تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد16
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

یک پیشگوئی عجیب!

این سوره جزء 29 سوره ای است که با حروف مقطعه آغاز می شود (الم) .

کرارا در تفسیر این حروف مقطعه (مخصوصا در آغاز سوره بقره، آل عمران و اعراف) بحث کرده ایم .

تنها چیزی که در اینجا جلب توجه می کند این است که برخلاف بسیاری از سوره هائی که با حروف مقطعه آغاز می شود و پشت سر آن سخن از عظمت قرآن است در اینجا بحثی از عظمت قرآن نمی یابیم، بلکه سخن از شکست رومیان و پیروزی مجدد آنها در آینده است، ولی با دقت روشن می شود که این بحث نیز

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 361@@@

بیان عظمت قرآن است، چرا که این خبر غیبی مربوط به آینده از نشانه های اعجاز و عظمت این کتاب آسمانی محسوب می شود .

بعد از ذکر حروف مقطعه می فرماید: ((رومیان مغلوب شدند)) (غلبت الروم) .

((و این شکست در سرزمین نزدیکی واقع شد)) (فی ادنی الارض) .

نزدیک به شما مردم مکه، در شمال جزیره عرب، در اراضی شام، در منطقه ای میان ((بصری)) و ((اذرعات)) .

و از اینجا معلوم می شود که منظور از ((روم)) روم شرقی است نه روم غربی .

بعضی از مفسران مانند مرحوم شیخ طوسی در تبیان احتمال داده اند که منظور نقطه نزدیکی به سرزمین ایرانیان بوده است یعنی در محلی واقع شد که نزدیکترین نقطه میان ایران و روم بود .**تفسیر تبیان جلد 8 صفحه 206.***

درست است که تفسیر اول با الف و لام عهد در کلمه ((الارض)) مناسبتر است ولی به طوری که خواهیم گفت از جهاتی تفسیر دوم صحیحتر به نظر می رسد .

در اینجا تفسیر سومی نیز وجود دارد که شاید تفاوت زیادی از نظر نتیجه با تفسیر دوم نداشته باشد، و آن اینکه منظور از این زمین، زمین روم است یعنی آنها در نزدیکترین سرحداتشان با ایران گرفتار شکست شدند . و این اشاره به اهمیت و عمق این شکست است چرا که شکست در نقطه های دور دست و مرزهای بعید، چندان مهم نیست، مهم آن است که کشوری در نزدیکترین مرزهایش به دشمن که از همه جا قویتر و نیرومندتر است گرفتار شکست شود .

بنابراین ذکر جمله ((فی ادنی الارض)) اشاره ای خواهد بود به اهمیت این شکست، و طبعا پیشگوئی از پیروزی طرف مغلوب ظرف چند سال آینده

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 362@@@

واجد اهمیت بیشتری خواهد بود که جز از طریق اعجاز قابل پیش بینی نیست!

سپس اضافه می کند: ((آنها (رومیان) بعد از مغلوبیت به زودی غلبه خواهند کرد)) (و هم من بعد غلبهم سیغلبون) .

با اینکه جمله ((سیغلبون)) (به زودی غالب می شوند) برای بیان مقصود کافی بود، ولی مخصوصا تعبیر ((من بعد غلبهم)) (بعد از مغلوبیتشان) بر آن افزوده شده است، تا اهمیت این پیروزی آشکارتر گردد، چرا که غالب شدن یک جمعیت مغلوب آنهم در نزدیکترین و نیرومندترین مرزهایش، در یک مدت کوتاه غیر منتظره است و قرآن صریحا از این حادثه غیر منتظره خبر می دهد .

سپس حدود سالهای آن را با این عبارت بیان می کند: ((در چند سال))! (فی بضع سنین) .

و می دانیم مفهوم تعبیر ((بضع)) حداقل سه و حداکثر آن نه می باشد .**در مورد معنی (بضع) احتمالات دیگری نیز ذکر شده است، از جمله اینکه حداقل آن سه و حداکثر آن ده، یا حداقل آن یک، و حداکثر آن نه، یا حداقل آن شش و حد اکثر آن نه، معنی آنچه گفتیم مشهورتر است.***

و اگر می بینید خداوند از آینده خبر می دهد، به خاطر آن است که همه چیز و همه کار به دست او است چه قبل از پیروزی و چه بعد از پیروزی این قوم شکست خورده)) (لله الامر من قبل و من بعد) .

بدیهی است بودن همه چیز به دست خدا و به فرمان و اراده او، مانع از اختیار و آزادی اراده ما، و تلاش و کوشش و جهاد در مسیر اهداف مورد نظر نیست به تعبیر دیگر این عبارت نمی خواهد اختیار را از دیگران سلب کند، بلکه می خواهد این نکته را روشن سازد که قادر بالذات و مالک علی الاطلاق او است و هر کس هر چیزی دارد از او دارد .

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 363@@@

سپس می افزاید اگر امروز که رومیان شکست خوردند مشرکان خوشحال شدند ((در آن روز که رومیان غالب شدند مؤمنان خوشحال خواهند شد))! (و یومئذ یفرح المؤمنون) .

آری ((خوشحال می شوند به نصرت الهی)) (بنصر الله) .

((خداوند هر که را بخواهد یاری می کند، و او شکست ناپذیر و مهربان است)) (ینصر من یشاء و هو العزیز الرحیم) .

در اینکه منظور از خوشحالی مسلمانان در آن روز چیست؟ جمعی گفته اند منظور خوشحالی از پیروزی رومیان است هر چند آنها نیز در صف کفار بودند، اما چون دارای کتاب آسمانی بودند پیروزی آنها بر مجوسیان مشرک یک مرحله از پیروزی ((توحید)) بر ((شرک)) بود .

و بعضی افزوده اند: مؤمنان از این خوشحال شدند که این حادثه را به فال نیک گرفتند و دلیلی بر پیروزی آنها بر مشرکان .

یا اینکه شادی آنان از این بود که عظمت قرآن و صدق پیشگوئی قاطع آن که خود یک پیروزی مهم معنوی برای مسلمین محسوب می شد در آن روز ظاهر گشت .

این احتمال نیز بعید به نظر نمی رسد که پیروزی رومیان مقارن بود با یکی از پیروزیهای مسلمین بر مشرکان بخصوص اینکه در بعضی از کلمات مفسران بزرگ آمده که این پیروزی مقارن پیروزی ((بدر))، و یا مقارن ((صلح حدیبیه)) بود که آن نیز در نوع خود یک پیروزی بزرگ محسوب می شد . مخصوصا تعبیر بنصر الله نیز تناسب با این معنی دارد .

خلاصه، مسلمانان در آن روز از جهات مختلفی خوشحال شدند:

از پیروزی اهل کتاب بر مجوسیان که صحنه ای از غلبه خداپرستی بر شرک بود .

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 364@@@

از پیروزی معنوی به خاطر ظهور اعجاز قرآن .

و از پیروزی مقارن آن که احتمالا ((صلح حدیبیه)) یا یکی دیگر از فتوحات مسلمین بود .

باز هم برای تأکید بیشتر می فرماید: ((این وعده ای است که خدا داده است)) (وعد الله) .**وعدالله منصوب است به عنوان (مفعول مطلق) و عامل آن محذوف است و از جمله قبل یعنی (سیغلبون) که مصداق وعده الهی است معلوم می شود، و در تقدیر چنین است: وعدالله ذلک وعدا.***

((و خداوند هرگز از وعده اش تخلف نخواهد کرد، هر چند اکثر مردم نمی دانند)) (لا یخلف الله وعده و لکن اکثر الناس لا یعلمون) .

و علت عدم آگاهی مردم عدم معرفتشان نسبت به خدا و علم و قدرت او است آنها خدا را به درستی نشناختند، و لذا از این حقیقت که او محال است از وعده اش تخلف کند درست آگاه نیستند، چرا که تخلف از وعده یا بخاطر جهل است که مطلبی مکتوم بوده سپس آشکار گردیده و مایه تغییر عقیده شده است، و یا به خاطر ضعف و ناتوانی است که وعده دهنده از عقیده خود باز نگشته ولی توانائی بر انجام وعده خود ندارد .

اما خدائی که هم از عواقب امور آگاه است و هم قدرتش مافوق همه قدرتها است هرگز از وعده اش تخلف نخواهد کرد .

سپس می افزاید ((این مردم کوتاه بین تنها ظاهری از زندگی دنیا را می بینند و از آخرت و پایان کارها بیخبرند))! (یعلمون ظاهرا من الحیاة الدنیا و هم عن الاخرة هم غافلون) .

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 365@@@

آنها تنها از زندگی دنیا آگاهند، و تازه از این زندگی نیز به ظاهری قناعت کرده اند، مجموعه ای از سرگرمیها و لذات زودگذر و خوابها و خیالها برداشت آنها را از زندگی دنیا تشکیل می دهد، غرور و غفلتی که در این برداشت نهفته است بر کسی پوشیده نیست .

اگر آنها باطن و درون این زندگی دنیا را نیز می دانستند برای شناخت آخرت کافی بود، چرا که دقت کافی در این زندگی زودگذر نشان می دهد که حلقه ای است از یک سلسله طولانی، و مرحله ای است از یک مسیر بزرگ، همانگونه که دقت در زندگی دوران جنینی نشان می دهد که هدف نهائی خود این زندگی نیست، بلکه این یک مرحله مقدماتی برای زندگی گسترده ای است .

آری آنها تنها ظاهری از این زندگی را می بینند و از محتوا و مفاهیم و مکنون آن غافلند .

جالب اینکه با تکرار ضمیر ((هم)) به این حقیقت اشاره می کند که علت این غفلت و بیخبری خود آنها هستند، درست مثل اینکه کسی به ما بگوید: مرا از این امر تو غافل کردی، و در جواب بگوئیم، تو خودت غافل شدی، یعنی سبب غفلت خودت بودی .