حضرت علی(ع) میفرمایند: «مَنْ عاشَ فَعَلَیْهِ رِزْقُهُ»(52) كسی كه زندگی میكند بر خداست كه رزقش را بدهد. و نیز میفرمایند: «اِنَّهُ یَخْتَبِرُهُمْ بِالْاَمْوالِ وَ الْاَوْلادِ لِیَتَبَیَّنَ السّاخِطَ لِرِزْقِهِ وَ الرّاضِیَ بِقِسْمِه»(53) یعنی خداوند از طریق امتحانِ با مال و فرزند، روشن میكند چه كسی به رزقش كه خدا به او داده ناخشنود است و چه كسی به قسمت و رزقش راضی است، چون وقتی كسی كه به واقع به خداوند و به برنامه حكیمانة او ایمان آورد، هر چه و به هر شكل از خداوند برسد، برای او پذیرفتنی است. و این است معنی خوب امتحان دادن. پس موضوع اصلی زندگی ما در این دنیا زیادی و كمی مال نیست، موضوع اصلی ما خوب امتحاندادن است. راز كمی و زیادی رزق باید از طریق این سخن حضرت درست در ذهنتان جا بیفتد و مفهوم شود تا نه به صورت منفی و نه به صورت افراطی در مورد آن عمل كنید. در همین رابطه حضرت علی(ع) میفرمایند: «لَیْسَ الْخَیْرُ اَنْ یَكْثُرَ مالُكَ وَ وَلَدُكَ، وَ لكِنَّ الْخَیْرَ اَنْ یَكْثُرَ عِلْمُكَ وَ اَنْ یَعْظُمَ حِلْمُكَ وَ اَنْ تُباهِیَ النّاسَ بِعِبادَةِ رَبِّكَ»؛(54) یعنی خیر و خوشبختی در آن نیست كه مال و فرزند و قدرتت زیاد باشد، بلكه خیر و خوشبختی در آن است كه علم تو زیاد باشد و حلم و شكیباییات را گسترش داده و نسبت به بقیة مردم عبادت پروردگارت را بیشتر پیشه كرده باشی.
ما عموماً خودمان را در شرایط اضطراری میاندازیم و بعد میگوییم چارهای دیگر نداریم. طرف گفته بود: كاری میكنم كه گربه حلال شود و می خورمش. گفتند: چطور! گفت: گربه را در كیسهای میاندازم و روی دوشم می گذارم و به بیراهه میروم تا جایی كه دیگر پاهایم طاقت رفتن و برگشتن نداشته باشد و در آنجا هیچچیزی هم برای خوردن پیدا نشود، آنوقت باید گربه را بخورم تا از گرسنگی نمیرم و لذا همان گربه را میخورم. ما بعضی مواقع برای خودمان همینطور برنامهریزی میكنیم، خودمان را در تنگناهای بیبركتی میاندازیم و بعد هم مجبور میشویم به احكام و لوازم آن تنگناها تن بدهیم. این تمدّن با ما كاری كرده است كه همة ما گربهخور شدهایم. گاومان را فروختیم یا كشتیم، بعد به شهر آمدیم در صف تقسیم شیر پاستوریزه ایستادیم. بعد میگوید آقا مگر در این دنیا یك لیتر شیر حقّم نیست؟ آری؛ حقّت است، ولی از پستان گاوت در مزرعه! با آن همه بركتهای جانبی. ولی شما به جای اینكه گاو را به صحرا ببری هم شیرش را بخوری و هم با شیر آن بسیاری از نیازهای زندگیات را تأمین كنی، رفاه شهری را خواستی. و از همه مهمتر بهجای اینكه از آن زندگی و از آن شیر و ماست، روحت را در آرامش نگهداری، حالا جسمت به ظاهر آرام ولی دستیابی به رزقت تنگ شده است، در نتیجه به جای آن سختیهای جسمی در مزرعه، حالا فشارهای روحی جایگزین شده است. دیگر از ساندویچ و كافه تریا و رستوران خوشت میآید، و سختیهای دشت و صحرا برای تو عذاب است، حالا كه خود را در این اضطرار انداختهای، میگویی چارهای ندارم. راست هم میگویی، در شرایطی كه تو ماندهای و یك گربه و دیگر هیچ، به واقع هم جز خوردن گربه چارهای نداری.
بنابراین ما باید به كارهای خود صحّه نگذاریم و از برنامهای كه خداوند برای راحتی ما در دنیا و آبادانی قیامتمان فراهم كرده غفلت نكنیم. وگرنه وقتی نظام جامعه طوری شد كه افراد حریص شدند، قیمتها هم دائم تغییر میكند و اضطراب و اضطرار سراسر زندگیها را پر میكند، برای اینكه جامعه به تعادل برسد، زحمتهای سنگینی باید بكشیم تا مزة تعادل را بچشیم. و تنها راه، برگشت به توصیههایی است كه انسانهای معصوم در تحلیل رزق در عالم هستی به ما كردهاند.
بنده در انتهای این سلسله بحث سخنان ائمه معصومین در مورد رزق را همراه با شرح مختصر میآورم تا إنشاءالله با نوری كه از طریق سخنان معصوم(ع) بر قلب شما میافتد به جمعبندی خوبی دست یابید.
پیامبر خدا(ص) میفرمایند: «اِنَّ اللهَ تَعالی یُنْزِلُ الْمَعُونَةَ عَلی قَدْرِ الْمَؤنَةِ وَ یُنْزِلُ الصَّبْرَ عَلی قَدْرِ الْبَلاء»(55) یعنی؛ خداوند كمك و خرج خود به انسانها را به اندازة نیاز و احتیاج انسانها نازل میكند، همچنانكه صبر را بر اساس وسعت بلا نازل میكند. حال با این سخن باید مطمئن بود آنچه به واقع نیاز ماست از طرف خدا میرسد و آن چیزی كه نمیرسد، نیاز ما نیست و ما خودمان را بدون دلیل گرفتار نیازهای كاذب كردهایم. بنابراین به جای اِصرار و تلاش برای رفع آن نیازها باید تلاش كنیم خودمان را از آنها آزاد كنیم و متوجه باشیم ما را با اموال و اولاد امتحان میكنند تا روشن شود چه كسی نسبت به رزق خدا ناراضی و چه كسی راضی است.
عن ابیجعفر(ع) قال: قال رسولالله(ص) یقولالله عزّو جلّ: «وَ عِزَّتی وَ جَلالی وَ عَظَمَتی وَ كِبْریایی وَ نوری وَ عُلُوّی وَارْتِفاعِ مَكانی، لا یُوْثِرُ عَبْدٌ هَواهُ عَلی هَوایَ اِلاّ شَتَّتْتُ عَلَیْهِ اَمرَهُ وَ لَبَّستُ عَلیهِ دُنْیاهُ وَ شَغَلْتُ قَلبَهُ بِها وَ لَمْ اُوتِهِ مِنْها اِلاّ ما قَدَّرْتُ لَه.وَ عِزَّتی وَ جَلالی وَ عَظَمَتی وَ نوری وَ عُلُوّی وَارْتِفاعِ مَكانی «لا یُوْثِرُ عَبْدٌ هَوایَ عَلی هَواهُ اِلاّ اسْتَحْفَظَتْهُ مَلائِكَتی وَ كَفَّلْتُ السَّماواتِ والأَرَضینَ رِزْقَه وَ كُنْتُ لَهُ مِنْ وَراءِ تِجارَةِ كُلّ تاجِرٍ وأتَتْهُ الدُّنْیا وَ هِیَ راغِمَةٌ».(56)
حضرت باقر(ع) میفرمایند: رسولخدا(ص) فرمودند كه خداوند فرموده:
به عزّت و جلالم و عظمت و كبریایی و نور و عُلوّ و برتری موقعیتم قسم؛ هرگز بندهای خواست خود را بر خواست من مقدم نمیكند مگر آنكه امورش را پریشان و دنیایش را به هم ریخته، و قلبش را به آن مشغول كرده و از دنیا به او مگر آنچه برایش مقدّر كردهام، نمیرسانم.
و به عزّت و جلال و عظمت و نور و عُلوّ و برتری مقامم سوگند، هیچ بندهای خواست من را بر خواست خود مقدم نمیكند مگر اینكه ملائكهام او را محافظت میكنند و آسمانها و زمینها را كفیل رزقش قرار میدهم و برای او برتر از تجارت هر تاجری خواهم بود و دنیا در عین تواضع به سوی او رو میآورد.
حال در این روایت گرانقدر كمی تأمل كن كه خداوند چه رازهایی را برای بندهاش میگشاید. میگوید علت آشفتگی زندگی انسانها پیروی از میلشان است - بهجای اطاعت از خواست خدا- و میفرماید: اگر بندة من؛ خواستِ مرا بر میل خود حاكم كرد، ملائكه من او را حفاظت میكنند و آسمان و زمین برای رزق در حدّ كفاف برای او تلاش میكنند و خود من ماوراء هر تاجری به كمك او خواهم بود و دنیا به دنبال او میآید به جای آنكه او به دنبال دنیا برود.
این روایت حرفهایی دارد ولی در رابطه با بحث ما به نكتة آخر توجه بفرمایید كه میفرماید: به جای دویدن به دنبال رزق و غفلت از اطاعت خدا، اگر اطاعت از خدا را ترجیح دهیم و در حدّ وظیفه تلاش كنیم، چگونه همة عالم در خدمت ما قرار میگیرند.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»