بعد از آنكه حضرت امیرالمؤمنین(ع) به فرزندشان توصیه كردند، از عواملی كه تو را گرفتار خودت میكند برحذر باش. میفرمایند: یكی از عوامل گرفتاری انسان به خودش و غفلت از خدا، نگرانی از رزق است، و در این فراز به این نكته میپردازند.
روح انسان در ذات خود، توان ارتباط با عالم غیب را داراست، چون جنسش مجرد است، به اصطلاح «روح انسان فعّال است، نه منفعل» یعنی به راحتی استعداد ارتباط با عالم غیب در آن هست، مشكل انسان گرایشها و توجّهاتش به عالم مادون است كه مانع این ارتباط شده است. هر اندازه روح اسیر حرصها، غضبها و شهوات شد، به همان اندازه ارتباطش با عالم غیب بریده میشود. درست است كه جنس روح، جنس ارتباط با عالم غیب است، ولی جهتش اگر جهت ارتباط با عالم غیب نباشد، از ارتباط با عالم غیب محروم میشود. تمام دستورات دین آن است كه این جهتگیری را اصلاح كند.
به عنوان مثال دین میفرماید انسان نباید خود را به نامحرم بنمایاند، چون اگر جهت روح، جلب نظر نامحرم شد، دیگر از ارتباط با عالم غیب بازمیماند. به مرد میگوید به نامحرم نگاه نكن، چون همین كه روح در جهت غیرحق سیر كرد، از حق محروم میشود - روح یعنی جان و اصل انسان- حال اگر اصل انسان از حجابهای بین خود و خدا آزاد شد، دیگر مشكلی برای اتّصال به حق ندارد، چون خودش در ذات خود به حق وصل است، حجابها مانع شدهاند. گفت: «خود را مبین كه رستی» آیا ما برای اینكه با خدا ارتباط پیدا كنیم باید انرژی صرف كنیم؟ یا باید تلاش كنیم تا ارتباطات دروغین را قطع كنیم؟ مطمئن باشید اگر روح انسان ارتباطهای دروغینش را قطع كرد، دیگر برای اتّصال به حق هیچ انرژیای نمیخواهد، خودش وصل است.
دستورات دین برای آزادی روح از ارتباطات دروغ است. اگر كسی بتواند خودش را از چنگال خشونتهای بیجا آزاد كند، اگر انسان كینهها را از قلب بزداید، اگر با ظلمهایی كه میكند روحش را لگدمال نكند، از روحی برخوردار است كه به خودیخود به عالم معنویت وصل است. مگر شما چگونه آزاد میشوید؟ اگر جدالها و رقابتها و تكبّرها، روح آدم را اشغال نكند، آدم آزاد میشود، اگر انصراف از گناه، راه و رسم انسان شود، انسان آزاد میشود. عمده آن است كه ما این روح قدسی و این نعمت الهی را آزاد كنیم تا خودش به خودی خود در منزل قرب قرارگیرد و از بیكرانه عالم معنویت بهرههای نو به نو ببرد.
اگر دستوراتی را كه حضرت به فرزندشان در نامه 31 نهجالبلاغه میدهند عمل كنید و از این طریق دیدگاهتان را تصحیح نمایید، به خودِ واقعیتان دست خواهید یافت، آنوقت خدای خود را روبهروی خود مییابید، گفت:
آنكهعمریمیدویدمدر پیاوكوبهكو
ناگهانش یافتم با دل نشسته روبهرو
اینكه حضرت به فرزندشان میفرمایند: «جرعة خشم، شیرینترین جرعه است در نوشیدن، از نظر نتیجه» چقدر آدمها را نجات میدهد! چه بسیار انسانها كه اسیر این خشمها هستند و لذا زیر فشار این خشمها هلاك شدند. میگوید:
جـان همه روز از لگـدمال خیــال
وز زیان و سود و زبیم زوال
نی صفا میماندش، نی لطف و فرّ
نی به سوی آسمان راه سفـر
همة عمرش لگدمال خیالهای واهیاش میشود و در نتیجه دیگر چیزی از خود باقی نمیگذارد تا با عالم معنا ارتباط پیدا كند.