزن!) در اصل به معنی بافتن زره است، سپس به هر منسوجی که تار و پود آن محکم است اطلاق شده، و در اینجا منظور تختهائی است که کاملا در کنار هم قرار گرفته و به هم پیوسته است، یا خود این تختها دارای بافت مخصوصی است از لؤ لؤ و یاقوت و مانند آن، چنانکه جمعی از مفسران گفته اند.

و در هر حال ساختمان این تختها، و طرز قرار گرفتن آنها، و مجلس انسی که بر آنها تشکیل می شود و سرور و شادمانی در آن موج می زند، با هیچ بیانی قابل توصیف نیست.

در قرآن مجید کرارا از تختهای بهشتی و مجالس دستجمعی بهشتیان توصیفهای جالبی شده که نشان می دهد یکی از مهمترین لذات آنها همین جلسات انس و انجمنهای دوستانه است، اما موضوع سخن آنها و نقل محفلشان چیست؟ کسی به درستی نمی داند، آیا از اسرار آفرینش سخن می گویند و شگفتیهای خلقت خداوند؟ یا از اصول معرفت و اسماء و صفات حسنای او؟ و یا حوادثی که در این جهان رخ داده؟ یا از مصائب جانکاهی که از آن راحت و آسوده شدند؟ و یا امور دیگری که ما در شرائط زندگی این دنیا قادر بر درک آن نیستیم؟ کسی نمی داند.

سپس از دومین موهبت آنها سخن گفته، می فرماید: ((نوجوانانی که همواره در شکوه و طراوت جوانی به سر می برند گرداگرد آنها می گردند و در خدمت آنها هستند)) (یطوف علیهم ولدان مخلدون).

تعبیر به ((یطوف)) از ماده ((طواف)) اشاره به خدمت مداوم آنها است،

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 212@@@

و تعبیر به ((مخلدون)) با اینکه همه اهل بهشت ((مخلد)) و جاودانی هستند اشاره به جاودانگی نشاط جوانی و طراوت و زیبائی آنها است.

در اینکه این نوجوانان کیانند؟ تفسیرهای گوناگونی برای آن ذکر کرده اند:

بعضی گفته اند آنها فرزندان مردم دنیا هستند که پیش از بلوغ چشم از دنیا بسته، و چون کار نیک و بدی نداشته اند به لطف پروردگار چنین منصبی را یافته اند، البته آنها از این کار خود بیشترین لذت را می برند که در خدمت مقربان درگاه خدایند.

در حدیثی از علی (علیه السلام) این معنی نقل شده است.

ولی در تفسیر دیگری می خوانیم: که اینها اطفال مشرکینند که به خاطر بی گناهی دارای چنین مرتبه ای شده اند، چرا که اطفال مؤ منان به پدران و مادران خود ملحق می شوند.

و در تفسیر سومی می خوانیم که آنها خدمتکارانی هستند بهشتی که خداوند مخصوصا آنان را برای این هدف آفریده است.

((این نوجوانان زیبا با قدحها و کوزه ها و جامهای پر از شراب طهور که از نهرهای جاری بهشتی برداشته شده در اطراف آنها می گردند و آنان را سیراب می کنند)) (باکواب و اباریق و کاس من معین).**(اکواب) جمع (کوب) به معنی (قدح) یا ظرفی است که دسته دار نباشد، (اباریق) جمع (ابریق) در اصل از ریشه فارسی (آبریز) گرفته شده به معنی ظروفی است که دارای دسته و لوله برای ریزش مایعات است، و (کأس) به جام لبریز گفته می شود و (معین) از ماده (معن) (بر وزن صحن) به معنی جاری است.***

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 213@@@

اما نه شرابی که عقل و هوش را ببرد و مستی آورد، بلکه هنگامی که بهشتیان آنرا می نوشند نه دردسر می گیرند و نه مست می شوند)) (لا یصدعون عنها و لا ینزفون).**(یصدعون) از ماده (صداع) (بر وزن حباب) به معنی سر درد است، این واژه در اصل از (صدع) به معنی شکافتن است و از انجا که انسان وقتی به سردرد شدید دچار می شود گوئی می خواهد از شدت درد سر او بشکافد این کلمه در این معنی به کار رفته است، و (ینزفون) از ریشه (نزف) (بر وزن حذف) به معنی کشیدن تمام آب چاه به طور تدریجی است، و در مورد مستی و از دست دادن عقل نیز به کار می رود.***

تنها یک حالت نشئه روحانی توصیف ناپذیر به آنها دست می دهد که تمام وجودشان را در لذتی بی نظیر فرومی برد!

سپس به چهارمین و پنجمین قسمت از نعمتهای مادی مقربان در بهشت اشاره کرده، می گوید: ((نوجوانان بهشتی هر نوع میوه ای که آنها مایل باشند به آنها تقدیم می کنند)) (و فاکهة مما یتخیرون).**(فاکهة) و (لحم) هر دو معطوف است بر (اکواب) و به این ترتیب از چیزهائی است که وسیله (ولدان مخلدون) به (مقربان) اهداء می شود.***

((و گوشت پرندگان از هر نوع که بخواهند)) (و لحم طیر مما یشتهون).

مقدم داشتن میوه بر گوشت، به خاطر آن است که از نظر تغذیه بهتر و عالیتر است، به علاوه میوه قبل غذا لطف دیگری دارد.

البته از بعضی دیگر از آیات قرآن استفاده می شود که شاخه های درختان بهشتی کاملا در دسترس بهشتیان است، به طوری که به آسانی می توانند از هرگونه میوهای شخصا تناول کنند این معنی، درباره غذاهای دیگر بهشتی

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 214@@@

نیز مسلما صادق است، ولی شک نیست، که وقتی خدمتکارانی آنچنان غذاهائی این چنین را برای آنها بیاورند لطف و صفای دیگری دارد، و به تعبیر دیگر این یکنوع احترام و اکرام بیشتر نسبت به بهشتیان و رونق و صفای افزونتر برای مجالس انس آنها است، حتی در مجالس معمول دنیا نیز بسیار می شود که با وجود قرار داشتن میوه و غذا در دسترس میهمانان، میزبان شخصا به آنها تعارف می کند، و این نوعی احترام و محبت محسوب می شود.

و البته در میان انواع گوشتها، گوشت پرندگان برتری دارد لذا روی آن تکیه شده است.

این نکته نیز قابل ذکر است که در مورد میوه تعبیر به ((یتخیرون)) (انتخاب می کنند) و در مورد گوشت تعبیر به ((یشتهون)) (اشتها دارند) شده است بعضی از مفسران خواسته اند در میان این دو تعبیر، تفاوتی قائل شوند، ولی بیشتر به نظر می رسد که هر دو ناظر به یک معنی است با دو عبارت متفاوت، منظور این است بهشتیان هر نوع غذائی را بپسندند از سوی خدمتکاران بهشتی در اختیارشان گذاشته می شود.

سپس به ششمین نعمت که همسران پاک و زیبا است اشاره کرده، می گوید: ((و همسرانی از حورالعین دارند)) (و حور عین).**گرچه بعضی تصور کرده اند (حور عین) عطف به (غلمان مخلدون) است و بنابراین آنها نیز گرداگرد بهشتیان در گردشند، ولی با توجه به عدم تناسب این معنی مخصوصا با جلسات دستجمعی بهشتیان ظاهر این است مبتدا برای خبر محذوفی می باشد و در تقدیر چنین است و لهم حور عین: (برای آنها حورالعین است).***

((همچون مروارید در صدف پنهان))! (کامثال اللؤ لؤ المکنون).

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 215@@@

((حور)) چنانکه قبلا نیز گفته ایم جمع ((حوراء)) و ((احور))، به کسی می گویند که سیاهی چشمش کاملا مشکی و سفیدیش کاملا شفاف است.

و ((عین)) جمع ((عیناء)) و ((اعین)) به معنی درشت چشم است، و از آنجا که بیشترین زیبائی انسان در چشمان او است روی این مساءله مخصوصا تکیه شده است.

بعضی نیز گفته اند که ((حور)) از ماده ((حیرت)) گرفته شده، یعنی آنچنان زیبا هستند که چشمها از دیدن آنها حیران می شود.**(ابوالفتوح رازی) جلد 11 ذیل آیه مورد بحث.***

((مکنون)) به معنی پوشیده است، و در اینجا منظور پوشیده بودن در صدف است، زیرا مروارید به هنگامی که در صدف قرار دارد و هیچ دستی به آن نرسیده از همیشه شفافتر و زیباتر است، بعلاوه ممکن است اشاره به این معنی باشد که آنها از چشم دیگران کاملا مستورند، نه دستی به آنها رسیده، و نه چشمی بر آنها افتاده است!

بعد از ذکر این شش موهبت جسمانی می افزاید: ((اینها همه پاداشی است در برابر اعمال صالحی که انجام می دادند)) (جزاء بما کانوا یعملون).

تا تصور نشود این نعمتهای بیشمار بهشتی بی حساب به کسی داده می شود، و یا ادعای ایمان و عمل صالح برای نیل به آنها کافی است، نه، عمل مستمر و خالص لازم است تا این الطاف نصیب انسان شود (توجه داشته باشید که ((یعملون)) فعل مضارع است و معنی استمرار را دارد).

هفتمین و آخرین نعمت آنها که جنبه معنوی دارد این است که: ((آنها در باغهای بهشت نه لغو و بیهوده ای می شنوند، نه سخنان گناه آلود)) (لا یسمعون

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 216@@@

فیها لغوا و لا تاثیما).

نه در آنجا دروغ و تهمت و افترا وجود دارد، و نه استهزاء و غیبت، نه کلمات نیش دار، نه تعبیرات گوشخراش، نه سخنان لغو و بیهوده و بی اساس، هر چه هست در آنجا لطف و صفا و زیبائی و متانت و ادب و پاکی است و چه عالی است محیطی که سخنان آلوده در آن نباشد، و اگر درست فکر کنیم بیشترین ناراحتی ما در زندگی این دنیا نیز از همین سخنان لغو و بیهوده و گناه آلود و زخم زبانها و جراحات اللسان است!

سپس می افزاید: ((تنها چیزی که در آنجا می شنوند سلام است سلام))! (الا قیلا سلاما سلاما).**(سلاما) مفعول برای (قیلا) می باشد که مصدر است مانند (قول) یعنی گفتار آنها در انجا سلام است، این احتمال نیز داده شده است که (سلاما) صفت برای (قیلا) بوده باشد، و یا مفعول به (یا مفعول مطلق) برای فعل محذوفی است، و در تقدیر (یسلمون سلاما) می باشد، ولی معنی اول از همه بهتر است، و سلاما دومی تأکید می باشد.***

آیا این سلام از ناحیه خداوند است؟ یا از ناحیه فرشتگان؟ یا خود بهشتیان نسبت به یکدیگر؟ و یا همه اینها؟

از همه مناسبتر تفسیر اخیر است چنانکه در آیات دیگر قرآن به سلام خداوند و فرشتگان و بهشتیان بر یکدیگر اشاره شده است.**یس آیه 58 _ رعد 24 _ یونس _ 10.***

آری آنها جز سلام چیزی نمی شنوند، سلام و درود خداوند و ملائکه مقربین او، و سلام و درود خودشان به یکدیگر، در آن جلسات پرشور و پرصفا که لبریز از دوستی و محبت است.

محیط آنها آکنده از سلام و سلامت است، و همین معنی بر تمام وجود آنها

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 217@@@

حکومت می کند، هر چه می گویند بر همین محور دور می زند و نتیجه تمام گفتگوها و بحثهای آنها به سلام و صلح و صفا منتهی می شود، اصولا بهشت دارالسلام و خانه سلامت و اءمن و امان است چنانکه در آیه 127 انعام می خوانیم ((لهم دارالسلام عند ربهم)).**توجه داشته باشید که استثناء در آیه (الاقیلا سلاما سلاما) منقطع است و مفید تأکید می باشد.***

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 218@@@