امام الموحدین(ع) میفرمایند:
«وَ قدَّرَ الْاَرْزاقَ فَكَثَّرَها وَ قَلَّلَها وَ قَسَّمَها عَلَی الضِّیْقِ وَ السَّعَةِ فَعَدَلَ فیها لِیَبْتَلِیَ مَنْ اَرادَ بِمَیْسُورِها وَ مَعْسُورِها. وَ لِیَخْتَبِرَ بِذلِكَ الشُّكْرَ وَ الصَّبْرَ مِنْ غَنِیِّها وَ فَقیرِها. ثُمَّ قَرَنَ بِسَعْتِها عَقَابیلَ فاقَتِها، وَ بِسَلامَتِها طَوارِقَ آفاتِها، وَ بِفُرَجِ اَفراحِها غُصَصَ أَتْراحِها، وَ خَلَقَ الْآجالَ فَأَطالَها وَ قَصَّرَها، وَ قَدَّمَها وَ أََخَّرَها، وَ وَصَلَ بِالْمَوْتِ أَسْبابَها، وَ جَعَلَهُ خالِجاً لِاَشْطانِها وَ قاطِعاً لِمَرائِرِ اَقْرانِها»(62)
یعنی حضرت پروردگار رزقها را مقدّر كرد، پس برخی را فراوان رزق داد و برخی را اندك، و آن ارزاق را قسمت كرد، برای گروهی با وسعت و برای گروهی همراه با تنگی، پس در این كار عدالت كرد تا بیازماید هر دوی آنهایی را كه در گشادگی رزق و یا در تنگی رزقاند، و امتحان كند از طریق شكر و صبر آن را كه در ثروت است و آن را كه در فقر است، سپس همراه كرد با فراوانی ثروت، مشقتِ نداری را. و با سلامتی و تندرستی، راههای بلا و بیماری را، و همراه كرد در كنار شادیها اندوههای گلوگیر را، اَجلها را معین ساخت، برخی را دراز و برخی را كوتاه، یكی را اَجلش را پیش انداخت و دیگری را واپس قرار داد و رشتههای زندگی را به دست مرگ سپرد و مرگ را كِشنده طنابهای دراز و پارهكننده ریسمانهای كوتاه گِرهخوردة آنها قرار داد.
میفرماید: رزق را اندازه كرد، «تقدیر» یعنی مرز و اندازهها را مشخص كردن، مثل جنس تن كه خداوند برای شما تقدیر كرد و به انتخاب شما نبود كه زن یا مرد باشید، تقدیر رزقها هم با انتخاب ما نبوده است، در عین اینكه از عدل خدا خارج نیست، چون من با رزق كم اگر راضی به تقدیر خدا شدم، در زندگی خود طوری جهت میگیرم كه به سود من است، همانطور كه دیگری با رزق زیاد اگر در مسیر بندگی خدا باشد، جهتی میگیرد كه به نفع او است. اگر او حریص شد و نتوانست در شرایط توسعه رزق وظیفة خود را انجام دهد، خودش كارش را خراب كرده است همچنانكه اگر من از تقدیر الهی ناراضی شدم، خودم كار خودم را خراب كردهام.
بعد میفرماید علّت اینكه رزقِ بعضی را زیاد و بعضی را كم تقدیر فرمود، این است كه «لِیَبْتَلِیَ مَنْ اَرادَ بِمَیْسُورِها وَ مَعْسُورِها»؛ امتحان كند هر كدام را، یا در تنگی و سختی یا در گشایش و آسانی. چون ما در این دنیا برای امتحان آمدهایم، نه برای رزق جمعكردن، خدا رزقمان را تأمین كرده است. پس باید در شرایطِ مختلف زندگی دنیایی، وظیفهمان را خوب انجام دهیم تا در امتحان موفق شویم. شور خدمت به مردم چیز دیگری غیر از جمعآوری رزق است. امام خمینی«رحمةاللهعلیه» دنبال رزق نبود، ولی شورِ خدمت به مردم، سراسر قلبش را پر كرده بود و این روحیه جزء فرهنگ توحیدی و سنّت دینی همة انسانهای موحّد است. ما فرهنگ توحیدیِ دنیای گذشته را داریم از دست میدهیم. بنده خودم روحیة خدمتگزاری را در مؤمنین گذشته دیدهام، به عنوان نمونه در خرداد سال 1349 نزدیكی منزل ما، پیرمرد دكّانداری بود از بقّالهای قدیم كه همهنوع كالایی داشتند، دیدم نیمه شب شده و او هنوز بیدار است، گفتم؛ چرا نرفتهاید بخوابید؟ گفت: میترسم كسی نیمه شب دل فرزندش درد بگیرد و شاهتره بخواهد و نتواند تهیه كند!! حالا در نظر بگیرید از نظر اقتصادی یك ریال شاهتره كه از او میخریدند شاید هیچ سودی برایش نداشت، ولی روحیة خدمتگزاری او را بیدار نگهداشته بود. شور خدمت به مردم وقتی فرو میریزد كه حرصِ جمعآوری مال در جامعه زیاد شود، شور خدمت به مردم در جامعه چیز بسیار خوبی بود، ولی از روزی كه نگرانی از رزق جای آن را گرفت، به جمعآوری مال تبدیل شد و عملاً جامعه سقوط كرد.
پس به این قسمت از فرمایش حضرت عنایت خاص داشته باشید كه فرمودند گشادگی و تنگی رزق برای امتحان است. رزق بنا به تقدیر الهی میآید، سختیاش آنچنان نیست كه سبب شود ما از گرسنگی بمیریم، بلكه برای خوب یا بد امتحان دادن است. جنس زندگی روی زمین امتحان است لذاست كه حضرت در ادامه میفرمایند: «و لیختَبِرَ بِذلكَ الشُّكْرَ وَ الصَّبْرَ مِنْ غَنِیِّها و فقیرها» از طریق رزقهای تنگ یا گشاده، صبر یا شكر بندگان را امتحان میكند. ما آمدهایم در این دنیا كه در سختیها صبر و در راحتیها شكر پیشه كنیم و از این طریق امتحان شویم. سپس میفرمایند: «ثُمَّ قَرَنَ بِسَعَتِها عَقابیلَ فاقَتِها وَ بِسَلامَتِها طَوارِقَ آفاتِها» یعنی؛ خدایی كه صاحب این دنیاست این چنین در دنیا برنامهریزی كرده است كه در كنار وسعت رزق، تنگی رزق را قرار داده است، به طوری كه نه آنچنان در جوانی باید شنگول باشید كه فكر كنید اصلاً پیر نمیشوید و نه آنچنان در پیری افسوس بخورید كه گویا چیزی را از دست دادهاید. عین همین مسئله در ثروت است، نه در غنا مغرور باشید كه چیزی دارید، چراكه چیزی ندارید، بلكه شرایط امتحاندادن دارید، و نه در فقر مأیوس باشید، چراكه فقیر نیستید، بلكه شرایط امتحاندادن دارید. میفرماید: اصلاً جهان اینطوری است. در گستردگی رزق، سختیِ نداری را قرار داده و در كنار سلامتی و تندرستی، بیماری را قرار داده«وَ بِفُرَجِ اَفْراحِها غُصَصَ اَتْراحِها وَ خَلَقَ الآجالَ فَأَطالَها وَ قَصَّرَها وَ قَدَّمَها وَ اَخَّرَها»؛ یعنی در كنار شادی، غم را گذاشته است كه گمان نكنیم در آن شرایطی كه هستیم همواره خواهیم بود و غرور و تكبر، ما را از شرایط امتحانِ زندگی دنیایی غافل كند و اجلها و فرصتهای دنیایی را نیز متفاوت مقدّر فرمود، به طوری كه برای بعضی آن را طولانی مقدّر كرد و برای بعضی كوتاه، تا هر كس همواره فقط در فكر خوب امتحان دادن باشد، و همواره خود را در معرض مرگ بیابد، هر چند مقدّر شده باشد كه عمرش طولانی باشد. گاهی در سلامت به مرگ كشیده میشوی، گاهی در فقر به غنا و همه این موقعیتها برای ایجاد شرایط امتحان است در همة ابعادی كه ما باید امتحان شویم. باید نوع نگاه به زندگی را درست كنیم و عمده آن است كه جای رزق را درست بفهمیم تا بتوانیم درست بندگی كنیم وگرنه تمام عمرمان میشود دنبال رزق دویدن و ابعاد انسانیمان را كه باید متعالی كنیم، لگدمال مینماییم.
اگر بر اساس معارف دین زندگی نكنیم، عملاً در دنیا جان میكنیم. قبلاً عرض شد؛ آن روستایی ساده گفت: چرا من در ده زندگی كنم و بروم علف بیاورم كه گاو بخورد و زیر پایش را هم مجبور شوم تمیز كنم، خانه و اسباب زندگی را میفروشم و به شهر میآیم، هر روز صبح در صف شیر پاستوریزه میروم و شیر مورد نیازم را هم میخرم. ظاهر زندگی شهری یك رفاه است، ولی حالا كه به شهر آمده زندگیاش وحشتناك شده است و آثار اضطراب و گرفتار رزقشدن و غفلت از بندگی، آرامآرام در شخصیت و روان او پدیدار میشود، حالا دیر بجنبد شیر پاستوریزه تمام میشود. آنوقت در روستا در گسترة گشادة رحمت خدا، زندگی میكرد، ولی حالا به عشق رفاه، زندگیاش شده است تلاش برای از دست ندادن زندگی و این در حالی است كه نمیداند با خودش چه كار كرده است، چون نفهمید اساس زندگی دنیا، امتحان بزرگ است، حال یا در فراخی رزق یا در تنگی آن. او به شهر آمد برای اینكه به رفاه و فراخی برسد، حالا به بنبست رسیده است و لذا است كه پیامبرخدا(ص) میفرمایند: «اَطْیَبُ الْكَسْبِ عَمَلُ الرَّجُلِ بِیَدِهِ»(63) یعنی؛ بهترین كسب، كسبی است كه انسان روزی خود را با دست خود تهیه كند. چون به كمك چنین رزقی راحتتر به هدف اصلی زندگی میرسد.
باید این اصل را كه حضرت در این قسمت از خطبة 91 میفرمایند فراموش نكنیم تا معنی تقدیرات الهی در زندگی برایمان روشن باشد.