تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد23
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آیه 1-5

آیه و ترجمه

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

سبَّحَ للَّهِ مَا فی السمَوَتِ وَ مَا فی الاَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الحَْکِیمُ(1)

هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَبِ مِن دِیَرِهِمْ لاَوَّلِ الحَْشرِ مَا ظنَنتُمْ أَن یخْرُجُوا وَ ظنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصونهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْث لَمْ یحْتَسِبُوا وَ قَذَف فی قُلُوبهِمُ الرُّعْب یخْرِبُونَ بُیُوتهُم بِأَیْدِیهِمْ وَ أَیْدِی الْمُؤْمِنِینَ فَاعْتَبرُوا یَأُولی الاَبْصرِ(2)

وَ لَوْ لا أَن کَتَب اللَّهُ عَلَیْهِمُ الْجَلاءَ لَعَذَّبهُمْ فی الدُّنْیَا وَ لهَُمْ فی الاَخِرَةِ عَذَاب النَّارِ(3)

ذَلِک بِأَنهُمْ شاقُّوا اللَّهَ وَ رَسولَهُ وَ مَن یُشاقِّ اللَّهَ فَإِنَّ اللَّهَ شدِیدُ الْعِقَابِ(4)

مَا قَطعْتُم مِّن لِّینَةٍ أَوْ تَرَکتُمُوهَا قَائمَةً عَلی أُصولِهَا فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَ لِیُخْزِی الْفَسِقِینَ(5)

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 483@@@

ترجمه:

بنام خداوند بخشنده بخشایشگر

1 - آنچه در آسمانها و زمین وجود دارد برای خدا تسبیح می گوید، و او عزیز و حکیم است.

2 - او کسی است که کافران اهل کتاب را در اولین برخورد (با مسلمانان) از خانه هایشان بیرون راند، گمان نمی کردید آنها خارج شوند، و خودشان نیز گمان می کردند که دژهای محکمشان آنها را از عذاب الهی مانع می شود، اما خداوند از آنجا که گمان نمی کردند به سراغشان آمد، و در قلب آنها ترس و وحشت افکند، به گونه ای که خانه های خود را با دست خویش و با دست مؤمنان ویران می کردند، پس عبرت بگیرید ای صاحبان چشم!

3 - و اگر نه این بود که خداوند جلای وطن را بر آنها مقرر داشته بود آنها را در همین دنیا مجازات می کرد، و برای آنها در آخرت نیز عذاب آتش است.

4 - این به خاطر آن است که آنها با خدا و رسولش دشمنی کردند و هر کس با خدا دشمنی

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 484@@@

کند عذاب الهی (در حق او) شدید است.

5 - هر درخت باارزش نخل را قطع و یا آن را به حال خود واگذار کردید، همه به فرمان خدا بود، و هدف این بود که فاسقان را خوار و رسوا کند.

شان نزول:

مفسران و محدثان و ارباب تواریخ در مورد این آیات شاءن نزول مفصلی ذکر کرده اند که فشرده آن چنین است:

در سرزمین مدینه سه گروه از یهود زندگی می کردند ((بنی نضیر)) و ((بنی قریظه)) و ((بنی قینقاع)) و گفته می شود که آنها اصلا اهل حجاز نبودند ولی چون در کتب مذهبی خود خوانده بودند که پیامبری از سرزمین مدینه ظهور می کند، به این سرزمین کوچ کردند، و در انتظار این ظهور بزرگ بودند.

هنگامی که رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله) به مدینه هجرت فرمود با آنها پیمان عدم تعرض بست، ولی آنها هر زمان فرصتی یافتند از نقض این پیمان فروگذار نکردند.

از جمله از اینکه بعد از جنگ ((احد)) (غزوه احد در سال سوم هجرت واقع شد) ((کعب بن اشرف)) با چهل مرد سوار از یهود به مکه آمدند و یکسر به سراغ قریش رفتند و با آنها عهد و پیمان بستند که همگی متحدا بر ضد محمد (صلی اللّه علیه و آله) پیکار کنند، سپس ابوسفیان با چهل نفر از مکیان، و کعب بن اشرف یهودی با چهل نفر از یهود وارد مسجدالحرام شدند، و در کنار خانه کعبه پیمانها را محکم ساختند، این خبر از طریق وحی به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) رسید.

دیگر اینکه پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) روزی با چند نفر از بزرگان و یارانش به سوی قبیله بنی نضیر که در نزدیکی مدینه زندگی می کردند آمد و می خواست از آنها

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 485@@@

کمک یا وامی بگیرد برای پرداختن دیه دو مقتول از طایفه بنی عامر که به دست ((عمرو بن امیه)) (یکی از مسلمانان) کشته شده بود، و شاید پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) و یارانش می خواستند در زیر این پوشش وضع ((بنی نضیر)) را از نزدیک بررسی کنند، مبادا مسلمانان غافلگیر شوند.

پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) در بیرون قلعه یهود بود و با ((کعب بن اشرف)) در این زمینه صحبت کرد، در این هنگام در میان یهودیان بذر توطئه ای پاشیده شد، و با یکدیگر گفتند شما این مرد را در چنین شرایط مناسبی گیر نمی آورید، الان که در کنار دیوار شما نشسته است یکنفر پشت بام رود و سنگ عظیمی بر او بیفکند و ما را از دست او راحت کند! یکی از یهود بنام ((عمرو بن جحاش)) اعلام آمادگی کرد و به پشت بام رفت رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله) از طریق وحی آگاه شد برخاست و به مدینه آمد، بی اینکه با یاران خود سخنی بگوید، آنها تصور می کردند پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) باز برمی گردد اما بعدا آگاه شدند که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) در مدینه است، آنها نیز به مدینه برگشتند، و اینجا بود که پیمان شکنی یهود بر رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله) مسلم شد، و دستور آماده باش برای جنگ به مسلمانان داد.

در بعضی از روایات نیز آمده که یکی از شعرای بنی نضیر به هجو و بدگوئی پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) پرداخت و این خود دلیل دیگری بر پیمان شکنی آنها بود.

پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) برای اینکه ضربه کاری قبلا به آنها بزند به محمد بن مسلمه که با کعب بن اشرف بزرگ یهود آشنائی داشت دستور داد او را به هر نحو بتواند به قتل برساند و او با مقدماتی این کار را کرد.

کشته شدن ((کعب بن اشرف)) تزلزلی در یهود ایجاد کرد به دنبال آن رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله) دستور داد مسلمانان برای جنگ با این قوم پیمان شکن حرکت کنند، هنگامی که آنها باخبر شدند به قلعه های مستحکم و دژهای نیرومند خود پناه بردند، و درها را محکم بستند، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) دستور داد بعضی درختان

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 486@@@

نخل را که نزدیک قلعه ها بود بکنند یا بسوزانند.

این کار شاید به این منظور صورت گرفت که یهودان را که علاقه شدیدی به اموال خود داشتند از قلعه بیرون کشد و پیکار رودررو انجام گیرد، این احتمال نیز داده شده که این نخلها مزاحم مانور سریع ارتش اسلام در اطراف قلعه ها بود و می بایست بریده شود.

به هر حال این کار فریاد یهود را بلند کرد گفتند ای محمد! تو پیوسته از اینگونه کارها نهی می کردی، پس این چه برنامه ای است؟ آیه پنجم این سوره (از آیات فوق) نازل شد و به آنها پاسخ گفت که این یک دستور خاص الهی بود.

محاصره چند روز طول کشید و پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) برای پرهیز از خونریزی به آنها پیشنهاد کرد که سرزمین مدینه را ترک گویند و از آنجا خارج شوند، آنها نیز پذیرفتند، مقداری از اموال خود را برداشته و بقیه را رها کردند، جمعی به سوی ((اذرعات)) شام و تعداد کمی به سوی ((خیبر)) و گروهی به ((حیره)) رفتند، و باقیمانده اموال و اراضی و باغات و خانه های آنها به دست مسلمانان افتاد. هر چند تا آنجا که می توانستند، خانه های خود را به هنگام کوچ کردن تخریب کردند.

و این ماجرا بعد از غزوه احد به فاصله ششماه، و به عقیده بعضی بعد از غزوه بدر به فاصله ششماه اتفاق افتاد.**(مجمع البیان) و (تفسیر علی بن ابراهیم)، (تفسیر قرطبی) و (نور الثقلین) ذیل آیات مورد بحث (با اقتباس و تلخیص).***

@@تفسیر نمونه جلد 23 صفحه 487@@@

تفسیر: