تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه ، جلد25
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

لطف حق با تو مداراها کند . . .

هنگامی که نوح آخرین تلاش خود را در طی صدها سال به کار زد ، و آن قوم ، جز گروه اندکی ، همچنان بر کفر و بت پرستی و گمراهی و فساد اصرار ورزیدند از هدایت آنها ماءیوس شد رو به درگاه خدا آورد ، و ضمن مناجات مستدلی از خداوند تقاضای مجازات برای آنها کرد ، چنانکه در آیات مورد بحث می خوانیم :

((نوح گفت پروردگارا ! آنها نافرمانی من کردند ، و از کسی پیروی نمودند که اموال و فرزندانش چیزی جز زیانکاری بر او نیفزوده است )) (قال نوح رب انهم عصونی و اتبعوا من لم یزده ماله و ولده الا خسارا) .

اشاره به اینکه رهبران این قوم جمعیتی هستند که تنها امتیازشان اموال و فرزندان زیاد است ، آن هم اموال و فرزندانی که جز در مسیر فساد به کار گرفته نمی شود ، نه خدمتی به خلق می کنند ، و نه خضوعی در برابر خالق دارند ، و این امکانات فراوان مایه غرور و طغیان و سرکشی آنها شده است .

اگر به تاریخ بشر نگاه کنیم می بینیم بسیاری از رهبران اقوام مختلف از همین قماش مردم بوده اند ، کسانی که تنها امتیازشان اندوختن اموال حرام ، و به وجود آوردن فرزندان ناصالح ، و سپس سر کشی و طغیان ، و سرانجام تحمیل افکار خود بر توده های مستضعف و به زنجیر کشیدن آنها بوده است .

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 82@@@

سپس می افزاید : ((این رهبران ضال و مضل مکر عظیمی به کار بردند)) (و مکروا مکرا کبارا) .

((کبار)) که صیغه مبالغه از ((کبر)) است و در اینجا به صورت نکره ذکر شده ، نشان می دهد که آنها طرحهای شیطانی عظیم و گسترده ای برای گمراه ساختن مردم ، و ممانعت از قبول دعوت نوح ریخته بودند ، اما این طرحها چه بوده است ؟ درست مشخص ‍ نیست .

احتمال دارد که همان مساءله بت پرستی بوده باشد ، زیرا طبق بعضی از روایات بت پرستی قبل از نوح سابقه نداشت ، بلکه قوم نوح آن را به وجود آوردند ، و مساءله از اینجا سرچشمه گرفت که در فاصله زمان آدم و نوح مردان صالحی بودند که مردم به آنها اظهار علاقه می کردند ، شیطان (و انسانهای شیطان صفت ) از علاقه مردم سوء استفاده نمود ، و آنها را تشویق به ساختن مجسمه آن بزرگان و گرامی داشت آن مجسمه ها کرد .

اما چیزی نگذشت که نسلهای بعد رابطه تاریخی این موضوع را فراموش کرده و تصور نمودند که این مجسمه ها موجوداتی محترمند که باید مورد پرستش قرار گیرند ، و به این ترتیب به پرستش بتها سرگرم شدند ، و مستکبران ظالم با اغفال آنها از این طریق آنان را به بند کشیدند و مکر بزرگ واقع شد .

آیه بعد می تواند گواه این مطلب باشد ، زیرا بعد از اشاره سربسته به این مکر بزرگ می افزاید : رؤسای ((آنها گفتند : دست از خدایان و بتهای خود برندارید)) (و قالوا لا تذرن الهتکم )

و هرگز دعوت نوح را به خدای یگانه نپذیرید ، خدائی که هرگز دیده نمی شود ، و با دست قابل لمس نیست !

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 83@@@

مخصوصا روی پنج بت تاءکید کردند ، و گفتند : بتهای ((ود)) و ((سواع )) و ((یغوث )) و ((یعوق )) و ((نسر)) را هرگز رها نکنید ، و دست از دامنشان نکشید ! (و لا تذرن ودا و لا سواعا و لا یغوث و یعوق و نسرا) .

از قرائن چنین استفاده می شود که این پنج بت امتیازات ویژه ای داشتند ، و مورد توجه خاص آن قوم گمراه بودند ، به همین دلیل رهبران فرصت طلب آنان نیز روی عبادت آنها تکیه می کردند .

در اینکه این پنج بت از کجا پیدا شدند ؟ روایات گوناگونی وجود دارد :

1 - بعضی گفته اند اینها نام پنج مرد صالح است که قبل از نوح می زیستند ، هنگامی که از دنیا رفتند مجسمه های آنان را به عنوان یادگار به تحریک ابلیس ساختند و گرامی داشتند ، و تدریجا به صورت بت پرستی در آمد .

2 - بعضی گفته اند اینها نامهای پنج فرزند آدم است که هر کدام از دنیا می رفت مجسمه او را برای یاد بود می ساختند ، ولی مدتی بعد این مسائل فراموش شد و در عصر نوح موج پرستش آنها بالا گرفت .

3 - بعضی دیگر معتقدند که اینها نام بتهائی است که در عصر خود نوح ساخته شد ، و این به خاطر آن بود که نوح مردم را از طواف قبر آدم جلوگیری می کرد ، گروهی به تحریک ابلیس بجای آن مجسمه هائی ساختند و به پرستش آنها مشغول شدند .**(مجمع البیان) تفسیر علی بن ابراهیم (تفسیر ابوالفتوح رازی) و تفسیر های دیگر (ذیل آیات مورد بحث)***

اتفاقا این بتهای پنجگانه به عرب جاهلی منتقل شد ، و هر قبیله ای یکی از این بتها را برای خود برگزیدند ، البته بسیار بعید است که خود آن بتها منتقل شده باشد ، بلکه ظاهر این است که نام آنها منتقل شد و بتهائی به این نامها ساختند ، ولی بعضی از مفسران از ابن عباس نقل کرده اند که این بتهای پنجگانه

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 84@@@

در طوفان نوح دفن شد و در عصر جاهلیت عرب شیطان آنها را بیرون کشید و مردم را به پرستش آن دعوت نمود .**(تفسیر قرطبی) جلد 10 صفحه 6787***

باز در اینکه این بتها در میان قبائل عرب جاهلی چگونه تقسیم شد ؟ گفتگو است .

بعضی گفته اند بت ((ود)) متعلق به طایفه ((بنی کلب )) در سرزمین ((دومة الجندل )) قرار داشت (شهری در نزدیکی تبوک که امروز آن را ((جوف )) می نامند) و ((سواع )) متعلق به قبیله ((هذیل )) در سرزمین ((رهاط)) بود ، و بت ((یغوث )) بطائفه ((بنی قطیف )) یا طائفه ((بنی مذجح )) تعلق داشت ، و ((یعوق )) به طایفه ((همدان )) و ((نسر)) به طایفه ((ذی الکلاع )) از قبائل حمیر .**(مجمع البیان) جلد 10 صفحه 364 و (اعلام القرآن) صفحه 631***

رویهمرفته از این پنج بت سه بت (یغوث و یعوق و نسر) در سرزمین یمن قرار داشت که با تسلط ((ذو نواس )) بر یمن از میان رفت و مردم آن سامان به آئین یهود گرویدند .**همان***

((واقدی )) مورخ معروف می گوید : ((بت ود)) به شکل ((مرد)) بود و ((سواع )) به صورت ((زن )) و ((یغوث )) به صورت ((شیر)) و ((یعوق )) به صورت ((اسب )) و ((نسر)) به صورت ((باز)) (پرنده معروف ) .**(مجمع البیان) جلد 10 صفحه 364***

البته عرب جاهلی مخصوصا اهالی مکه بتهای دیگری نیز داشتند که از جمله بت ((هبل )) بود که بزرگترین بتهای آنان محسوب می شد و در داخل خانه کعبه قرار داشت ، و 18 ذراع طول آن بود ! و بت ((اساف )) در مقابل حجر الاسود و بت ((نائله )) در مقابل رکن یمانی (گوشه جنوبی خانه کعبه ) و همچنین بت ((لات )) و ((عزی )) بود .**همان***

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 85@@@

سپس نوح می افزاید : ((خداوندا این رهبران گمراه و خود خواه گروه بسیاری را گمراه ساختند)) (و قد اضلوا کثیرا) .**ضمیر در (اضلوا) به روسا و رهبران ثروتمند این گروه باز می گردد به قرینه آیه قبل که می گوید و قالوا لاتذرن الهتکم گفتند بتهای خود را رها نکنید ولی بعضی از مفسران احتمال داده اند که ضمیر به (بتها) باز می گردد چرا که آنها مایه گمراهی بودند (و شبیه آن در آیه 36 ابراهیم نیز آمده است اما نه به صورت ضمیر جمع مذکر بلکه به صورت ضمیر جمع مونث) ولی این احتمال در آیه مورد بحث بسیار بعید به نظر می رسد***

((خداوندا ! ظالمان را جز ضلالت میفزا)) (و لا تزد الظالمین الا ضلالا) .

منظور از افزودن ضلالت و گمراهی ظالمان و ستمگران ، همان سلب توفیق الهی از آنها است که سبب بدبختی آنها می شود ، و یا مجازاتی است که آنها به خاطر ظلمشان دریافت می دارند که خدا نور ایمان را از آنها می گیرد ، و تاریکی کفر را جانشین آن می سازد .

و یا این خاصیت اعمال آنهاست که به خدا نسبت داده می شود ، زیرا هر موجودی هر تاءثیری دارد به فرمان او است (دقت کنید) .

هر چه باشد هیچ منافاتی با حکمت خداوند در مورد مساءله ایمان و کفر و هدایت و ضلالت ندارد ، و سبب سلب اختیار نیز نمی شود .

سرانجام در آخرین آیه مورد بحث ، خداوند سخن آخر را در این زمینه چنین می فرماید : ((به خاطر گناهانشان غرق شدند ، و آنها را در آتش ‍ وارد ساختند ، و یاورانی جز خدا نیافتند که در برابر خشم او از آنها دفاع کند))

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 86@@@

(مما خطیئاتهم اغرقوا فادخلوا نارا فلم یجدوا لهم من دون الله انصارا) .**(من) در (مما خطیئاتهم) به معنی باء سبیت یا لام تعلیل است و (ما) در اینجا زائده و برای تاکید می باشد***

تعبیر آیه نشان می دهد که آنها بعد از غرق شدن ، بلافاصله وارد آتش ‍ شدند ، و این عجیب است که از آب فورا وارد آتش شوند ! و این آتش ‍ همان آتش برزخی است ، چرا که طبق گواهی آیات قرآن گروهی بعد از مرگ در عالم برزخ مجازات می شوند ، و طبق بعضی از روایات ((قبر)) یا باغی از باغهای بهشت است یا حفره ای از حفره های دوزخ !

این احتمال نیز داده شده که منظور آتش قیامت است ، ولی از آنجا که وقوع قیامت قطعی است و فاصله زیادی ندارد به صورت فعل ماضی ذکر شده است .**(فخر رازی) در تفسیر خود آن را به عنوان یک قول نقل کرده است جلد 30 صفحه 145***

بعضی نیز احتمال دادند که منظور آتش دنیا است ، می گویند به فرمان خدا در میان همان امواج طوفان آتشی ظاهر شد و آنها را در کام خود فرو کشید ! .**تفسیر (ابوالفتوح رازی) جلد 11 صفحه 280***

@@تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 87@@@