تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد25
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

این عدد ماءموران دوزخ برای چیست ؟

همانگونه که در آیات قبل خواندیم خداوند عدد خازنان و ماءموران دوزخ را نوزده نفر (یا نوزده گروه ) ذکر می کند ، و نیز خواندیم که ذکر این عدد سبب گفتگو در میان مشرکان و کفار شد ، و گروهی آن را به باد سخریه گرفتند ، و تعداد کمی آنها را دلیل بر این پنداشتند که غلبه بر آنها کار مشکلی نیست !

آیه مورد بحث که طولانی ترین آیه این سوره است به آنها پاسخ می گوید و حقایق بیشتری را در این زمینه روشن می سازد .

نخست می فرماید : ((ما اصحاب آتش (ماءموران عذاب ) را جز فرشتگان قرار ندادیم )) (و ما جعلنا اصحاب النار الا ملائکة ) .**تعبیر به (اصحاب النار) در آیات قرآن مجید بسیار ذکر شده و همه جا به معنی (دوزخیان) است جز در اینجا که به معنی (خازنان دوزخ) ضمنا ذکر این تعبیر درباره آنها نشان می دهد که (سقر) در آیات گذشته به معنی تمام دوزخ است و نه بخش خاصی از آن***

فرشتگانی نیرومند ، پر قدرت و به تعبیر قرآن ((غلاظ)) و ((شداد)) خشن و سخت گیر که تمام گنهکاران در برابر آنها ضعیف و ناتوانند .

سپس می افزاید : ((ما تعداد آنها را جز برای آزمایش کافران قرار ندادیم )) (و ما جعلنا عدتهم الا فتنة للذین کفروا) .

این آزمایش از دو جهت بود : نخست اینکه آنها استهزا می کردند که چرا از میان تمام اعداد عدد 19 انتخاب شده ، در حالی که هر عدد دیگری انتخاب شده بود جای همین سؤال وجود داشت .

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 240@@@

از سوی دیگر این تعداد را کم می شمردند ، و از روی سخریه می گفتند ما در مقابل هر یک از آنها ده نفر قرار می دهیم ، تا آنها را در هم بشکنیم !

در حالی که فرشتگان خدا چنان هستند که به گفته قرآن چند نفر از آنها مامور هلاکت قوم لوط می شوند و شهرهای آباد آنها را از زمین برداشته زیر و رو می کنند ، و از این گذشته انتخاب عدد نوزده برای خازنان دوزخ نکته هائی دارد که در ضمن آیات قبل بیان شد .

و باز می افزاید ((هدف این بود که اهل کتاب (یهود و نصاری ) یقین پیدا کنند)) (لیستیقن الذین اوتوا الکتاب )

در روایتی آمده است که گروهی از یهود از بعضی از یاران پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) از عدد خازنان جهنم سؤال کردند او گفت خدا و رسولش آگاهترند ، جبرئیل در همان ساعت نازل شد و به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) خبر داد : ((علیها تسعة عشر)) ((نوزده نفر (یا نوزده گروه ) بر آن گمارده شده اند)) .**این حدیث را (بیهقی) و (ابن ابی حاتم) و (ابن مردویه) از پیامبر (ص) نقل کرده اند (تفسیر مراغی جلد 29 صفحه 134)***

و از آنجا که آنها ایرادی به این موضوع نکردند معلوم می شود آن را هماهنگ با کتب خود یافتند ، و بر یقین آنها به نبوت پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) افزوده شد و همین امر سبب گردید که مؤمنان نیز در عقیده و ایمان خود را سختر شوند

لذا در جمله بعد می افزاید : ((و هدف این بود که ایمان مؤمنان افزوده شود)) (و یزداد الذین آمنوا ایمانا)

و بلافاصله بعد از ذکر این جمله روی همان اهداف سه گانه به عنوان تاءکید باز می گردد ، و مجددا روی ایمان اهل کتاب ، سپس مؤمنان و بعد

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 241@@@

به آزمون کفار و مشرکان تکیه کرده ، می گوید : ((و هدف این بود که اهل کتاب ، و مؤمنان ، در حقانیت قرآن تردید به خود راه ندهند ، و آنها که در قلوبشان بیماری است و کافران بگویند : خدا از این توصیف چه اراده کرده است و چه منظوری دارد)) ؟ ! (و لا یرتاب الذین اوتوا الکتاب و المؤمنون و لیقول الذین فی قلوبهم مرض و الکافرون ما ذا اراد الله بهذا مثلا) .**باید توجه داشت که (لام) در (لیستیقن) (لام علت) است و در (لیقول) (لام غایت) و شاید به همین دلیل تکرار شده در حالی که اگر به یک معنی بود تکرار آن ضرورتی نداشت و به تعبیر دیگر یقین پیدا کردن مومنان خواست خدا و فرمان او است ولی سخنان کفر آمیز کافران خواست و فرمان او نیست بلکه عاقبت این کار بود***

در اینکه منظور از ((الذین فی قلوبهم مرض )) (آنها که در دلهایشان بیماری است ) چه اشخاصی هستند ؟ جمعی گفته اند منظور منافقان است ، چرا که در آیات قرآن این تعبیر درباره آنها آمده است ، چنانکه در آیه 10 سوره بقره که به قرینه آیات قبل و بعد در مورد منافقان سخن می گوید ، می خوانیم : فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا : ((در دلهای آنها یکنوع بیماری است و خداوند بر بیماری آنها می افزاید)) و این را دلیل بر مدنی بودن آیه فوق گرفته اند زیرا گروه منافقان به هنگام قدرت اسلام در مدینه پیدا شدند نه در مکه .

ولی بررسی موارد ذکر این تعبیر در آیات قرآن ، نشان می دهد که این تعبیر منحصر به منافقان نیست ، بلکه به تمام کفاری که حالت عناد و لجاج و دشمنی نسبت به آیات حق داشتند اطلاق شده است ، حتی گاهی عطف بر منافقان شده که ممکن است دلیل بر دوگانگی آنها باشد ، مثلا در آیه 49 سوره انفال می خوانیم :

اذ یقول المنافقون و الذین فی قلوبهم مرض غر هؤلاء دینهم : ((هنگامی که منافقان و آنها که در دلهایشان بیماری بود می گفتند این گروه (مسلمانان ) را دینشان مغرور ساخته )) ، و همچنین آیات دیگر .

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 242@@@

بنابراین دلیلی بر نفی مکی بودن این آیه وجود ندارد ، به خصوص اینکه هماهنگی و ارتباط کاملی با آیات قبل دارد که نشانه های مکی بودن در آنها کاملا نمایان است (دقت کنید) .

سپس به دنبال این گفتگوها که درباره چگونگی بهره گیری مؤمنان و کافران بیمار دل از سخنان الهی بود می افزاید : ((اینگونه خداوند هر کس را بخواهد گمراه می سازد ، و هر کس را بخواهد هدایت می کند)) .

(کذلک یضل الله من یشاء و یهدی من یشاء)

جمله های گذشته به خوبی نشان می دهد که این مشیت و اراده الهی درباره هدایت بعضی ، و گمراهی بعضی دیگر ، بی حساب نیست ، آنها که معاند و لجوج و بیمار دلند استحقاقی جز این ندارند ، و آنها که در برابر فرمان خدا تسلیم و مؤمنند مستحق چنین هدایت هستند .

و در پایان آیه می فرماید : ((به هر حال ، لشکریان پروردگارت را جز او نمی داند ، و این جز هشدار و تذکری برای انسانها نیست )) ! (و ما یعلم جنود ربک الا هو و ما هی الا ذکری للبشر) .

بنابراین اگر سخن از نوزده نفر از خازنان دوزخ به میان آمده مفهومش ‍ این نیست که لشکریان خداوند محدود به اینها هستند ، بلکه لشکریان پروردگار آنقدر زیادند که به تعبیر بعضی از روایات تمام زمین و آسمان را پر کرده اند ، حتی ((جای پائی در تمام عالم هستی نیست مگر اینکه در آنجا فرشته ای به تسبیح خدا مشغول است )) !

در اینکه ضمیر ((هی )) در جمله و ما هی الا ذکری للبشر (و این جز تذکری برای انسانها نیست ) به چه چیز برمی گردد مفسران احتمالات متعددی داده اند .

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 243@@@

گاه گفته اند : به جنود و لشکریان خدا برمی گردد که گروهی از آنان خازنان دوزخند .

و گاه گفته اند ، به ((سقر)) یعنی خود دوزخ باز می گردد .

و گاه گفته شده : اشاره به آیات قرآن مجید است .

گر چه هر یک از اینها مایه تذکر و بیداری و آگاهی است ، ولی تفسیر اول با توجه به لحن آیات مناسبتر به نظر می رسد ، زیرا هدف بیان این حقیقت است که اگر خداوند جنود و لشکریانی برای خود برگزیده ، نه به خاطر آن است که خود نمی تواند همه معاندان و گنهکاران را کیفر دهد ، بلکه اینها برای تذکر و بیداری و توجه به جدی بودن مساءله عذاب الهی است .

نکته :