کسی که شرایط قبولی نماز را رعایت کند، چهره اش در عالم معنا و ملکوت هم چون
﴿ صفحه 243﴾
خورشید میدرخشد و این درخشش را کسانی که چشم باطن بین داشته باشند، در همین دنیا میبینند. ممکن است امثال من و شما این درخشش را نبینیم، اما هستند کسانی که چشم دلشان به آن عالم باز است و به محض نگاه کردن به چهره کسی متوجه میشوند که وی اهل معصیت است یا اهل عبادت. نورانیت دل و روح، یکی از آثار تکوینی عبادت است: فذلک یُشْرِقُ نورُهُ مِثْلَ الشَّمْسِ. خداوند ظلمتهای زندگی را برای بندهای که نمازش را قبول کرده است، روشن میسازد: اَجْعَلُ لَهُ فی الظُّلْمَةِ نوراً. خداوند در قرآن میفرماید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ؛**حدید (57)، 28.***ای کسانی که ایمان آوردید، اینک خداترس شوید و به رسولش نیز ایمان آورید تا از رحمتش شما را دو بهره نصیب گرداند و برای شما نوری قرار دهد که بدان راه سپرید و بر شما ببخشاید و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. انسانهای خداترس و متقی هنگامی که دچار ظلمتهای مادی میشوند، خداوند حتی نور حسّی هم به ایشان عطا میفرماید. بودهاند افراد نابینایی که قرآن را از رو تلاوت میکرده اند. یکی از این موارد که خود من از افراد مورد اعتماد شنیدم این است که یک شب خادم مدرسه مروی تهران در یکی از حجرهها دو شعاع نور میبیند. وقتی نزدیک میرود، مشاهده میکند که فرد نابینایی مشغول تلاوت قرآن است و از دو چشمش، دو شعاع نور بر قرآن میتابد.
انسان در دنیا خواه ناخواه با کسانی مواجه میشود که با برخوردهای نابخردانه شان، صبر و تحمل را از انسان میگیرند. بسیار مشکل است که انسان بتواند در این شرایط خودش را کنترل نماید. اما خداوند به کسانی که نمازشان را پذیرفته است، بردباری و حلمی عطا میفرماید که در مقابل افراد نابخرد بتوانند خودشان را کنترل کنند: و فی الجَهالةِ حِلماً. خداوند مادامی که ادامه حیات به نفع چنین بندهای باشد، او را به وسیله فرشتگانش حفظ میکند: اَکْلاَُهُ بِعزَّتی و اَسْتَحْفِظُهُ ملائکتی. و درخواست او را اجابت میکند: یَدْعُونی فَأُلَبّیهِ و یَسأَلُنی فَاُعْطیهِ. چنین بندهای هم چون گلها و میوههای بهشتی که هیچ گاه پژمرده و پوسیده نمیگردند، همیشه با طراوت و سرزنده است: فَمَثَلُ ذلک العبدِ عندی کمَثَلِ جَنّاتِ الفِردَوسِ لا یُسْبَقُ اَثْمارُها و لا تَتَغَیَّرُ عَنْ حالِها. تفسیر عقلانی این
﴿ صفحه 244﴾
مطلب این است که بنده آن چنان با آموزههای دینی خو گرفته است که هیچ گاه این حالت او تغییر نخواهد کرد؛ یعنی این حالات در او ملکه شده و به صورت صفتی ثابت برای نفس و روحش درآمده است.
﴿ صفحه 245﴾