تربیت
Tarbiat.Org

جایگاه رزق انسان در هستی
اصغر طاهرزاده

هماهنگی سخن امامان با عقل روحانی انسان‌ها

حقایق را به كمك امام معصوم بالاتر از عقلِ چون و چرا، در افقی متعالی بیابید و به آن گردن نهید. می‌دانید كه دو عقل داریم؛ یكی عقل چون و چرا یا عقل بحثی و یكی هم عقل حِكمی كه این عقل حكمی تلاش دارد با حقایق مرتبط شده و بدون هیچ چون و چرایی تسلیم حقایق شود. انسان ابتدا با عقل چون و چرایی‌اش می‌گوید: من هر چیزی را با دلیل می‌خواهم قبول كنم. برای جوان‌ها این عقل بد نیست و اگر درست حركت كنند، از طریق همین عقل به حقیقت نزدیك می‌شوند، امّا اگر كسی در سن 60 سالگی هنوز همان افكار یك جوان 18ساله را داشته باشد و در حدّ همان عقلِ چون و چرا بماند، دیگر به نظر شما این فرد، پیرمرد عاقلی است یا پیرمردی است كه از مقصد دور افتاده؟! مسلّم است كه پیرمرد60 ساله، اگر الفاظ، حركات و تفكّرش، تفكر یك جوان 18ساله باشد! این دیگر عقل ندارد!! زیرا بعد از 40 سال هنوز در موطن 18 سالگی است و هنوز از عقلِ چون و چرا به عقل هدایتگر راه پیدا نكرده‌است. این خیلی بد است. درست است كه قبح‌اش پیدا نیست، چون اكثر مردم عقلشان عقلِ چون و چراست. ولی نرسیدن به عقل هدایتگر خطر بزرگی است. انسان اگر در سن 40 سالگی هنوز دارای عقلی نباشد كه حرف‌های امیر‌المؤمنین(ع) را به راحتی بپذیرد و نوری در خود ایجاد نكرده باشد كه سخن معصوم را تصدیق كند، این باید بداند خود را در ورطة هلاكت قرار داده است، باید پس از این مدت، می‌رسید به جایی كه وقتی با سخن معصوم روبه‌رو می‌شود بگوید:
چون یافتمت جانان

بشناختمت جانان

اگر به لطف الهی به این حقیقت رسیدید كه اهل‌البیت(ع) حق می‌گویند و در شما عقلی پیدا شد كه سخن آن‌ها را تصدیق كرد -كه این راهی است ممكن و زود دسترس- دیگر وظیفة شما در روبه‌رو شدن با سخنان آن‌ها، تلاش است تا حرف آن‌ها را در زندگی خود پیاده نمایید، نه این‌كه هنوز بخواهید بررسی كنید كه راست می‌گویند یا نه. كلام معصوم با عقل روحانی هر انسانی همخوانی دارد و در واقع سخن آن ذوات مقدّس، قصّة حقیقت جان ما است، عاقل كسی است كه توانسته عقلش را در مسیر فهم سخن امامان معصوم تربیت كند.
مثلاً شما به لطف خدا در ماه رجب روزه‌اید، حال میل بدنی‌تان حرفش این است كه پیش از ظهر گرسنه‌ است و آن وجه متعلّق به بدنِ روحتان مایل است غذا بخورد، ولی فطرتتان اعلام می‌كند، این گرسنگی، عبودیت است و لذا مایل است بر بندگی خدا پایداری كند و حالا یك جدایی بین این دو بعد صورت می‌گیرد، یعنی سه خود پیدا شد: خودی كه می‌گوید: گرسنه‌ است. خودی كه می‌گوید: ماه رجب، روزه‌اش ثواب بسیار دارد و می‌خواهد روزه باشد. و خودی كه بین این دو بُعد می‌خواهد قضاوت و داوری كند. چون من یا نفس انسان، درجه‌مند است. آن بُعدی كه می‌خواهد داوری كند، عقل نام دارد، اگر خود آن عقل به نورانیت كامل رسیده باشد، سخن معصوم را تصدیق می‌كند و به تضادّ درونی پایان می‌دهد.
شما دارای بُعدی هستید كه در عرصه‌های تفكّر می‌توانید به جای این‌كه چون و چراهای عقل بحثی را بپذیرید، حرف قدسی امامان معصوم را تصدیق كنید، یعنی با درجه وجودی برتری از وجود خودتان با سخن معصوم روبه‌رو شوید و نه با درجة وجود مادون و غریزی‌تان، كه در این صورت هم باز خودتان هستید. ولی اگر هنوز در چون و چرا بمانید، دو ضرر كرده‌اید: یكی این‌كه هنوز كودك‌اید و با این‌كه سنّ شما بیشتر شده، از مرحلة كودكی عبور نكرده‌اید، دیگر این‌كه از منابع عالیه قدسی برای سیر و سلوك خود محروم هستید.