امامكاظم(ع) در توصیه به یار وفادارشان میفرمایند:
«یَا هِشَامُ إِنَّ الْعُقَلَاءَ زَهِدُوا فِی الدُّنْیَا وَ رَغِبُوا فِی الْآخِرَةِ لِأَنَّهُمْ عَلِمُوا أَنَّ الدُّنْیَا طَالِبَةٌ وَ مَطْلُوبَةٌ وَ الْآخِرَةَ طَالِبَةٌ وَ مَطْلُوبَةٌ فَمَنْ طَلَبَ الْآخِرَةَ طَلِبَتْهُ الدُّنْیَا حَتَّى یَسْتَوْفِیَ مِنْهَا رِزْقَهُ وَ مَنْ طَلَبَ الدُّنْیَا طَلَبَتْهُ الْآخِرَةُ فَیَأْتِیهِ الْمَوْتُ فَیُفْسِدُ عَلَیْهِ دُنْیَاهُ وَ آخِرَتَهُ.
یَا هِشَامُ مَنْ أَرَادَ الْغِنَى بِلا مَالٍ وَ رَاحَةَ الْقَلْبِ مِنَ الْحَسَدِ وَ السَّلامَةَ فِی الدِّینِ فَلْیَتَضَرَّعْ إِلَى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی مَسْأَلَتِهِ بِأَنْ یُكَمِّلَ عَقْلَهُ فَمَنْ عَقَلَ قَنِعَ بِمَا یَكْفِیهِ وَ مَنْ قَنِعَ بِمَا یَكْفِیهِ اسْتَغْنَى وَ مَنْ لَمْ یَقْنَعْ بِمَا یَكْفِیهِ لَمْ یُدْرِكِ الْغِنَى أَبَداً».(118)
یعنی؛ ای هشام! عاقلان نسبت به دنیا بیمیل و به آخرت راغب هستند، چون میدانند كه یا دنیا را باید طلب كرد، یا دنیا آنها را طلب میكند، و یا باید آخرت را طلب كرد یا مرگ آنها را طلب میكند. پس آن كس كه آخرت را طلب كند، دنیا به خودی خود او را طلب میكند، تا اینكه رزق كافی برایش حاصل شود. و آنكس كه دنیا را طلب كند، آخرت به سراغش میآید و مرگ او را فرا میگیرد و دنیا و آخرتش را از بین میبرد.
ای هشام! هركس خواست بدون مال، ثروتمند شود و قلبش از حسد راحت گردد و دینش سالم بماند، از خدای عزّوجلّ عاجزانه تقاضا كند، عقلش كامل شود. پس هركس عقلش كامل شد به آنچه نیازش را برآورده میكند قانع میشود، و آنكس كه به آنچه نیازش را برآورده میكند قانع شد، به واقع غنی شده است. و هركس نسبت به آنچه برای او كفایت میكند قانع نشد، هرگز احساس غنا و بینیازی نخواهد كرد.
حضرت در این روایت به هشام میفرمایند: اولاً؛ آنكس كه عقلش رشد كرده است به دنیا بیمیل میشود و به آخرت رغبت دارد. چون قاعدة رابطة دنیا را با انسانها میدانند كه هركس آخرت را طلب كرد دنیا به خودیِخود به سوی او میآید. ثانیاً؛ حضرت رمز همة رستگاریها را تعالی عقل میدانند و لذا است كه میفرمایند: هركس خواست بدون مال در غنی و بینیازی بهسر برد و قلبش از حسد راحت و دینش سالم بماند، باید از خدا تقاضا كند كه عقلش را كامل نماید، بعد میفرمایند: علت اینكه انسانها به بیش از آنچه نیاز دارند حریصاند، بیعقلی آنهاست و لذا هركس عقلش كامل شد به آنچه نیازش را برآورده میكند، قانع میشود. اینجاست كه بارها باید تأكید كنیم، ریشة حرص در طلب رزق، وَهم است و هرچه این وَهم را به نور دستورات ائمة معصومین(ع) كنترل كنید، نور عقل به صحنة جان شما بیشتر تجلی خواهد كرد، آنوقت میفهمیم چه كسی به واقع غنی است و چه كسی بهواقع فقیر است. در شعری كه به رسولخدا(ص) منسوب است آمده:
دَعِ الْحِرْصَ عَلَى الدُّنْیَا وَ فِی الْعَیْشِ فَلا تَطْمَعْ
وَلا تَجْمَعْ مِنَ الْمَالِ فَلَا تَدْرِی لِمَنْ تَجْمَعْ
وَلا تَـدْرِی أَ فِی أَرْضِكَ أَمْ فِی غَیْرِهَا تُصْرَعْ
فَإِنَّ الرِّزْقَ مَقْسُـومٌ وَ كَـدُّ الْمَرْءِ لا یَنْفَعْ
فَقِیـرٌ كُلُّ مَنْ یَطْمَـعْ غَنِـیٌّ كُـلُّ مَنْ یَقْنَـعْ(119)
یعنی؛ در دنیا حرص را فرو گذار و در زندگی طمع پیشه مكن. و از مال دنیا جمعآوری مكن چرا كه نمیدانی برای چهكسی جمع میكنی. و نیز نمیدانی در زمینِ خودت خواهی مرد یا در زمین دیگر. رزق تقسیم شده، و تلاش انسان در این مورد نافع نیست. هر صاحب طمعی فقیر است و هر اهل قناعتی غنی است.