عن ابیجعفر(ع) قال: قال رسولالله(ص) یقولالله عزّ و جلّ:
وَ عِزّتی وَ جَلالی وَ عَظمتی وَ كبریایی و نُوری وَ عُلُوّی و ارتفاع مكانی لا یؤْثِرُ عَبْدٌ هَواهُ عَلی هَوای الاّ شَتَّتْتُ علیه اَمرَهُ وَ لَبَّسْتُ علیه دُنیاهُ وَ شَغَلْتُ قلبَه بِها وَ لَمْ اُوتِهِ منها اِلاّ ما قَدَّرْتُ لَه.
وَ عِزّتی وَ جَلالی وَ عَظمتی وَ كبریایی و نُوری وَ عُلُوّی و ارتفاع مكانی لا یؤثِرُ عبدٌ هَوایَ عَلی هَواهُ اِلاّ اسْتَحْفَظَتْهُ مَلائِكَتی و كَفَّلْتُ السَّماواتِ وَ الأرَضینَ رِزْقَه وَ كُنْتُ لَهُ مِنْ وَراءِ تِجارَةِ كُلّ تاجِرٍ وَأتَتْهُ الدّنیا وَ هِیَ راغِمهٌ.(101)
حضرت باقر(ع) میفرمایند: رسولخدا(ص) فرمودند كه خداوند میفرماید: به عزت و جلالم و عظمت و كبریائی و نور و عُلوّ و برتریِ موقعیتم قسم، هرگز بندهای خواست خود را بر خواست من مقدم نمیكند مگر آنكه امورش را پریشان و دنیایش را به هم ریخته، و قلبش را به آن مشغول كرده و از دنیا به او نمیرسانم مگر آنچه برایش مقدّر كردهام.
و به عزت و جلالم و عظمت و كبریائی و نور و عُلوّ و برتری مقامم سوگند، هیچ بندهای خواست من را بر خواست خود مقدم نمیكند مگر اینكه ملائكهام او را محافظت میكنند و آسمانها و زمینها را كفیل رزقش قرار میدهم و برای او برتر از تجارت هر تاجری خواهم بود و دنیا در عین تواضع به سوی او میرود.
حال شما طبق روایت فوق ارزیابی كنید وقتی خدایی كه در عالم، حضور و تدبیر همه جانبه دارد همراه با ملائكةالله كفیل امور بندهاش شود این بنده چگونه زندگی خواهد كرد و توجه داشته باشید در فرهنگ و تمدن اسلامی چگونه فضای تعالی انسانها فراهم میشود و در نقطة مقابل، چگونه بشر با محور قراردادن میلِ خود به جای حكم خدا، به روزگار پریشانی برای خود و جامعه دامن خواهد زد. آیا بر انسان بصیر لازم نیست برای نجات خود و جامعه در نهادینه كردن فرهنگی كه امثال روایت فوق متذكر میشود اقدام نماید؟