تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد16
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آنها هوای نفس خویش را می پرستیدند

در آیات گذشته سخن از کسانی بود که به خاطر تمتع و بهره گیری از نعمتهای دنیا کفر را بر ایمان و شرک را بر توحید ترجیح داده اند، در آیات مورد بحث وضع این گروه را در قیامت در برابر مؤمنان راستین مشخص می کند .

نخست با یک مقایسه که به صورت استفهام مطرح شده، وجدان همگان را به داوری می طلبد و می گوید: ((آیا کسی که به او وعده نیک داده ایم، و به وعده خود قطعا خواهد رسید، با کسی که تنها از متاع دنیا به او بهره داده ایم، سپس روز قیامت در پیشگاه پروردگار برای حساب و جزاء احضار می شود یکسان است))؟ (افمن وعدناه وعدا حسنا فهو لاقیه کمن متعناه متاع الحیوة الدنیا ثم هو یوم القیامة من المحضرین) .

بدون شک، هر وجدان بیدار، وعده های نیک الهی و مواهب عظیم و جاویدان او را بر بهره گیری چند روز از نعمتهای فانی و لذات زودگذر که به دنبال آن درد و رنج جاویدان است ترجیح می دهد .

جمله ((فهو لاقیه)) تأکیدی است بر اینکه وعده الهی تخلف ناپذیر است و باید چنین باشد، چرا که تخلف از وعده یا به خاطر جهل است یا عجز، که هیچیک از آنها در ذات خدا راه ندارد .

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 134@@@

جمله ((هو یوم القیامة من المحضرین)) اشاره به احضار در محضر خداوند برای حساب اعمال است، و بعضی آن را به احضار در آتش دوزخ، تفسیر کرده اند ولی تفسیر اول مناسبتر است، و به هر حال این تعبیر نشان می دهد که این آلودگان با اکراه و بدون تمایل به این صحنه کشانده می شوند، و باید هم چنین باشد، چرا که وحشت حساب و کیفر تمام وجود آنها را فرا گرفته است .

تعبیر به حیات دنیا که بارها در سورههای مختلف قرآن مجید آمده اشاره به پستی این زندگی در مقایسه با ((حیات آخرت)) و زندگی جاویدان و زوال ناپذیر آن است، زیرا دنیا از ماده ((دنو)) (بر وزن غلو) در اصل به معنی نزدیکی در مکان یا زمان یا منزلت و مقام است، سپس دنیا و ادنی گاه به موجودات کوچک که در دسترس قرار دارند، در مقابل موجودات بزرگ اطلاق شده، و گاه در موضوعات پست در مقابل خوب و والا، و گاه به نزدیک در مقابل دور اطلاق گردیده، و از آنجا که زندگی این جهان در برابر جهان دیگر هم کوچک است و هم بیارزش و هم نزدیک، نام ((حیات دنیا)) کاملا متناسب آن است .

و به دنبال این سخن، صحنه های رستاخیز را در برابر کفار مجسم می کند صحنه هائی که از تصورش مو بر بدن راست می شود و اندام را به لرزه در می آورد .

می گوید: ((روزی را به خاطر بیاورید که خداوند آنها را ندا می دهد و می گوید: کجا هستند شریکانی که برای من می پنداشتید))؟! (و یوم ینادیهم فیقول این شرکائی الذین کنتم تزعمون) .

بدیهی است این سؤالی است توبیخی، برای اینکه در قیامت که روز کنار رفتن پرده ها و حجابها است نه شرک مفهومی دارد و نه مشرکان بر عقیده خود باقیند، این سؤال در حقیقت یکنوع سرزنش و مجازات است، یکنوع توبیخ و عقوبت است .

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 135@@@

اما آنها بجای اینکه به پاسخ پردازند معبودهایشان به سخن در می آیند و از آنها اظهار تنفر و بیزاری می کنند، زیرا می دانیم معبودان گاه بتهای سنگ و چوبی بودند، و گاه مقدسینی همچون فرشتگان و مسیح، و گاه جن و شیاطین در اینجا گروه سوم به سخن می آیند که سخن آنها را در آیه بعد چنین می خوانیم، گروهی از معبودان که فرمان عذاب در باره آنها مسلم شده، می گویند: پروردگارا! ما این عابدان را گمراه کردیم، آری ما آنها را گمراه کردیم همانگونه که خود گمراه شدیم (ولی آنها به میل خویش به دنبال ما آمدند) ما از آنها بیزاری می جوئیم آنها ما را پرستش نمی کردند بلکه در حقیقت هوای نفس خویش را می پرستیدند (قال الذین حق علیهم القول ربنا هؤلاء الذین اغوینا اغویناهم کما غوینا تبراءنا الیک ما کانوا ایانا یعبدون) .

بنابراین آیه فوق شبیه آیه 28 سوره یونس است که می گوید: و قال شرکائهم ما کنتم ایانا تعبدون ((معبودان در قیامت رو به سوی عبادت کنندگان خود می کنند و می گویند شما ما را پرستش نمی کردید))! و به این ترتیب معبودان اغواگر، همچون فرعون و نمرود و شیاطین و جن، بیزاری و تنفر خود را از چنین عابدانی اعلام می دارند، و به دفاع از خویش ‍ برمی خیزند، حتی گمراهی آنها را نیز از خود نفی می کنند، و می گویند: آنها به میل خود به دنبال ما آمدند .

ولی بدیهی است نه این نفی اثری دارد و نه آن بیزاری و تبری، و آنها در گناه عابدان خود قطعا شریک و سهیمند .**این احتمال نیز در تفسیر آیه فوق داده شده که (پاسخ گوینده) رؤسای مشرکان هستند، و سردمداران شرک و کفر (یعنی فقط گروهی از عابدان) آنها ضمن طفره رفتن از پاسخ پروردگار در مورد معرفی معبودهای خود، از پیروان خویشتن سخن می گویند و به دفاع از خود بر می خیزند و عرض می کنند: (خداوندا ما خودمان گمراه بودیم که راه شرک پوئیدیم، و این گروه نیز با میل خود به دنبال ما افتادند و ما آنها را گمراه ساختیم ولی آنها در حقیقت از ما اطاعت نمی کردند) (توجه داشته باشید در اینجا عبادت به معنی اطاعت است) آنها اطاعت از هوای نفس خویش می کردند ولی تفسیری که در بالا گفتیم نزدیکتر به نظر می رسد.***

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 136@@@

جالب توجه این است که در آن روز، هر یک از این منحرفان خلافکار از دیگری بیزاری می جویند و هر کدام سعی دارند گناه خود را به گردن دیگری افکند .

این درست نظیر چیزی است که نمونه کوچک آن را در دنیا با چشم خود می بینیم که جمعی دست به دست هم می دهند تا امر خلافی مرتکب شوند، پس از دستگیری و حضور در محضر دادگاه از یکدیگر بیزاری می جویند، و گناه را به گردن دیگری می افکنند، این است، سرنوشت گروه گمراه و خلافکار در دنیا و آخرت .

همانگونه که در آیه 22 سوره ابراهیم می خوانیم که شیطان در روز قیامت به پیروان خود می گوید: ((من سلطه ای بر شما نداشتم، من تنها از شما دعوت کردم شما هم مشتاقانه اجابت کردید مرا ملامت نکنید خود را ملامت کنید)) و ما کان لی علیکم من سلطان الا ان دعوتکم فاستجبتم لی فلا تلومونی و لوموا انفسکم .

و در مورد مشرکان در آیه 30 سوره صافات می خوانیم که آنها به مناقشه با یکدیگر برمی خیزند و هر یک دیگری را مقصر می شمرد، اما اغواگران صریحا در پاسخ می گویند: ((ما بر شما سلطه ای نداشتیم شما خود گروهی طغیانگر بودید)) و ما کان لکم علینا من سلطان بل کنتم قوما طاغین .

به هر حال به دنبال سؤالی که از آنها در باره معبودهایشان می شود و آنها

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 137@@@

در پاسخ عاجز می مانند، به آنان ((گفته می شود شما معبودهایتان را که شریک خدا می پنداشتید بخوانید)) تا به یاری شما برخیزند! (و قیل ادعوا شرکائکم) .**تعبیر به (شرکائکم) با اینکه این شریکها را برای خدا قائل بودند اشاره به این است که این شریکها را شما ساختید و تعلق به شما دارد.***

آنها با اینکه می دانند در آنجا کاری از دست معبودان ساخته نیست، بر اثر شدت وحشت و کوتاه شدن دستشان از همه جا، و یا به خاطر اطاعت فرمان خدا که می خواهد با چنین کاری مشرکان و معبودان گمراه را در برابر همگان رسوا سازد، دست تقاضا به سوی معبودانشان دراز می کنند و آنها را به کمک می خوانند (فدعوهم) .

ولی پیدا است ((جوابی به آنها نمی دهند)) و دعوت آنها را لبیک نمی گویند (فلم یستجیبوا لهم) .

در این هنگام است که ((عذاب الهی را در برابر چشم خود می بینند)) (وراءوا العذاب) .

((و آرزو می کنند که ای کاش هدایت یافته بودند)) (لو انهم کانوا یهتدون) .**مفسران بزرگ بحثهای دامنه داری در اینجا در مورد جمله (لوانهم کانوا یهتدون) کرده اند، گروه زیادی (لو) را حرف شرط دانسته اند و سپس درباره جزای آن به گفتگو پرداخته اند، بعضی جواب آن را جمله ای می دانند که از (رأوا العذاب) استفاده می شود، و تقدیر را چنین گرفته اند (لو انهم کانوا یهتدون لرأوا العذاب فی الدنیا بعین الیقین) (شبیه آیه (لترون الجحیم) _ تکاثر آیه 6) و بعضی تقدیر را چنین گرفته اند (لو انهم کانوا یهتدون فی الدنیا لما رأوا العذاب فی الاخرة) و بعضی دیگر جزاهای دیگری در تقدیر گرفته اند اما بعضی معتقدند که اصلا جواب شرط محذوف نیست و جمله (رأوا العذاب) را جواب شرط می دانند، بنابراین مفهوم جمله چنین می شود: که اگر آنها در روز قیامت چشم بینا داشتند و هدایت می شدند عذاب را می دیدند ولی چشم بینا ندارند . ولی در ماورای همه این معانی معنی دیگری است که ما را در بالا آن را ترجیح دادیم و آن اینکه (لو) برای تمنی باشد شرح بیشتر آن را در کتب ادبی از جمله (مغنی اللبیب) می توانید مطالعه فرمائید.***

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 138@@@

چرا که هر دست و پائی در آنجا کنند جز ناکامی و رسوائی نتیجه ای نخواهد داشت، چون تنها راه نجات ایمان و عمل صالح بوده که آنها فاقد آنند .

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 139@@@