شیعیان واقعی دارای ویژگیهای خاصی هستند و به وسیله همان صفات و نشانهها نیز شناخته میشوند. صِرف داشتن محبت اهل بیت(علیهم السلام) برای شیعه بودن کافی نیست؛ زیرا بسیارند کسانی که ادعای محبت اهل بیت(علیهم السلام) دارند، اما شیعه واقعی نیستند. برای شیعه واقعی بودن باید دقیقاً با پیروی از ائمه اطهار(علیهم السلام) ، آنان را در گفتار، رفتار، عبادت و... الگو و سرمشق خود قرار دهیم و متمسک به سیره عملی آنان باشیم. کلمه «شیعه» در قرآن هم آمده است. قرآن کریم پس از بیان داستان حضرت نوح(علیه السلام) میفرماید: وَ إِنَّ مِنْ
﴿ صفحه 136﴾
شِیعَتِهِ لاَِبْراهِیمَ؛**صافات (37)، 83.*** و بی گمان ابراهیم(علیه السلام) از پیروان او [نوح(علیه السلام)] است ؛ یعنی حضرت ابراهیم(علیه السلام) درست همان راهی را میپیمود که حضرت نوح(علیه السلام) پیموده بود.
بنابراین محبت اهل بیت(علیهم السلام) غیر از شیعه واقعی بودن است و باید این دو مقوله را از یکدیگر تفکیک کرد. برای روشن تر شدن موضوع، روایتی را در این زمینه نقل میکنیم:
پس از این که مسأله ولایت عهدی امام رضا(علیه السلام) ، مطرح گردید و آن حضرت به مَروْ تشریف فرما شدند، مردم دسته دسته برای عرض تبریک خدمت ایشان شرفیاب میشدند؛ زیرا در نظر مردم این پیش آمد پیروزی بزرگی برای اهل بیت(علیهم السلام) به حساب میآمد. مدتی پس از استقرار امام(علیه السلام) در مَروْ، دستهای از شیعیان برای زیارت آن حضرت به محضر ایشان شرفیاب شدند. دربان و خدمت کار حضرت از آنان سؤال کرد: شما کیستید و چه میخواهید؟ گفتند: ما جمعی از شیعیان امام هستیم و تقاضای شرفیابی حضور امام را داریم. دربان گفت: منتظر باشید تا من اجازه بگیرم، سپس خدمت حضرت آمد و عرض کرد: جمعی آمدهاند و میگویند ما از شیعیان شما هستیم و میخواهیم شما را زیارت کنیم. حضرت اجازه نفرمودند. دربان، پاسخ حضرت را به آنان گفت. آنان رفتند و روز دوم آمدند و همان درخواست را مطرح کردند. باز هم حضرت اجازه ملاقات به آنان ندادند. برای روز سوم آمدند و مجدداً همان تقاضا را تکرار کردند. این بار نیز حضرت اجازه نفرموند. آنان بسیار متأثر شدند و فهمیدند تعمدی در کار است که حضرت اجازه نمیفرمایند. بعضی از آنان با گریه و زاری از دربان خواستند تا از حضرت سؤال کند گناهشان چیست که اجازه ملاقات نمیدهند. دربان مطلب را خدمت امام عرض کرد. حضرت فرمودند: چه گناهی بالاتر از این که آنان دروغ میگویند، آنان میگویند ما شیعه هستیم در حالی که صفات شیعه در آنان نیست؛ شیعیان واقعی امثال سلمان و ابوذر هستند. دربان برگشت و فرمایش حضرت را به آنان گفت. آنان گفتند: ما واقعاً شیعه هستیم و امام را دوست داریم، ما دروغ نمیگوییم. حضرت به دربان فرمودند: به آنان بگو شما از دوست داران و محبان ما هستید، اما از شیعیان ما نیستید. آنان گفتند: آری، ما اهل بیت(علیهم السلام) را دوست داریم و از دوست داران امام(علیهم السلام) هستیم. حضرت فرمودند: حالا راست گفتند، میتوانند وارد شوند.
﴿ صفحه 137﴾
شاید اگر ما جای آنان بودیم و سه مرتبه درِ خانه امام میرفتیم و اجازه حضور نمییافتیم، خسته میشدیم و برمی گشتیم، ولی آنان چون عاشق بودند، ایستادند و استقامت کردند تا سرّ مطلب را دریابند. حضرت به این وسیله آنان را تربیت کردند و به آنان فهماندند که صِرف داشتن محبت اهل بیت(علیهم السلام) کافی نیست، بلکه محبت اهل بیت(علیهم السلام) قدم اول است و نباید به آن اکتفا کرد؛ مراتبی که شیعیان در سایه انتساب به اهل بیت(علیهم السلام) باید کسب کنند، بسیار بیش از اینها است. اگر خدای متعال لطف کرده و محبت اهل بیت(علیهم السلام) را در دل ما قرار داده است، باید به خوبی از آن استفاده کنیم و در همان پله اول توقف نکنیم.