تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد23
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

حزب الله پیروز است!

در آیات گذشته سخن از منافقان و دشمنان خدا و بخشی از صفات و نشانه های آنها بود.

در ادامه همین بحث در این آیات که آخرین آیات سوره مجادله است نشانه های دیگری از آنها را مطرح می کند، و سرنوشت حتمی آنها را که شکست و نابودی است روشن می سازد.

نخست می فرماید ((کسانی که با خدا و رسولش دشمنی می کنند آنها در زمره ذلیل ترین افرادند)) (ان الذین یحادون الله و رسوله اولئک فی الاذلین).**(یحادون) از ماده (محاده) به معنی (مبارزه مسلحانه و غیر مسلحانه) و یا به معنی (ممانعت است) (ذیل آیه 5 همین سوره توضیح بیشتری در این باره داده ایم).***

آیه بعد در حقیقت دلیلی است برای این معنی، می فرماید: ((خدا چنین مقرر داشته که من و رسولانم پیروز می شویم)) (کتب الله لاغلبن انا و رسلی).

((چرا چنین نباشد، در حالی که خداوند قوی و شکست ناپذیر است)) (ان الله قوی عزیز).

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 466@@@

به همان اندازه که خداوند قدرتمند است دشمنانش ضعیف و ذلیلند، و اگر می بینیم در آیه قبل تعبیر به ((اذلین)) (ذلیل ترین افراد) شده دلیلش همین بوده است.

تعبیر به ((کتب)) (نوشته است) تاکیدی است بر قطعی بودن این پیروزی، و جمله ((لاغلبن)) با ((لام تاءکید)) و ((نون تاءکید ثقلیه)) نشانه مؤ کد بودن این پیروزی است به گونه ای که هیچ جای شک و تردید برای هیچکس نداشته باشد.

این شبیه همان چیزی است که در آیه 173 - 171 سوره ((صافات)) آمده است، و لقد سبقت کلمتنا لعبادنا المرسلین - انهم لهم المنصورون - و ان جندنا لهم الغالبون: ((وعده قطعی ما برای بندگان مرسل ما از قبل مسلم شده که آنها یاری می شوند، و لشکر ما در تمام صحنه ها پیروزند!

در طول تاریخ این پیروزی فرستادگان الهی در چهره های گوناگونی نمایان شده: در عذابهای مختلفی همچون طوفان نوح، و صاعقه عاد و ثمود، و زلزله های ویرانگر قوم لوط، و مانند آن، و در پیروزی در جنگهای مختلف، مانند غزوات بدر و حنین و فتح مکه و سایر غزوات پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله).

و از همه مهمتر در پیروزی منطقی آنها بر مکاتب شیطانی و دشمنان حق و عدالت بوده است، و از اینجا پاسخ سؤال کسانی که می گویند: اگر این وعده قطعی است پس چرا بسیاری از رسولان الهی و امامان معصوم (علیهم السلام) و مؤمنان راستین را شهید کردند و هرگز پیروز نشدند؟! روشن می شود.

این ایراد کنندگان در حقیقت معنی ((پیروزی)) را درست تشخیص نداده اند فی المثل ممکن است تصور کنند امام حسین (علیه السلام) در کربلا شکست خورد، زیرا خود و یارانش شهید شدند، در حالی که می دانیم او به هدف نهائیش که رسوائی بنی امیه و بنیان گذاردن مکتب آزادگی، و درس دادن به همه آزادگان جهان بود رسید، و هم اکنون به عنوان سرور شهیدان عالم (سید الشهداء) و سر سلسله

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 467@@@

آزادگان جهان انسانیت، برافکار قشر عظیمی از انسانها با پیروزی حکومت می کند.**برای توضیح بیشتر در این زمینه به تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 187 به بعد، ذیل آیه 171 (صافات) مراجعه فرمائید.***

این نیز لازم به یادآوری است که همین حکم، یعنی پیروزی قطعی، طبق وعده خداوند در مورد پیروان خط انبیاء و اولیاء نیز ثابت است، یعنی پیروزی آنها نیز از سوی خدا تضمین شده است چنانکه در آیه 51 مؤمن می خوانیم: انا لننصر رسلنا و الذین آمنوا فی الحیاة الدنیا و یوم یقوم الاشهاد: ((ما قطعا رسولان خود و کسانی را که ایمان آورده اند در زندگی دنیا و روزی که گواهان بپا می خیزند (روز رستاخیز) یاری می دهیم))، مسلما هر کس را خدا یاری دهد پیروز است.

ولی نباید فراموش کرد که این وعده حتمی خداوند بی قید و شرط نیست، شرط آن ایمان و آثار ایمان است، شرط آن این است که سستی به خود راه ندهند، و از مشکلات نهراسند و غمگین نشوند، چنانکه در آیه 139 آل عمران می فرماید: و لاتهنوا و لاتحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین.

شرط دیگر آن این است که دگرگونیها را از خود شروع کنند چرا که خداوند نعمتهای هیچ قوم و ملتی را تغییر نمی دهد مگر تغییری در خود آنها پیدا شود، ذلک بان الله لم یک مغیرا نعمة انعمها علی قوم حتی یغیروا ما بانفسهم (انفال 53).

باید دست به رشته محکم الهی بزنند و صفوف خود را متحد کنند، نیروهای خود را بسیج نمایند، نیات را خالص گردانند و مطمئن باشند دشمن هر قدر قوی و نیرومند و آنها هر قدر به ظاهر کم جمعیت و کم توان باشند سرانجام با جهاد

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 468@@@

و کوشش و توکل بر پروردگار پیروز می شوند.

جمعی از مفسران شان نزولی برای آیه فوق ذکر کرده اند که: گروهی از مسلمانان هنگامی که فتح بعضی از آبادیهای حجاز را دیدند گفتند به زودی خداوند روم و ایران را برای ما نیز فتح خواهد کرد، منافقان گفتند: تصور می کنید ایران و روم مانند بعضی از روستاهای حجازند که شما آنها را فتح کردید؟ آیه فوق نازل شد و این پیروزی را به آنها وعده داد!

در آخرین آیه مورد بحث که آخرین آیه از سوره مجادله، و از کوبنده ترین آیات قرآن است، به مؤمنان هشدار می دهد که جمع میان ((محبت خدا)) و ((محبت دشمنان خدا)) در یک دل ممکن نیست، و باید از میان این دو یکی را برگزینند، اگر راستی مؤمنند باید از دوستی دشمنان خدا بپرهیزند و الا ادعای مسلمانی نکنند می فرماید: ((هیچ گروهی را که ایمان به خدا و روز قیامت دارد نمی یابی که با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند، هر چند پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشاوندان آنها باشند)) (لاتجد قوما یؤ منون بالله و الیوم الاخر یوادون من حاد الله و رسوله و لو کانوا آبائهم او ابنائهم او اخوانهم او عشیرتهم).

آری در یک دل دو محبت متضاد نمی گنجد، و آنها که دم از هر دو می زنند یا ضعیف الایمانند، و یا منافق، و لذا می بینیم که در غزوات اسلامی در صف مخالف جمعی از بستگان و خویشاوندان مسلمین بودند، ولی چون خطشان را از خط الهی جدا کرده، و به صفوف دشمنان حق پیوسته بودند، با آنها پیکار کردند، و حتی جمعی از آنها را کشتند.

محبت پدران و فرزندان و برادران و اقوام بسیار خوب است، و نشانه زنده

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 469@@@

بودن عواطف انسانی است، اما هنگامی که این محبت رو در روی محبت خدا قرار گیرد ارزش خود را از دست می دهد.

البته افراد مورد علاقه انسان تنها این چهار گروه که در آیه ذکر شده اند نمی باشد، ولی اینها نزدیکترین افراد انسانند، و با توجه به آنها حال بقیه نیز روشن می شود.

لذا در آیه مورد بحث سخنی از همسران و اموال و تجارت و خانه های مورد علاقه به میان نیامده، در حالی که ((در آیه 24 سوره توبه)) همه اینها مورد توجه قرار گرفته، می فرماید: ((قل ان کان آبائکم و ابنائکم و اخوانکم و ازواجکم و عشیرتکم و اموال اقترفتموها و تجارة تخشون کسادها و مساکن ترضونها احب الیکم من الله و رسوله و جهاد فی سبیله فتربصوا حتی یاتی الله بامره و الله لایهدی القوم الفاسقین)):

((بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و قبیله شما، و اموالی که به دست آورده اید، و تجارتی که از کسادش می ترسید، و مساکن مورد علاقه شما، در نظرتان از خدا و پیامبرش و جهاد در راه او محبوبتر است در انتظار این باشید که خدا عذابش را بر شما نازل کند، خدا جمعیت نافرمانبردار را هدایت نمی کند)).

دلیل دیگر عدم ذکر امور دیگر در آیه مورد بحث ممکن است شان نزولهائی باشد که برای آیه ذکر کرده اند، از جمله اینکه حاطب بن ابی بلتعه نامه ای به اهل مکه نوشت و به آنها هشدار داد که ممکن است رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله) برای فتح مکه حرکت کند، هنگامی که این مساءله برملا شد عذر آورد که من اقوامی در مکه در چنگال کفار دارم خواستم به مردم مکه خدمتی کنم تا اقوامم در امان باشند!.**(مجمع البیان) جلد 9 صفحه 255.***

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 470@@@

بعضی نیز گفته اند: آیه درباره ((عبد الله بن ابی)) نازل شده که فرزندی با ایمان داشت، روزی دید پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) آب می نوشد عرض کرد کمی از آب را در ظرف بگذارید تا به پدرم بدهم شاید خدا قلبش را پاک کند، هنگامی که نیم خورده آب نوشیدنی پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) را برای او آورد او از نوشیدن خودداری کرد و حتی جمله بسیار زشت و زننده و توهین آمیزی نسبت به رسول الله (صلی اللّه علیه و آله) گفت، پسرش نزد پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) آمد و اجازه قتل پدر را خواست، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) اجازه نداد و فرمود: با او مدارا کن (ولی در دل از اعمال او بیزار باش).

سپس به پاداشهای بزرگ این گروه که قلبشان به طور کامل در اختیار عشق خدا است پرداخته، و پنج موضوع را که بعضی به صورت امداد و توفیق است، و بعضی به صورت نتیجه و سرانجام کار بیان می کند:

در بیان قسمت اول و دوم می فرماید: ((آنها کسانی هستند که خدا خط ایمان را بر صفحه قلوبشان نوشته، و با روحی از ناحیه خودش آنان را تقویت فرموده است)) (اولئک کتب فی قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه).

بدیهی است این امداد و لطف الهی هرگز با اصل آزادی اراده و اختیار انسان منافات ندارد، چرا که گامهای نخستین یعنی ((ترک محبت دشمنان خدا)) از سوی خود آنان برداشته شده، سپس امدادهای الهی به صورت ((استقرار ایمان)) که از آن تعبیر به ((کتابت)) و نوشتن شده به سراغ آنان می آید.

آیا این روح الهی که خداوند مؤمنان را با آن تایید می کند تقویت پایه های ایمان است یا دلائل عقلی یا قرآن و یا فرشته بزرگ خدا که روح نام دارد؟ احتمالات و تفسیرهای مختلفی ذکر شده ولی جمع میان همه اینها نیز امکان پذیر است خلاصه این روح یکنوع حیات معنوی جدید است که خداوند بر مؤمنان افاضه می کند.

و در سومین مرحله می فرماید: ((خداوند آنها را در باغهائی از بهشت

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 471@@@

داخل می کند که نهرها از زیر درختان و قصورش جاری است، و جاودانه در آن می مانند)) (و یدخلهم جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها).

و در چهارمین مرحله می افزاید: ((خداوند از آنها خشنود است و آنها نیز از خدا خشنودند)) (رضی الله عنهم و رضوا عنه).

در برابر مواهب مادی قیامت و جنات و حور و قصور این بزرگترین پاداش روحانی است که به این گروه از مؤمنان داده می شود، آنها احساس می کنند که خدا از آنان راضی است و این رضایت مولا و معبودشان که آنها را پذیرفته، و در کنف حمایت خویش قرار داده، و بر بساط قربش آنها را نشانده، لذتبخش ترین احساسی است که به آنها دست می دهد، و نتیجه اش خشنودی کامل آنها از خدا است.

آری هیچ نعمتی به پایه این خشنودی دو جانبه نمی رسد، و این کلیدی است برای مواهب و نعمتهای دیگر، چرا که وقتی خدا از کسی خشنود باشد هر چه تقاضا کند به او می دهد که او هم کریم است و هم قادر و توانا.

چه تعبیر جالبی؟ می فرماید ((هم خدا از آنها راضی است و هم آنها از خدا راضی)) یعنی مقامشان به قدری بالا رفته است که نامشان در کنار نام خدا، و رضایتشان در کنار رضایت او قرار گرفته است.

و در آخرین مرحله به صورت یک اعلام عمومی که حاکی از نعمت و موهبت دیگری است می فرماید: ((آنها حزب الله اند، بدانید حزب الله پیروز است)) (اولئک حزب الله الا ان حزب الله هم المفلحون).

نه تنها پیروزی در سرای دیگر و نیل به انواع نعمتهای مادی و معنوی در قیامت، بلکه همانگونه که در آیات قبل نیز آمد در این دنیا نیز به لطف الهی بر دشمنان پیروزند، و در پایان جهان نیز حکومت حق و عدالت در دست آنها است.

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 472@@@

نکته ها: