حضرت امیرالمؤمنین(ع) باب گرانقدری را نسبت به ثروت باز نمودند كه میفرمایند: «چه زشت است خواری در هنگام نیاز، و ظلم هنگام ثروت» و سپس در یك جمله فوقالعاده نورانی میفرمایند: «اِنَّ لَكَ مِنْ دُنْیاكَ، ما اَصْلَحْتَ بِهِ مَثْواكَ وَ اِنْ جَزِعْتَ عَلی ما تَفَلَّتَ مِنْ یَدَیْكَ فَاجْزَعْ عَلَی كُلِّ ما لَمْ یَصِِلْ اِلَیْكَ»؛ ای پسرم! دنیای تو برای تو همان قدر است كه قیامتت را اصلاح كند و اگر به جهت آنچه از دستت رفته نگران و ناراحت هستی، پس نگران باش برای همة آنچه در دست نداری.
حضرت میفرمایند: آن مقدار از ثروت دنیا از تو است كه میتوانی به كمك آن قیامت خود را اصلاح كنی، بقیّهاش مال تو نیست و اینقدرش هم برایت حتمی است.
محال است خدا كار لغو كند، چون حكیم است. اگر ما را خلق كند و رزق مناسب ما را برای ما خلق نكند، مسلّم ما به نتیجهای كه باید در راستای خلقت خود برسیم، نمیرسیم. اگر خداوند ما را در این دنیا نگه دارد، كار لغو كرده است. پس حتماً ما را برای ابدیت خلق كرده است، پس باید رزق مناسب اصلاح ابدیت ما را به ما برساند و لذا حتماً به ما رزق میدهد و حتماً هم به ما آن رزقِ مناسب ابدیت را میرساند. ثروتی كه ما را از ابدیت باز كند، رزق ما نیست. خداوند آن رزقی كه ما را به ابدیت بكشاند و قیامت ما را اصلاح بكند، حتماً به ما میرساند و حضرت میفرمایند: پس حرص و غصّه ندارد، چون رزق حقیقی تو آنی است كه قیامت تو را برای تو اصلاح كند و این رزق مطمئناً همواره نزد تو است، مواظب باش از این مسئله مهم غفلت نكنی.
خوب است این برهان را به قلب خود برسانید تا در زندگی محكم شوید، میگوییم: اگر خدا حكیم است، مسلّم كار لغو نمیكند و اگر ما را برای این دنیا خلق كرده و با مرگ همه چیز تمام میشود، پس كار لغو كرده است، در حالیكه روشن شد كار لغو نمیكند، پس ما باید حتماً به ابدیت و قیامت برسیم. به ابدیت رسیدنِ ما توشه میخواهد، توشه معنوی به نام نبوّت و توشة مادّی به نام رزق. پس حتماً رزقی كه ما را به ابدیت برساند، - اعم از رزق معنوی و رزق مادی - با ما خلق كرده است.
حالا مالتان را یعنی آنچه را كه بهواقع ثروت حقیقی شما است به شما بدهند یا آنچه را كه ثروت حقیقی شما نیست و ربطی به ابدیت شما ندارد؟ مردم اكثراً ثروت غیر حقیقی را میخواهند. مثلاً اگر لباس برای آن است كه اوّلاً: وسیلة كرامت و عزّت من باشد، ثانیاً: مرا از گرما و سرما حفظ كند، این لباس در واقع ثروت حقیقی من است، امّا اگر میخواهم با لباس توجّه شما را به خودم جلب كنم، دیگر این رزق حقیقی من نیست و نه تنها به وسیلة آن، ابدیت خود را آباد نكردهام، بلكه ابدیتم را خراب كردهام.
حضرت علی(ع) میفرمایند: پسرم! رزق تو همان اندازهای است كه زندگی دنیاییات را طوری سر و سامان دهد كه بتوانی به كمك آن ابدیتت را اصلاح كنی، اگر دنبال بقیّهاش رفتی، درست به دنبال ضدّ رزق خودت رفتهای و آنچه را هم میتوانستی با رزق اوّلیهات در راستای اصلاحِ قیامت خودت به دست آوری، تخریب كردهای. شما عموماً مال مناسبی كه بتوانید لباس و مسكن و غذا برای خود تهیه كنید، دارید، بقیّه اوقاتی را كه صرف بیشتر كردن این مال میكنید باید صرف معرفت و عبادت خدا كنید، و سرمایه ارتباط با خداوند را در این دنیا به دست آورید، تا در قیامت كور محشور نشوید، چون كسی كه در این دنیا قلب خدابین پیدا نكرد، در قیامت كور محشور میشود كه آیه 124 سوره طه به آن اشاره میكند. پس پولی كه بتوانی با آن یك زندگی ساده فراهم كنی و آن زندگی را بستر معرفت و عبادت حق قرار دهی، برایت مفید است، اما اگر پول زیادی برایت بیاید كه دیگر به این خانه و این نوع غذا راضی نشوی و عملاً پولی باشد كه فرصت عبادت را از تو بگیرد، در واقع پول اوّلیهای كه فرصت بود برای آبادانی قیامت، با پول اضافه از بین میرود. خلاصه اینكه رزق حقیقی شما، شما را نجات میدهد، ولی آنچه رزق حقیقی شما نیست، شما را از بین میبرد. كسی كه عاقل است، همین كه با ثروتی روبهرو شد، میاندیشد كه آیا این رزق من است یا رزق بقیّه است و باید از طریق من به آنها برسد، اینهمه بخشش كه در اهلالبیت(ع) میبینید، به جهت این است كه آنها ثروتها را رزق خودشان نمیبینند.
اگر كسی خواست چیزی به شما ببخشد، اوّل باید مطمئن باشید كه آیا او حق دارد آن را ببخشد، یا اصلاً حق چنین بخششی را ندارد، و مال كس دیگری است كه در دست اوست، پس باید به صاحبش بدهد. چیزی كه به واقع رزق ما است آنقدر راحت و روان میآید كه انسان هیچ دغدغهای نسبت به آن برایش پیش نمیآید، ولی چیزی كه رزقمان نیست و از سر حرص میخواهیم به دست آوریم، نسبت به آن دو مشكل داریم: اوّلاً؛ در عین اینكه به دست ما نمیرسد، بقیّة زندگیمان را میخورد. ثانیاً؛ یك حرص شیطانی در قلبمان ایجاد میشود و آرامش لازمی را كه جهت عبادت نیاز داریم، از ما میگیرد.
حضرت ما را متوجّه نمودند كه از دنیا آنقدری مربوط به توست كه به كمك آن قیامت خود را آباد كنی، و از این طریق خواستند نیازهای غیرضروری، ذهن و فكر ما را اشغال نكند و ما را گرفتار حرص ننماید. با این توصیفات معلوم میشود چرا میفرمایند: «چقدر زشت است خواری در هنگام نیاز و ظلم و غرور در هنگام ثروتمندی». چون نه آن نیاز، نیاز حقیقی ماست و نه آن ثروت، ثروت حقیقی، چراكه آنچه نیاز حقیقی ماست خودش به دنبال ما میآید، و آن ثروتی هم كه وسیلة آبادانی قیامت ما نیست، مربوط به ما نیست.