در جلسه گذشته گفته شد که امام صادق(علیه السلام) به عبدالله بن جندب فرمودند: هر که افتخار انتساب به مکتب ما را دارد و از معرفت اسلام بهره مند میباشد و ظیفه دارد در هر شبانه روز نسبت به اعمال خود محاسبهای داشته باشد. به عبارت دیگر، هر کس باید از خودش حساب بکشد؛ اگر دید کارهای خوبی انجام داده، از خدا بخواهد که توفیق زیادتی آن کارها را به او مرحمت کند و اگر دید لغزشی از وی سر زده، استغفار کند تا در قیامت مبتلا به خزی و رسوایی نشود.
در محاسبه، باید توجه داشته باشیم که آیا اعمال خوبی هم که از ما سر زده واقعاً مؤثّر بوده و مورد قبول واقع شده، یا فاسد گردیده و به مرتبه قبولی نرسیده است؟ زیرا کارهای خوب هم در صورتی حسنه واقعی است و در سعادت انسان تأثیر دارد که با نیتی صحیح انجام گیرد. اگر انسان کار خوب را به نیت ریا و سُمعه انجام دهد، برای این که دیگران ببینند و بشنوند و از او تعریف کنند، نه تنها ثوابی از آن نمیبرد و موجب سعادتش نمیشود، بلکه حتی ممکن است موجب سقوط او هم بشود.
انسان برای آن که موقعیت خود را در مقابل رفتارهایش بهتر درک کند، خوب است همین طور که در دنیا نسبت به اموالش حساب گر است، قدری تأمل کند و به حساب اعمالش
﴿ صفحه 32﴾
هم رسیدگی نماید. به طور طبیعی، هر کسی سرمایهای دارد نگران آن است که آیا کسبش سود کافی داشته یا نه. یک تاجر و کاسب گاهی وقتی حساب میکند، میبیند که سرمایه اش از بین رفته و هیچ سودی عایدش نشده است. وضعیت بدتر این است که با سرمایه اش چیزی خریده باشد که نه تنها سودی برایش نیاورده، بلکه ضررهای جسمی، روحی، خانوادگی، و رسوایی هم در پی داشته است. کسانی که در اموالشان اهل محاسبه هستند، علاوه بر این که سعی میکنند از این دو وضعیت اجتناب کنند، در مورد سود هم همیشه به دنبال آن هستند معاملهای انجام دهند که سود بیش تری داشته باشد. این گونه افراد اگر متوجه شوند که مثلاً، با سرمایه گذاری در کاری هزار تومان سود به دست میآورند، حاضر نیستند آن سرمایه را در کار دیگری که پانصد تومان سود برایشان میآورد، صرف کنند و با خود میگویند: چرا سرمایه را صرف کاری کنیم که سودش کم است؟
در مورد اعمالی هم که ما انجام میدهیم شبیه این وضعیتها وجود دارد. گاهی ما اعمالی انجام داده ایم که نه تنها برایمان سودی نداشته، بلکه موجب رسوایی و ذلّت ما در قیامت نیز میشود. آیا این پشیمانی ندارد؟ اگر انسان به جای آن که سرمایه اش را در کاری که سود و درآمدی دارد به جریان بیندازد، آن را راکد بگذارد یا در زمینه نامناسبی از آن استفاده کند، کار بیهودهای انجام نداده است؟ شاید هیچ ضرری نکرده باشد ولی به هر حال کسی که اهل تجارت و اهل حساب باشد، نه فقط از ضرر بلکه از این هم که از معامله اش هیچ فایدهای نبرده است ناراحت میشود. این گونه کارهای بی فایده در لسان شرع «لغو» نامیده میشود. در سوره مؤمنون میخوانیم: وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ؛**مؤمنون (23)، 3.***مؤمنان کسانیاند که از کارهای بی فایده اعراض میکنند. وقتی سرمایهای داریم که میتوان با آن به سودی سرشار رسید چرا آن را در کاری صرف کنیم که هیچ فایدهای ندارد؟
برخی افراد آن قدر حساب گرند که حتی شب نگرانند مبادا از جنسی که خریدهاند در معامله فردا سود خوبی نبرند، مبادا جنس آنها معیوب باشد. ما نیز در اعمالمان، در مورد ارتکاب اعمال مشتبه باید چنین باشیم؛ یعنی کاری که انسان نمیداند حرام است یا نه، و ممکن است بر اساس اصل اباحه ظاهراً مباح هم باشد، اما چون مشتبه است و احتمال
﴿ صفحه 33﴾
حرمت آن وجود دارد، مؤمن باید نگران باشد که نکند کاری که انجام داده در واقع خلاف باشد.
مادامی که میتوانیم جنسی بخریم که یقین به سالم بودن آن داریم، آیا معقول است پولمان را در مقابل جنسی بدهیم که مشکوک به معیوب بودن است؟! مبادا روزی افسوس بخوریم از این که چرا وقتی میتوانستیم کاری صددرصد درست انجام دهیم، کاری مشکوک و متشابه انجام داده ایم؟ اگر انسان حساب گر باشد و قدر عمر و سرمایه اش را بداند از این هم نگران میشود، چه برسد به انجام مکروهات (کارهایی که هر چند عذاب ندارد، ولی به هر حال، از نظر شرع مرجوح است).