امام میفرمایند: هر كس طالب دنیا شد تا دنیای بیشتری داشته باشد و در دنیا بیشتر بماند، در واقع مرگ را انتخاب كرده است. رمزِ از مرگ ترسیدن این است كه به رزقی كه طالب ماست قانع نباشیم و به دنبال رزقی كه خداوند برای ما مقدر نكرده است، بدویم، چون با این كار عملاً میخواهیم بیشتر در دنیا بمانیم و از چنگال مرگ رها شویم. ولی اگر به دنبال وظیفه بودیم تا در قیامت نزد خدا شرمنده نباشیم، علاوه بر اینكه رزق ما به نحو كامل و تمام به ما میرسد، قیامت خود را نیز آباد میكنیم. وقتی كه سرمان را زیر انداختیم و سراسر عمر دنبال رزق دویدیم، با مرگ روبهرو میشویم، در این حالت است كه شروع میكنیم همة زندگی را صرف فرار از مرگ كردن، بدون آنكه مرگ را از خود جدا كنیم، همه چیز را از دست میدهیم، حالا هم باید دست خالی بمیریم. این طور به دنبال رزقدویدن و بعد هم اینطور با مرگ روبهرو شدن، زندگی است یا مردگی؟
قرآن فرمود:«قُلْ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِیَاء لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِینَ، وَ لا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ»؛(58) یعنی پیامبر به قوم یهود بگو اگر معتقدید فقط شما دوستان خدایید، پس طالب مرگ باشید، در حالیكه هرگز چنین تمنّایی را ندارید، و آن هم به جهت اعمالی است كه از پیش برای قیامت خود فرستادهاید و خدا خوب میداند چه كسی ظالم است.
میفرماید: «بِما قدَّمتْ اَیدیهِمْ»؛ چون بد عمل كردند، مرگ را نمیخواهند و از آن فرار میكنند، و از طرفی چون مرگ را نمیخواهند و از آن فرار میكنند، تمام زندگیشان میشود فرار از مرگ، در حالیكه نمیتوانند از مرگ فرار كنند و در حین فرار از مرگ، در چنگال مرگاند. در قرآن به خصوص در سورههای جمعه و بقره بحثهایی در مورد نقش مرگ در روان انسان و نوع شخصیت انسان در برخورد با مرگ مطرح است كه فوقالعاده دقیق است، پیشنهاد میكنم آن آیات را دنبال كنید.