تربیت
Tarbiat.Org

پیام امام صادق(علیه السلام) به ره جویان صادق
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

غبطه ممدوح نسبت به مال دنیا

باید توجه داشت که نعمت‌های دنیا مخصوص کفّار نیست، بلکه برخی بزرگان و اولیای خدا هم نعمت‌های زیادی در اختیار داشته اند؛ مثلاً، حضرت سلیمان(علیه السلام) به قدری از نعمت‌های خداوند بهره مند بود که قرآن درباره اش تعبیر «مُلکاً لا یَنبعی لاحد مِن بَعدی»**پادشاهی پس از حضرت سلیمان سزاوار هیچ کس نخواهد بود و به هیچ کس داده نخواهد شد: ص (38)، 35.***را به کار برده است. در احوال آن حضرت آمده که جن و انس و حتی حیوانات وحشی و پرندگان هم در اختیارش بودند. بنابراین، چنین نیست که هرکسی نعمتی دارد، حتماً آدم بدی است و این نعمت‌ها مایه عذاب او خواهد شد، بلکه این گونه نعمت‌ها اسباب آزمایش اند؛ برخی از آن سربلند بیرون می‌آیند و برخی سرشکسته. کسانی که خدا را فراموش نکنند و از آن برای آخرتشان بهره گیرند سربلند خواهند بود و کسانی که در جمع کردن این اموال و استفاده از آنها موازین شرع را رعایت نکنند سرشکستگانند. بنابراین عیبی ندارد که انسان از خدا بخواهد از اموال دنیایی در اختیار او قرار دهد تا در راه آخرت خود از آن استفاده کند. نعمت‌هایی که در دست مؤمنان است، اگر موجب غبطه ما بشود در این که آنها را در راه خدا صرف می‌کنند، اشکالی ندارد؛ مانند اموالی که
﴿ صفحه 45﴾
در دست حضرت خدیجه(علیها السلام) بود و آنها را در راه نشر و احیای اسلام صرف کرد. آنچه خطرناک است این است که به داشته‌های دنیایی کافران و اموالی که در اختیار کسانی است که از آن برای آخرت خود استفاده نمی‌کنند حسرت بخوریم. خداوند در قرآن، برای ما مثال می‌زند تا ببینیم کسانی که از مال و مُکنت خود برای آخرتشان استفاده نکردند سرانجامشان چه شد.
قارون کسی بود که به قدری از گنج‌های فراوان در اختیارش قرار داده شده بود که عده‌ای پهلوان نیرومند باید فقط کلیدهای گنج هایش را حمل می‌کردند: آتَیْناهُ مِنَ الْکُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِی الْقُوَّةِ.**قصص (28)، 76.*** او تمام دارایی اش را در برابر قومش به نمایش گذاشت. عده‌ای از پیروان حضرت موسی(علیه السلام) با خود گفتند:‌ای کاش، ما هم از این نعمت‌ها بهره‌ای داشتیم. آنان با این گفته، کار خلافی نکردند و مرتکب حرامی نشدند، فقط وقتی این همه جواهرات و دارایی را دیدند به هوس افتادند: یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظّ عَظِیم.**قصص (28)، 79.***
وقتی قارون از اطاعت حضرت موسی(علیه السلام) سرپیچی کرد و با عذاب خداوند، خود و تمام دارایی اش در زمین فرو رفتند، آنها که آرزو می‌کردند که دارایی او را داشته باشند، به خود آمدند و گفتند: عجب اشتباهی کرده بودیم، اگر ما هم اموالی مثل او داشتیم امروز به همین وضع مبتلا می‌گشتیم؛ گویی خدا بر هر که بخواهد رزقش را گشاده می‌گرداند و گویی خدا کافران را سعادت مند نمی‌کند: وَ اَصبحَ الّذینِ تَمنَّوا مکانَه بالأمسِ یَقولونَ ویکأنّ اللَّه یَبسطُ الرّزَقَ لِمن یشاءُ مِن عبادهِ و یَقدِرُ لَولا اَن مَنَّ اللّهُ علینا لخَسفَ بِنا وَیکأنّه لا یُفلحُ الکافرونَ.**قصص (28)، 82.***
قرآن مجید این گونه داستان‌ها را برای این نقل می‌کند که ما تأمّل کنیم و بفهمیم نعمت‌هایی را که خدا در اختیار دیگران قرار می‌دهد چنان ارزش ندارد که بخواهیم به آنها خیره شویم و دل ببندیم. بله، اگر انسان از راه صحیح مالی به دست آورد و در راه خدا هم مصرف کند خوب است، اما خود مال ارزش دل بستن ندارد، بلکه صرفاً یک
﴿ صفحه 46﴾
وسیله آزمایش است، یک برگ امتحان است و ارزش آن بستگی به این دارد که در آن چه پاسخی بنویسیم. پس «خوشا به حال بنده‌ای که نسبت به گنه کاران غبطه نخورد برای آنچه از نعمت‌ها و زیورهای دنیا به ایشان داده شده است! خوشا به حال بنده‌ای که آخرت را برگزید و در راه آن کوشش نمود! خوشا به حال آن که آرزوهای دروغین و آرزوهای غیر واقعی فریبش نداد!»
﴿ صفحه 47﴾