دو عامل است كه نمیگذارد هدایتگریهای امام معصوم(ع) عمیقاً وارد زندگی ما بشود: یكی جهل به معارف دین، و یكی هم وسوسة شیطان. نمونه وسوسة شیطان اینكه با انواع تردیدها و شبهههایی كه در ذهن شما میآورد، تلاش میكند فرمایش پیامبر اكرم(ص) و امامان معصوم(ع) در بارة رزق به خوبی فهمیده نشود و عملاً شما را از تصمیمات بزرگ برای زندگی محروم كند. تلاش كنید بفهمید امام چه میگوید تا مثل آتشفشان، فعّال و مثل دریا، آرام شوید. كسی كه این اسرار را بفهمد، نه گوشهگیر است و نه ترسو. اگر انسان از جایگاه رزق در هستی آگاه شد و فهمید رابطة رزق او با او چگونه است، شیطان از تأثیر بسیاری از وسوسههایش مأیوس میشود.
در ادامه میفرمایند: «وَ لَنْ یَسْبِقَكَ اِلی رِزْقِكَ طالِبٌ، وَ لَنْ یَغْلِبَكَ عَلَیْهِ غالِبٌ وَ لَنْ یُبْطِئَ عَنْكَ ما قَدْ قُدِّرَ لَك»؛ یعنی بر آنچه رزق تو است كسی نمیتواند سبقت بگیرد و هیچ شخصِ غالبی در این امر بر تو چیره نمیشود كه رزق تو را از تو بگیرد و آنچه برایت مقدّر شده تأخیر نپذیرد.
برایتان پیش آمده كه رزقتان از طریق خاصی میآمد. آن طریق دور میشود، فكر میكنید حالا صدمه میخورید، ولی بعد متوجه میشوید هیچ مشكلی پیش نمیآید، طریق دیگر باز میشود و از این به بعد راه تصاحب رزقتان، از آن طریق ممكن میگردد، بعضیها فكر میكنند از طریق به تنگنا انداختن رزق ما میتوانند به ما صدمه بزنند. حضرت علی(ع) میفرمایند: چنین قدرتی را خداوند در اختیار كسی قرار نداده است، حتّی آنچه برایت مقدّر شده درست همان وقتی كه مقدّر شده میرسد و تأخیر نمیافتد.
علامه طباطبائی«رحمةاللهعلیه» میفرمایند: «موقعی كه نجف بودم، در تبریز جنگ شد و پولی كه حاصل زمینهای كشاورزیمان بود و برای خرجیام میرسید دیگر نرسید، و من همچنان در فكر خرج زندگی خود بودم، همینطور كه پشت میز مطالعه نشسته بودم، احساس كردم در خانه را میزنند، رفتم در را باز كردم دیدم یك آقای بلند قدی پشت در بود، گفتند من شاهحسینوَلیّ هستم، خدای عزّوجل به تو سلام میرساند و میگوید: این هجده سال كه مهمان ما بودی، چه موقع رزق تو را نرساندیم كه حالا مطالعاتت را تعطیل كردهای و به فكر رزق افتادهای؟ و خداحافظی كرد و رفت. متوجّه شدم عجب من پشت میز هستم و از جایم تكان نخوردهام، چند سؤال برایم پیش آمد: یكی اینكه چگونه پشت در رفتم، در حالی كه پشت میز بودم، دیگر اینكه منظور از این هجده سال چه موقعی است و سوم اینكه این آقا خودش را شاهحسینولیّ معرفی كرد، در حالیكه لباس بسیار ساده و فقیرانه داشت، سؤال اوّلم برایم حل بود كه بدنم پشت میز بود و در عین حال، روحم چنین سیری را داشته است. در مورد هجدهسال هم فكر كردم، متوجّه شدم هجدهسال است كه معمّم شده و لباس روحانی به تن كردهام. ولی سؤال سوم برایم باقی بود تا اینكه روزی در قبرستان داشتم قدم میزدم، یك قبر را دیدم كه روی آن نام شاهحسینولیّ نوشته بود، متوجّه شدم كه 300 سال پیش رحلت كرده.»
ظاهراً شاهحسینوَلیّ از برزخ مأمور بوده چنین تذكری به علامه طباطبائی«رحمةاللهعلیه» بدهد و به این حالت میگویند: ظهور برزخی. عرض من این است كه خداوند به علامه«رحمةاللهعلیه» متذكّر شده كه دوست ندارم مؤمنی كه از قلمش نور معرفت اسلام میدرخشد، وقتش صرف این شود كه حالا رزق من از تبریز چگونه میرسد. گاهی خدا اینقدر مواظب بندهاش است كه به او متذكّر میشود، رزق تو تأمین است به كار خود برس. آیا علامهطباطبائی«رحمةاللهعلیه» وقتی این مسئله را میشنوند، میروند دراز میكشند و میخوابند و دیگر مطالعه و درس و بحث و كتابت را كنار میگذارند؟ و یا شور بندگی در او شعلهور میشود؟ آری بنا به فرمایش رسول خدا(ص): «اِنَّ اللهَ تَعالی إِذا اَحَبَّ عَبْداً جَعَلَ رِزْقَهُ كِفافاً»(50)؛ یعنی چون خداوند بندهای را دوست داشته باشد و محبّت خاصی بخواهد به او بكند، رزق او را در حدّ كفافش به او میدهد، در حدّی كه نیازهای منطقیاش برآورده شود و گرفتار ثروت دنیا نشود تا بتواند همان كاری كه خدا دوست دارد از طریق آن بنده انجام گیرد. خیلی چیزها از قبل برای ما تقدیر شده است، یعنی حدّ و اندازهاش مشخص است. یكی از آن چیزهایی كه از قبل تقدیر شده، جنس ماست كه كدام باید مرد باشیم و كدام باید زن باشیم. و یكی دیگر، طول عمر ماست و از جمله آنچه از قبل تقدیر شده، رزق انسان است، این است كه حضرت در انتهای این كلام میفرمایند: «وَ لَنْ یُبْطِئَ عَنْكَ ما قَدْ قُدِّرَ لَك»(51) یعنی؛ تأخیر نمیپذیرد آن رزقی كه برای تو مقدّر شده است. آری؛ اگر فعالیت كردی كه رزقت افزون شود، افزون نمیشود زحمتت زیاد میشود، ولی اگر در بندگی خدا فعالیت كردی، رزقت راحتتر و پربركتتر بهدست میآید. دیگر برای بهدست آوردن رزق، جان نمیكنی. در رابطه با تأمین خاصّ رزق در حدیث قدسی داریم كه حضرت حق میفرمایند: «ضَمِنْتُ لِاَهْلِ الْعِلْمِ اَرْزاقَهُم»؛ یعنی رزق اهل علم را ضمانت كردهام، این ضمانت، ضمانت خاص است، یعنی همان رزقی كه برای همة انسانها مقدّر شده است برای اهل علم به نحو خاص تضمین شده و آن تضمین خاص این است كه به راحتی رزق آنها را میرساند. درست عكسِ بعضیها كه با دغلكاری میخواهند رزق خود را بهدست آورند، اینها در بهدست آوردن رزقِ مقدّر شده جان میكنند و به اشتباه فكر میكنند این پیرایهها و دردسرها كه اطراف خود درست كردهاند همه و همه رزقشان است، در حالیكه آنچه رزقشان باشد، مثل اینكه باد پرِ كاهی را جلوی پایشان میاندازد، به آنها میرسد. ولی اگر شما دنبال باد دویدید تا پرِكاه را بگیرید، خود را خسته كردهاید و در نهایت هم باد پرِكاه را هر جا مصلحت بود میاندازد.