تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد25
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

ما حق را شنیدیم و تسلیم شدیم

این آیات همچنان ادامه گفتار مؤمنان جن به هنگام تبلیغ قوم گمراه خویش است ، در نخستین آیه از زبان آنها می گوید : در میان ما افراد صالح و افراد غیر صالحی وجود دارد و ما گروههای مختلف و متفاوتی هستیم (و انا منا الصالحون و منا دون ذلک کنا طرائق قددا) .

این جمله را احتمالا به این منظور گفتند که مبادا وجود ((ابلیس )) در میان طایفه جن ، این توهم را برای عده ای از آنها به وجود آورد که طبیعت جن بر شر و فساد و شیطنت است ، و هرگز نور هدایت به قلب او نمی تابد .

مؤمنان جن با این سخن روشن می سازند که اصل اختیار و آزادی اراده بر آنها نیز حاکم است . و افرادی صالح و غیر صالح هر دو وجود دارند ، بنابراین زمینه های هدایت در وجود آنها فراهم می باشد ، و اصولا یکی از عوامل تاءثیر تبلیغ ، شخصیت دادن به طرف مقابل ، و توجه دادن او به وجود زمینه های هدایت و کمال است .

این احتمال نیز وجود دارد که مؤمنان جن برای تبرئه آنها از موضوع سوء استفاده از مساءله استراق سمع ، این سخن را گفته باشند ، یعنی : گر چه بعضی از ما اخباری را که از طریق استراق سمع به دست می آوردند در اختیار انسانهای شرور می گذاردند تا مایه گمراهی مردم شوند ، ولی همه طایفه جن چنین نبودند .

این آیه در ضمن ذهنیات ما انسانها را درباره جن نیز اصلاح می کند ، زیرا در تصور بسیاری از مردم واژه ((جن )) با نوعی ((شیطنت )) و فساد و گمراهی و انحراف ، همراه است ، این آیه می گوید آنها نیز گروههای مختلفی دارند ، صالح و غیر صالح .

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 116@@@

واژه ((قدد)) (بر وزن پسر) جمع ((قد)) (بر وزن ضد) به معنی ((بریده شده )) است ، و به گروههای مختلف ، به خاطر اینکه قطعه های جدا از هم هستند ، نیز اطلاق می شود .

مؤمنان جن در ادامه سخنان خود به دیگران هشدار می دهند و می گویند ((ما یقین داریم که هرگز نمی توانیم بر اراده خداوند در زمین غالب شویم و نمی توانیم از پنجه قدرت او فرار کنیم )) (و انا ظننا ان لن نعجز الله فی الارض و لن نعجزه هربا) .

بنابراین اگر تصور کنید می توانید از کیفر و مجازات خدا با فرار کردن به گوشه ای از زمین یا نقطه ای از آسمانها نجات یابید ، سخت در اشتباهید .

به این ترتیب جمله اول اشاره به فرار کردن از پنجه قدرت خداوند در زمین ، و جمله دوم اشاره به فرار کردن مطلق ، اعم از زمین و آسمان است .

این احتمال نیز در تفسیر آیه وجود دارد که اولی اشاره به این است که نمی توان بر خداوند غالب شد ، و دومی اشاره به این است که نمی توان از پنجه عدالت او گریخت ، بنابراین وقتی نه راه غلبه وجود دارد و نه راه گریز ، چاره ای جز تسلیم فرمان عدالت او نیست .

مؤمنان جن در ادامه کلام خود می افزایند : ((ما هنگامی که هدایت قرآن را شنیدیم به آن ایمان آوردیم )) (و انا لما سمعنا الهدی آمنا به ) .

و اگر شما را به هدایت قرآن فرا می خوانیم ، قبلا خودمان به این برنامه

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 117@@@

عمل کرده ایم ، بنابراین دیگران را به چیزی دعوت نمی کنیم که خود آن را ترک گفته باشیم .

سپس نتیجه ایمان را در یک جمله کوتاه بیان کرده می گویند : هر کس به پروردگارش ایمان بیاورد ، نه از نقصانی می ترسد و نه از ظلم (فمن یؤمن بربه فلا یخاف بخسا و لا رهقا) .

((بخس )) (بر وزن شخص ) به معنی ((نقصان از طریق ظلم و ستم )) است ، و ((رهق )) (بر وزن شفق ) چنانکه قبلا هم اشاره کرده ایم به معنی ((پوشانیدن چیزی به زور)) است .

بعضی فرق میان این دو تعبیر را چنین گفته اند که : ((بخس )) اشاره به این است که چیزی از ((حسنات )) آنها کاسته نمی شود و ((رهق )) اشاره به آن است که چیزی بر ((سیئات )) آنها افزوده نخواهد شد .

بعضی نیز ((بخس )) را ناظر به کمبود ((حسنات )) ، و ((رهق )) را به ((تکالیف شاق )) دانسته اند .

به هر حال منظور این است : مؤمنان هر کار کوچک و بزرگی را انجام دهند ، اجر و پاداش آن را بی کم و کاست دریافت می نمایند .

درست است که عدالت پروردگار منحصر به مؤمنان نیست ، ولی چون غیر مؤمنان عمل صالحی ندارند سخنی از اجر آنان به میان نیامده .

و در آیه بعد برای توضیح بیشتر پیرامون سرنوشت مؤمنان و کافران می گویند : ((ما از طریق هدایت قرآن می دانیم گروهی از ما مسلم و گروهی ظالم و بیدادگرند)) (و انا منا المسلمون و منا القاسطون ) .**(قاسط) از ماده (قسط) به معنی تقسیم عادلانه است این ماده هنگامی که به صورت باب (افعال) درآید (اقساط) به معنی اجرای عدالت است و هنگامی به صورت ثلاثی مجرد استعمال شود (مانند آیه فوق) به معنی ظلم و انحراف از مسیر حق است***

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 118@@@

((اما آنها که اسلام را ، اختیار کنند ، راه راست را برگزیده ، و به سوی هدایت و ثواب الهی گام بر داشته اند)) (فمن اسلم فاولئک تحروا رشدا)**(تحروا) از ماده (تحری) به معنی قصد کردن چیزی است***

((و اما ظالمان ، آتشگیره دوزخند)) (و اما القاسطون فکانوا لجهنم حطبا) .

قابل توجه اینکه در این آیات ، مسلم در مقابل ظالم قرار گرفته ، اشاره به اینکه چیزی که انسان را از ظلم باز می دارد ، همان ایمان است ، و گرنه یک فرد بی ایمان به هر حال آلوده ظلم و ستم خواهد شد ، و در ضمن نشان می دهد که مؤمن واقعی کسی است که هرگز آلوده به ظلم و ستمی نشود چنانکه در حدیثی از پیامبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) می خوانیم المؤمن من آمنه الناس علی انفسهم و اموالهم : ((مؤمن کسی است که مردم بر جان و مال خود از ناحیه او در امان باشند)) .**تفسیر (روح البیان) جلد 10 صفحه 195***

و در حدیث دیگری از همان حضرت (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) آمده است : المسلم من سلم المسلمون من لسانه و یده : ((مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبان او آسوده باشند)) .**(اصول کافی) جلد 2 باب المومن و علاماته و صفاته***

تعبیر به ((تحروا رشدا)) نشان می دهد که مؤمنان از روی توجه و قصد

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 119@@@

و تحقیق به سراغ هدایت می روند ، نه چشم بسته و کورکورانه ، و بالاترین پاداش آنها نیز همان نیل به حقیقت است که در سایه آن به همه نعمتهای الهی نائل می شوند ، در حالی که بدترین بدبختی ستمکاران آن است که هیزم دوزخند ، یعنی آتش از درون وجودشان زبانه می کشد !
@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 120@@@