تربیت
Tarbiat.Org

جایگاه رزق انسان در هستی
اصغر طاهرزاده

امتحان در شرایط گوناگون

پس ملاحظه می‌كنید كه مشكل در جای دیگر است و ما باید با شناخت خود و شناخت قواعد عالَم، خود را اصلاح و جهت اصلی خود را طی نماییم و بفمیم نه از اجل خویش می‌توانیم فاصله بگیریم و نه رزقی غیر از رزق خودمان را می‌توانیم تصاحب كنیم و نه از شرایطی كه علیه ماست می‌توان فرار كرد و نه شرایطی كه به نفع ماست از دست ما می‌رود و نه آن‌وقتی كه دنیا به ما روی كرد، تا آخر می‌ماند و نه آن روزی كه دنیا به ما پشت كرد، پشت‌كردن آن را می‌توان با قدرت خود تغییر داد، بلكه این‌ها زیبایی‌های عالم حكیمانه الهی است تا هر كس همواره در شرایط مختلف در معرض امتحان قرار گیرد و نهفته‌های وجود خود را از حالت بالقوّه به حالت بالفعل درآورد.
به سورة هود آیه 6 و سوره فجر آیه‌های 15و 16و 17 مراجعه بفرمایید كه بحث آن گذشت، این‌ آیات را با دقّت كار كنید تا بتوانید یك مقام حكیمانه روحانیِ معنوی پیدا كنید تا در ارتباط با خدا، چون حكیمان بزرگِ تاریخ در مقابل حادثه‌ها و تقدیرات عالم با متانت و وقار موضع‌گیری كنید، نه چون انسان‌های زبون، خود را اسیر سرنوشت محتوم بپندازید و در پروریدن خود، خود را دست بسته ببینید و نه همچون پلنگ‌های مغرور به جنگ ماه بروید و بخواهید با تقدیرات عالم بجنگید.
عمده آن است كه یك لحظه از آبادانی قیامت غفلت نشود و با نور سخن علی(ع) این رهنمود را به خودمان القاء كنیم كه «آن‌چه برای آبادانی قیامت تو نیست، برای تو ارزش ندارد، و آن‌چه برای غیرْ داری، در واقع نداری». مثلاً من برای جلب توجه شما یك خانة تجملی می‌سازم كه شما بگویید عجب خانه‌ای! این خانه در واقع رزق من نیست و در ابدیت، به‌كار من نمی‌آید، پس در واقع مال من نیست، آری در واقع مال من نیست، و القاء این نكتة اخیر به قلب، ما را نجات می‌دهد، چون چنین خانه‌ای را مال خود نمی‌دانیم كه برای به‌دست آوردن آن عمر خود را از بین ببریم.
ثروت و مالی كه من و شما را از انجام وظیفة دینی كه موجب آبادی قیامت است محروم می‌كند، دام من و شما است. اگر گرفتاری‌های اقتصادی و طلب مال بیشتر، وظیفة رعایت والدین را از ما گرفت، به‌دست آوردن آن مال، به دست‌آوردن قطعه‌ای از جهنم است. روز قیامت از من نمی‌‌پذیرند كه خیلی كار داشتم و لذا به پدر و مادرم سر نزدم، چون قاعدة نظام الهی این بود كه با احسان به والدین قیامت خود را آباد كنیم. حضرت اصرار دارند ما را متوجه كنند، آنچه از دنیا و فعالیت دنیایی، برای ما می‌ماند همانی است كه موجب آبادانی قیامت ما بشود.
زندگی در قیامت؛ یعنی زندگی نفس در مرتبه‌ای برتر از مرتبة وجود دنیا، حالا كدام مرتبه اگر آباد باشد ما به مقصد واقعی خود رسیده‌ایم؟ پس آبادانی قیامت یعنی آبادانی واقعی خودمان، و غفلت از قیامت یعنی آبادانی عالَم خاك. اگر سعی من در آبادانی لباس و خانه بود، غیر خود را آباد كرده‌ام، این‌ها می‌رود و من می‌مانم با خودم، حالا اگر با خودم كه آباد نشده است روبه‌رو شوم و تا ابد هم باید با آن خودِ ناآباد زندگی كنم، آیا خسارت بزرگی نیست؟ و آیا رهنمود از این بزرگ‌تر وجود دارد كه علی(ع) می‌فرمایند؟ آبادانی قیامت؛ آبادانی قلب است به نور ایمان و سعی در نزدیكی به خدا. قلب انسان با یاد خدا آباد می‌شود ولی حبّ دنیا و یاد دنیا قلب را می‌میراند، وقتی قلب مرد چیزهای دیگر كه مرده‌اند، قانعش می‌كنند و هزاران هزار ذهنیات پوچ، انسان را از زندگی حقیقی باز می‌‌دارند و همان‌ها برایش سنگین و ارزشمند می‌شود، این آدم كجا، و آن آدمی كه با ارتباط با حضرت اَحد -كه منشأ همة كمالات نیز هست- خودش را از همة این كثرات آزاد می‌كند كجا! از جملة این كثرات، رزق است، اگر از رزق آزاد شدی نه غم رزق آینده را می‌خوری و نه غم رزقی كه رفت و به دست تو نرسید.