میفرمایند: اگر بناست غم رزقی كه رفت و به دست تو نیامد را بخوری، غم اینهمه چیزهایی كه هست و میآید و تو به آنها دست نیافتهای را نیز بخور. خیلی چیزها به ظاهر میتوانستی بهدست آوری ولی نشد، حالا چه شد؟ هیچی. حضرت میخواهند ما را از آرزوهای پوچِ آینده و غمهای بیخود گذشته، آزاد كنند. برای ملموسكردن موضوع مثالی هست كه:
شخصی چند مرغ داشت كه به اصطلاح كُرچ آمده بودند و آماده بودند تا اگر تخم مرغ زیر بال آنها قرار دهند جوجه بیاورند. رفت و تعدادی تخم مرغ خرید و در سبدی قرار داد و روی سرش گذاشت و به سوی خانه حركت كرد. در مسیر كه میآمد به فكر فرو رفت كه حالا این تخممرغها را زیر پای مرغها میگذارم، همة آنها جوجه میشوند، بعد آن جوجهها بزرگ میشوند و تخم میگذارند و بعد دوباره همان تخممرغها را زیر پای خودشان میگذارم و جوجه میشوند و آن جوجهها مرغ میشوند و تخم میكنند و دوباره از آنها جوجه بهدست میآورم، و چه میشود، ثروتمندترین مرد شهر خواهم شد و همه به من تعظیم میكنند. همینكه در فكر بود كه همة مردم شهر به من تعظیم میكنند، خودش هم به حالت تعظیم در آمد كه ناگهان سبد تخممرغها از سرش افتاد و همة آنها شكست. به خود آمد كه عجب! از اول هم بدتر شد.
قصة خیلی از انسانها اینگونه است كه گرفتار نیامدههایی هستند كه هرگز نمیآید و در نتیجه از شرایطی هم كه در آن قرار دارند درست استفاده نمیكنند.
حضرت علی(ع) میفرمایند: «وَ اِنْ جَزِعْتَ عَلَی ما تَفَلَّتَ مِنْ یَدَیْكَ فَاجْزَعْ عَلَی كُلِّ ما لَمْ یَصِلْ اِلَیْكَ» كه معنی آن قبلاً عرض شد، تأكید دارند كه خود را به كلی از نداشتنهایت آزاد كن، هم نسبت به آنچه باید میداشتی و از دستت رفته و هم نسبت به آنچه نداری و آرزو داری به دست آوری، هیچكدام از اینها رزق تو نیست، رزق تو آنهایی است كه در گذشته به دستت رسید و آینده به پیش تو میآید، پس همانهایی كه همواره داری را بگیر تا روح تو با عبادت خدا بتواند قیامت خود را آباد كند. مگر در نمازهای خود، غم گذشته و آرزوهای آینده نیست كه رابطة ما را با خدا از بین میبرد و از آبادانی قلب محروممان میكند؟ روحِ اسیر نمیتواند پرواز كند، چون نیازهای كاذب، تن او را به پایین میكشد. گفت:
برگشاده روح بالا، بالها
تن زده اندر زمین چنگالها
چون زمینی شده از آبادانی معنوی محروم میشود، و علت همة این مشكلات هم آن است كه از رزق حقیقیاش به سوی رزق آرمانی نظر كرده است.
سپس حضرت در ادامه میفرمایند: «اِسْتَدِلَّ عَلَی ما لَمْ یَكُنْ بِمَا قَدْ كانَ، فَاِنَّ الْاُمُورَ اَشْباهٌ» یعنی؛ دلیل بگیر و برای خود روشنگری كن كه آن چیزی را كه هم اكنون نداری و قبلاً داشتی، مثل آن چیزی است كه از اول نداشتی، چرا كه امور شبیه هماند. چون هر دوی آنها فعلاً نسبت به تو، نداشتن است، و هیچكدام از آنِ ما نبود. عمده آن است كه انسان نظر و ذهن خود را نسبت به نداشتنهای خود منصرف كند. راهكار علی(ع) راهكار بسیار خوبی است كه از نداشتنهایی كه از اول نبوده و تو نگران آن نیستی، نتیجه بگیر نسبت به نداشتنهایی كه از دست دادهای، و آنها را مثل اولی قلمداد كن. به اصطلاح مردم بگو: «گیرم كه از اول نداشتم» چون فرقی بین آن دو نوع نداشتن نیست، بیخود ذهن خود را مشغول نداشتنهایی كردهای كه از دست دادهای و لذا روح خود را لگد مال این فرض بیخود میكنی و از امكان تعالی در دنیا محروم میشوی و بعد میگوییم چرا ما مثل علماء و عرفای بزرگ قلبی كه بتواند با خداوند اُنس داشته باشد نداریم؟! آن بزرگان اول سخنان ائمه(ع) را محور زندگی خود قرار دادند و به راحتی از خیلی چیزها گذشتند تا به اُنس با خدا رسیدند و با این كار عملاً همه چیز را به دست آوردند. در شهدا چنین خصلتهایی احساس میشد كه به راحتی از دنیا و آنچه در آن است گذشتند. باور بفرمایید در چهرة بعضی از آنها گذشتن از دنیا كاملاً پیدا بود، چشمشان افق دیگری را میدید، آیا اینها اگر غصة دنیای از دست رفتهشان را میخوردند، چشمشان تا اینجاها باز میشد؟ مادر یكی از شهدا میگفت: آنچنان فرزندم در این دنیا نبود كه هرچه به او نگاه میكردم او را شهید میدیدم، اصلاً نمیتوانستم او را متعلق به خودم و دنیا ببینم.
امیرالمؤمنین(ع) بنا دارند افق دید و قلب ما را تا آنجا پیش ببرند كه خود را دنیایی نبینیم و به جای آنكه خدمتگذار دنیا شویم، دنیا را خدمتگذار خود ببینیم و به آبادانی قیامت خود همت كنیم، آن حضرت دید و به ما هم نشان داد، هنر ما گرفتن بصیرت علوی است. به گفتة مولوی:
ای علی كه جمله عقل و دیدهای
شمهای بنما از آنچه دیدهای
و حضرت به واقع شمهای از آنچه دیدهاند را بر ما نمایاندند. ولی:
هر آنكس نیاموخت ز آموزگار
بیاموزدش گردش روزگــار
در خاتمه به این فرمایش امامالموحدین(ع) عنایت بفرمایید كه مطلبی است پر از رمز و راز. میفرمایند:«كَمْ مِنْ مُتْعِبٍ نَفْسَهُ مُقْتَرٍ عَلَیْهِ وَ مُقْتَصِدٍ فِی الطَّلَبِ قَدْ سَاعَدَتْهُ الْمَقَادِیرُ»(67) یعنی؛ چه بسیار افرادی كه در طلب دنیا نفس خود را به سختی میاندازند و با این حال خداوند بر آنها تنگدستی وارد میكند، و چه بسیار افراد میانهرو و مقتصدی كه تقدیرهای الهی به كمكشان میآید و با توجه به مقدرات الهی برنامههای خود را جلو میبرند.
پیامبر خدا(ص) در روایت مشهور به «ای اباذر» میفرمایند:
«یا اباذر! لَوْ اَنَّ ابْن آدَمَ فَرَّ مِنْ رِزْقِه كَما یَفِرُّ مِنَ الْمَوْتِ لَأَدْرَكَهُ رِزْقُهُ كَما یُدْرِكُهُ الْمَوْتُ». یعنی؛ ای اباذر! اگر فرزند آدم از رزقش همچنان كه از مرگ فرار میكند، فرار كند باز رزق تعیین شدة او به او خواهد رسید همچنان كه مرگ او به او خواهد رسید.
این روایت ما را از نگرانی تأمین رزق آزاد میكند و موجب ایجاد زمینة اُنس هر چه بیشتر انسان با خدا خواهد شد.(68)
و نیز پیامبر در فراز دیگر از سخنشان به اباذر میفرمایند: «یا اَباذر! اِسْتَغْنِ بِغِنَی الله یُغْنِكَ اللهُ. فَقُلْتُ: وَ ما هُوَ یا رَسولَ الله؟ قالَ: غَذاءُ یَوْمٍ وَ عِشاءُ لَیْلَةٍ، فَمَنْ قَنَعَ بِهَا رَزَقَهُ اللهُ فَهُوَ اَغْنَی النّاسِ».
یعنی؛ ای اباذر! خود را به آنچه خدا تو را غنی ساخته، غنی دان. اباذر میگوید: عرض كردم آن چیست ای رسول خدا؟ حضرت فرمودند: غذای یك روز و شام یك شب، هركس قانع شد به رزقی كه خداوند به او داده، ثروتمندترین مردم است.
این روایت؛ موضوع غنای دروغین را از غنای حقیقی مورد بررسی قرار داده و نقش خیال و آرزوها را در بهدست آوردن ثروتهای دروغین روشن میكند.(69)
قرآن در آیه 60 سوره عنكبوت میفرماید: «وَكَأَیِّن مِن دَابَّةٍ لَا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ یَرْزُقُهَا وَإِیَّاكُمْ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» یعنی؛ چه بسیار جنبندگان كه رزق خود را حمل نمیكنند- مثل پرندگان- و خدا رزق آنها را و شما را میدهد، و او شنوا به نیازهای شما و دانا به راههای رفع نیازهای شماست.
آیه میفرماید: فرقی نمیكند بین آن پرندهای كه زمین و منبع درآمد ندارد، و شما، همه را خداوند رزق میدهد، پس مواظب باشید از رزّاقبودن خدا غافل نشوید و فكر كنید زمین و مغازه و ادارة شما عامل حقیقی رسیدن رزق شما است و از خدا و وظیفة خود نسبت به خدا غافل شوید. سپس در آیة بعد میفرماید: «وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى یُؤْفَكُونَ» یعنی؛ اگر به همین افراد كه از رزّاقبودن خدا غافل شدهاند و خود را گرفتار حرص در طلب رزق كردهاند بپرسی چه كسی آسمانها و زمین را خلق كرد و انضباط خورشید و ماه را در قبضة خود دارد؟ خواهند گفت: خدا! پس به اینها بگو حالا كه چنین است این چه تهمتی است كه روا میدارید و منكر رزّاقبودن خدایید و اینچنین در طلب رزق سر از پا نمیشناسید؟ و لذا در ادامه به عنوان نتیجهگیری میفرماید: «اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَیَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» یعنی؛ حالا كه متوجه شدید از آن پرنده بدون سرمایه تا شما كه سرمایه و زمین و مغازه دارید، همه را خدا رزق میدهد، و حالا كه متوجه شدید تمام عالَم در قبضة قدرت خداوند است، پس بدانید: «اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَیَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» یعنی؛ خدا است كه با برنامههایی كه دارد هركس را اراده كرد، رزقش را وسعت میدهد و یا محدود میكند، چرا كه خداوند بر همه چیز دانا است و میداند شرایط بندگی هركس چگونه باید باشد.(70)
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»