آیه و ترجمه
ذَرْنی وَ مَنْ خَلَقْت وَحِیداً(11)
وَ جَعَلْت لَهُ مَالاً مَّمْدُوداً(12)
وَ بَنِینَ شهُوداً(13)
وَ مَهَّدت لَهُ تَمْهِیداً(14)
ثمَّ یَطمَعُ أَنْ أَزِیدَ(15)
َکلا إِنَّهُ کانَ لاَیَتِنَا عَنِیداً(16)
سأُرْهِقُهُ صعُوداً(17)
ترجمه :
11 - مرا با کسی که او را تنها آفریدم واگذار !
12 - همان کس که برای او مال گسترده ای قرار دادم .
13 - و فرزندانی که همواره نزد او (و در خدمت او) هستند .
14 - و وسائل زندگی را از هر نظر برای وی فراهم ساختم .
15 - باز هم طمع دارد که بر او بیفزایم !
16 - هرگز چنین نخواهد شد ، چرا که او نسبت به آیات ما دشمنی می ورزد .
17 - به زودی او را مجبور می کنم که از قله زندگی بالا رود (سپس او را به زیر می افکنم )
@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 220@@@
شان نزول :
برای این آیات دو شاءن نزول ذکر شده است :
1 - قریش در ((دار الندوة )) (مرکزی در نزدیکی مسجد الحرام که برای شور در مسائل مهم در آن جمع می شدند) اجتماع کردند ، ((ولید)) (مرد معروف و سرشناس مکه که مشرکان به عقل و درایت او معتقد بودند و در مسائل مهم با او به مشورت می پرداختند) رو به آنها کرده گفت : شما مردمی هستید دارای نسب والا ، و عقل و خرد ، و عرب از هر سو به سراغ شما می آیند (برای زیارت خانه کعبه و غیر آن ) و پاسخهای مختلفی از شما می شنوند حرف خود را یکی کنید .
سپس رو به آنها کرده گفت : شما درباره این مرد (اشاره به پیغمبر اکرم ) چه می گوئید ؟ گفتند می گوئیم ((شاعر)) است ! ولید چهره درهم کشید و گفت ما شعر بسیار شنیده ایم ، اما سخن او شباهتی به شعر ندارد ، گفتند : می گوئیم ((کاهن )) است ، گفت هنگامی که نزد او می روید سخنانی را که کاهنان (به شکل اخبار غیبی ) می گویند در او نمی یابید ، گفتند می گوئیم ((دیوانه )) است ، گفت وقتی به سراغ او می روید هیچ اثری از جنون در او نخواهید یافت .
گفتند ، می گوئیم ((ساحر)) است گفت ساحر به چه معنی ؟ گفتند کسی که میان دشمنان و میان دوستان ایجاد دشمنی می کند ، گفت بلی او ((ساحر)) است و چنین می کند ! (زیرا بعضی از آنها مسلمان می شوند و راه خود را از دیگران جدا می سازند) .
سپس از ((دار الندوه )) خارج شدند در حالی که هر کدام پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) را ملاقات می کرد می گفت : ای ساحر ! ای ساحر !
@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 221@@@
این مطلب بر پیامبر گران آمد خداوند آیات آغاز این سوره و آیات فوق را (تا آیه 25) نازل فرمود (و پیامبرش را دلداری داد) .
2 - بعضی نیز گفته اند : هنگامی که آیات سوره الم سجده (سوره غافر) نازل شد پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) در مسجد الحرام (به نماز) ایستاده بود و ((ولید بن مغیره )) نزدیک حضرت بود و تلاوت او را می شنید ، هنگامی که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) متوجه این معنی شد تلاوت این آیات را تکرار کرد .
((ولید)) به مجلس قومش - طائفه بنی مخزوم - آمد و گفت : به خدا سوگند کلامی الان از محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) شنیدم که نه شبیه سخن انسانهاست ، و نه سخن جن ، و ان له لحلاوة و ان علیه لطلاوة و ان اعلاه لمثمر ، و ان اسفله لمغدق ، و انه لیعلو و ما یعلی ! گفتار او شیرینی خاصی دارد ، و زیبائی و طراوت مخصوصی شاخه هایش پرمیوه ، و ریشه هایش قوی و نیرومند ، سخنی است که از هر سخن دیگر برتر می رود و هیچ سخنی بر آن برتری نمی یابد !
این را گفت و به منزلش بازگشت قریش به یکدیگر گفتند : به خدا سوگند او دلباخته آئین محمد شده ، و از آئین ما بیرون رفته ، و تمام قریش را منحرف خواهد کرد ، و آنها به ولید ((ریحانة قریش )) (گل سرسبد قبیله قریش ) می گفتند .
ابوجهل گفت من چاره این کار را می کنم ، حرکت کرد و آمد و با چهره ای غمگین کنار ولید نشست .
((ولید)) گفت : چرا غمگینی فرزند برادرم ؟ ! گفت : قریش بر تو با این سن و سال عیب می نهند ، و گمان می کنند که تو سخن محمد را زینت بخشیدی ، او همراه ابوجهل برخاست و به مجلس قوم در آمد ، و گفت : شما گمان می کنید محمد دیوانه است ؟ آیا هرگز آثار جنون بر او دیده اید ؟ گفتند : نه
@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 222@@@
گفت : فکر می کنید او کاهن است ؟ آیا هرگز آثار کهانت بر او دیده اید ؟ گفتند : نه .
گفت : تصور می کنید او شاعر است ؟ آیا هرگز دیده اید لب به شعر بگشاید ؟ گفتند : نه .
گفت : پس فکر می کنید او دروغگو است ؟ آیا هرگز سابقه دروغی درباره او دارید ؟ گفتند : نه ، او نزد ما همیشه به عنوان ((صادق امین )) قبل از ادعای نبوتش شناخته شده .
در اینجا قریش به ((ولید)) گفتند : پس به عقیده تو درباره او چه بگوئیم ؟ ولید فکر کرد و نگاهی نمود ، و چهره درهم کشید و گفت : او فقط مرد ساحری است ، مگر ندیده اید میان مرد و خانواده و فرزندان و دوستانش جدائی می اندازد ؟ (گروهی به او ایمان می آوردند و از خانواده خود جدا می شوند) .
بنابراین او ساحر است و آنچه می گوید سحری است جالب ! .**(مجمع البیان) جلد 10 صفحه 386-این شان نزول را بسیاری از مفسران مانند (قرطبی) و (مراغی) و (فخر رازی) و (فی ظلال القرآن) و (المیزان) و غیر آنها (با تفاوتهائی) نقل کرده اند***
تفسیر :