یك وقت آدم زندگی را شناخته است، و لذا خوب زندگی میكند. اگر زندهبودن و زندگی كردن را بشناسد و در راستای زندگی كردن، كار كند و نه برای زنده بودن، دیگر خسته نمیشود، چون زندگی خستگی نمیآورد. انسان در زندگی با خودش ارتباط دارد. آدم خودش از خودش خسته نمیشود. عرض كردم از چه موقع خانهداری تحقیر شد؟ از وقتی پول درآوردن زندگی شد، لذا گفته شد خانهداری كه كار نیست، بروید پول درآورید تا كاری كرده باشید و بتوانید زندگی كنید، غافل از اینكه همین خانهداری زندگی است و آنكس هم كه به دنبال پولدرآوردن است برای اینكه به همین زندگی برسد پول در میآورد، ولی گاهی زندگی كردن را گُم میكند و پول درآوردن را زندگی خود میپندارد و این اول افسردگیها و خستگیها است. در اثر چنین تفكر غلط بود كه خانهداری یعنی مقدّسترین نحوة حیات، از دست رفت، زنان زندگی را گُم كردند. مقام معظم رهبری«حفظهاللهتعالی» در مقابل شعاری كه میخواست تحت عنوان احیاء حقوق زن، زنان را از خانه به اداره و خیابان بكشد، فرمودند: بزرگترین ظلم به زنان در خانه شده است كه خانهداری را زندگی ندانیم، این بزرگترین خیانت است به زنان، مثل بنده كه پدر بودنم برای فرزندانم زندگی است، حالا چندین آپارتمان داشته باشم، كه زندگی نیست، من همین كه پدر بچّههایم هستم، پدر بودنم یك بُعد اساسی از زندگیام است. این خیلی برای بنده ارزش دارد تا اینكه مثلاً چندین كارخانه داشته باشم و تمام كارگرهایش صبحبه صبح به بنده سجده كنند، این كه مشكل مرا حل نمیكند و زندگی به من نمیدهد و جان مرا سیراب نمیكند.