تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد25
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

و این هم سرنوشت شوم او

در ادامه آیات گذشته که وضع بعضی از سران شرک و سخن او را در نفی و انکار قرآن مجید و رسالت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) بازگو می کرد ، در این آیات به مجازات وحشتناک او در قیامت اشاره می کند .

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 233@@@

می فرماید : ((به زودی او را وارد دوزخ می کنم و به آتش دوزخ می سوزانم )) ! (ساصلیه سقر) .

((سقر)) در اصل از ماده ((سقر)) (بر وزن فقر) به معنی دگرگون شدن و ذوب شدن بر اثر تابش آفتاب است ، سپس به عنوان یکی از نامهای جهنم انتخاب شده است ، و کرارا در آیات قرآن آمده ، و انتخاب این نام اشاره به عذابهای هولناک دوزخ است که دامان اهل خود را می گیرد ، بعضی نیز آن را نام یکی از طبقات و درکات هول انگیز دوزخ دانسته اند .

سپس برای بیان عظمت و شدت عذاب دوزخ می گوید : ((تو چه می دانی که سقر چیست )) (و ما ادریک ما سقر) یعنی به قدری عذاب آن شدید است که از دایره تصور بیرون می باشد ، و به فکر هیچکس ‍ نمی گنجد ، همانگونه که اهمیت نعمتهای بهشتی و عظمت آن به فکر کسی خطور نمی کند .

((نه چیزی را باقی می گذارد ، و نه رها می سازد)) ! (لا تبقی و لا تذر) این جمله ممکن است اشاره به آن باشد که آتش دوزخ بر خلاف آتش ‍ دنیا که گاه در نقطه ای از بدن اثر می کند ، و نقطه دیگر سالم می ماند ، و گاه در جسم اثر می گذارد ، و روح از آن در امان می باشد آتشی است فراگیر که تمامی وجود انسان را در بر می گیرد ، و هیچ چیز را رها نمی کند .

بعضی نیز گفته اند منظور این است که نه دوزخیان را می میراند و نه زنده نگه می دارد ، و بلکه پیوسته در میان مرگ و حیات گرفتارند همانگونه که در آیه 13 سوره اعلی آمده لا یموت فیها و لا یحیی ((نه در آن می میرد نه زنده می ماند)) !

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 234@@@

یا اینکه نه پوست و گوشتی بر تن می گذارد و نه استخوان را سالم می گذارد ، بنابراین مفهوم آیه این نیست که به کلی می سوزاند و نابود می کند چرا که این معنی با آنچه در آیه 56 سوره نساء آمده سازگار نیست ، آنجا که می فرماید : کلما نضجت جلودهم بدلناهم جلودا غیرها لیذوقوا العذاب : ((هر زمان که پوستهای تن آنها می سوزد پوستهای دیگری بر آن می رویانیم تا مجازات الهی را بچشند)) !

سپس به بیان وصف دیگری از این آتش سوزان قهر الهی پرداخته می افزاید : ((پوست تن را کاملا دگرگون می سازد که از فاصله بسیار دوری برای انسانها نمایان است )) (لواحة للبشر) .**(لواحة) خبر مبتدای محذوفی است و در تقدیر (هی لواحة) می باشد***

آنچنان چهره را سیاه و تاریک می کند که سیاه تر از شب تاریک است :

((بشر)) در اینجا جمع ((بشره )) به معنی ظاهر پوست تن است و نیز ممکن است به معنی انسانها بوده باشد ، و ((لواحة )) از ماده ((لوح )) گاه به معنی ظاهر و آشکار شدن آمده ، و گاه به معنی تغییر دادن و دگرگون ساختن .

بنابر معنی اول ، تفسیر آیه چنین می شود : دوزخ از فاصله دوری برای انسانها نمایان می گردد ، همانگونه که در آیه 36 سوره نازعات آمده است ، و برزت الجحیم لمن یری ((دوزخ برای بینندگان آشکار می گردد)) .

و بنابر معنی دوم تفسیر آیه چنین است : ((دوزخ رنگ پوست تن را به کلی دگرگون می سازد))

و در آخرین آیه مورد بحث می فرماید : ((نوزده نفر از فرشتگان عذاب

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 235@@@

بر دوزخ گمارده شده اند)) (علیها تسعة عشر) .**در این جمله (علیها) خبر مقدم و (تسعة عشر) مبتدای موخر است و می دانیم این کلمه مبنی بر فتح است و لذا در ظاهر رفع به خود نمی گیرد و علتش این گفته اند که متضمن معنی واو عاطفه می باشد***

فرشتگانی که قطعا ماءمور به ترحم و شفقت و مهربانی نیستند ، بلکه ماءمور به کیفر و عذاب و خشونتند .

گر چه در آیه فوق تنها عدد نوزده ذکر شده ، و تصریح به ملائکه ماءمور عذاب نشده است ، ولی از آیه بعد به خوبی استفاده می شود که این عدد اشاره به عدد ماءموران عذاب از فرشتگان است .

بعضی نیز گفته اند اشاره به نوزده گروه از فرشتگان می باشد ، نه نوزده نفرو جمله ((و ما یعلم جنود ربک الا هو)) لشکریان پروردگارت را جز او کسی نمی داند که در آیه بعد آمده قرینه ای بر این معنی می دانند .

اما چرا از میان اعداد تنها عدد نوزده برای ماءموران عذاب الهی انتخاب شده ؟ کسی دقیقا به درستی نمی داند ، ولی جمعی احتمال داده اند این به خاطر آن است که در عدد نوزده بزرگترین عدد آحاد (عدد نه ) و کوچکترین عدد عشرات (عدد ده ) جمع است .

بعضی نیز گفته اند به خاطر آن است که ریشه های اخلاق رذیله به نوزده خلق ظاهر و باطن باز می گردد ، و از آنجا که اخلاق رذیله هر کدام یکی از عوامل عذاب الهی است . طبقات دوزخ نوزده طبقه ، به تعداد آنها ، و در هر طبقه فرشته یا گروهی از فرشتگان ماءمور عذابند .

اصولا مسائل مربوط به قیامت و بهشت و دوزخ و جزئیات و خصوصیات آنها برای ما که در محیط محدود دنیا اسیریم دقیقا روشن نیست ، آنچه ما می دانیم

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 236@@@

کلیات آن است ، و لذا در روایات دارد که هر یک از این نوزده فرشته قدرت عظیمی دارند که می توانند قبیله بزرگی را به آسانی در دوزخ بیفکنند !

و از اینجا ضعف و ناتوانی افکار کسانی که مانند ابوجهل فکر می کنند روشن می شود ، او وقتی این آیه را شنید از روی استهزا به طایفه قریش ‍ گفت مادرانتان به عزایتان بنشینند آیا نمی شنوید ((ابن ابی کبشه )) (اشاره به پیغمبر اکرم است )**در اینکه چرا قریش پیامبر (ص) را به این عنوان می نامیدند بعضی گفته اند: به خاطر این است که مردی از طائفه (خزاعه) بنام (ابو کبشه) بود که در زمان جاهلیت دست از عبادت بتها کشید و از آنجا پیامبر (ص) شدیدا مخالف با بت پرستی بود او را به عنوان فرزند (ابو کبشه) نامیدند و بعضی گفته اند (ابو کبشه) یکی از اجداد مادری پیامبر (ص) بود ولی به هرحال شکی نیست که آنها مقصودشان از انتخاب این نام سخریه بوده زیرا (کبش) در لغت عرب به معنی (قوچ) است هرچند این عنوان در زبان مدح نیز آمده و به فرماندهان و شجاعان لشکر می گویند*** چه می گوید ؟ می گوید : خازنان دوزخ نوزده نفرند ! اما شما گروه عظیمی از شجاعانید ، آیا هر ده نفر از شما نمی تواند یکی از آنها را مغلوب کند ؟ ! ((ابو الاسد جمحی )) (یکی از افراد زورمند قریش ) گفت : من از عهده هفده نفر از آنها بر می آیم شما هم حساب دو نفر دیگر را برسید ! .**(مجمع البیان) جلد 10 صفحه 388 و تفاسیر دیگر***

این سبک مغزان می خواستند با این سخریه ها جلو نور حق را بگیرند و خود را از نابودی حتمی نجات دهند .

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 237@@@

نکته :