تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد16
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آیه 33-36

آیه و ترجمه

وَ إِذَا مَس النَّاس ضرُّ دَعَوْا رَبهُم مُّنِیبِینَ إِلَیْهِ ثُمَّ إِذَا أَذَاقَهُم مِّنْهُ رَحْمَةً إِذَا فَرِیقٌ مِّنهُم بِرَبِّهِمْ یُشرِکُونَ(33)

لِیَکْفُرُوا بِمَا ءَاتَیْنَهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسوْف تَعْلَمُونَ(34)

أَمْ أَنزَلْنَا عَلَیْهِمْ سلْطناً فَهُوَ یَتَکلَّمُ بِمَا کانُوا بِهِ یُشرِکُونَ(35)

وَ إِذَا أَذَقْنَا النَّاس رَحْمَةً فَرِحُوا بهَا وَ إِن تُصِبْهُمْ سیِّئَةُ بِمَا قَدَّمَت أَیْدِیهِمْ إِذَا هُمْ یَقْنَطونَ(36)

ترجمه،

33 - هنگامی که ضرر و ناراحتی به مردم برسد پروردگار خود را می خوانند و به سوی او باز می گردند اما هنگامی که رحمتی از خودش به آنها بچشاند گروهی از آنان نسبت به پروردگارشان مشرک می شوند .

34 - (بگذار) نعمتهائی را که ما به آنها داده ایم کفران کنند و (از نعمتهای زودگذر دنیا هر چه می توانید) بهره گیرید اما به زودی خواهید دانست (که نتیجه کفران و کامجوئیهای بی حساب شما چه بوده است) .

35 - آیا ما دلیل محکمی برای آنها نازل کردیم که از شرک آنها سخن می گوید و آنرا موجه می شمارد؟

36 - و هنگامی که رحمتی به مردم بچشانیم خوشحال می شوند و هر گاه رنج و مصیبتی به خاطر اعمالی که انجام داده اند به آنها رسد ناگهان ماءیوس می شوند .

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 432@@@

تفسیر:

نخستین آیه مورد بحث در حقیقت استدلال و تأکیدی است بر بحث گذشته در زمینه فطری بودن توحید و شکوفا شدن این نور الهی در شدائد و سختیها .

می فرماید: ((هنگامی که مختصر ضرری به انسانها برسد پروردگارشان را می خوانند، و به سوی او انابه می کنند)) (و اذا مس الناس ضر دعوا ربهم منیبین الیه) .

ولی آنچنان کمظرفیت و کوتاه فکر و اسیر تعصب و تقلید کورکورانه از نیاکان مشرک خود هستند که به مجرد اینکه حوادث سخت بر طرف می شود و نسیم آرامش می وزد و خداوند رحمتی از سوی خودش به آنها می چشاند گروهی از آنان نسبت به پروردگارشان مشرک می شوند)) (ثم اذا اذاقهم منه رحمة اذا فریق منهم بربهم یشرکون) .

تعبیر به مس الناس ضر اشاره به مختصر ناراحتی است .

همانگونه که تعبیر اذاقهم منه رحمة (رحمتی از سوی خود به آنها می چشاند) اشاره به رسیدن به مختصر نعمت است، زیرا تعبیر چشیدن در اینگونه موارد در امور کم و جزئی اطلاق می شود مخصوصا با ذکر کلمه ((ضر)) و ((رحمة)) به صورت نکره .

یعنی گروهی چنانند که با مختصر مشکلی به سراغ ((الله)) می روند و پرده ها از روی فطرت توحیدیشان به کنار می رود، اما با مختصر نعمتی به کلی تغییر مسیر داده و مست و غافل می شوند، و همه چیز را به دست فراموشی می سپارند .

البته در مورد اول به صورت کلی می گوید همه مردم چنین هستند که در مشکلات به یاد خدا می افتند زیرا وجود فطرت توحیدی همگانی است .

اما در مورد دوم، یعنی نعمت، تنها از گروهی یاد می کند که راه شرک را

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 433@@@

می پویند، چرا که گروهی از بندگان خدا هم در مشکلات به یاد او هستند و هم در نعمتها، هرگز تغییرات زندگی آنها را از یاد حق غافل نمی کند .

تکیه روی منیبین الیه با توجه به مفهومی که برای ((انابه)) سابقا ذکر کردیم که ((انابه)) از ماده ((نوب)) به معنی بازگشت مکرر به چیزی است اشاره لطیفی به این معنی می باشد که پایه و اساس در فطرت انسان توحید و خداپرستی است و شرک امر عارضی است که وقتی از آن قطع امید می کند خواه ناخواه به سوی ایمان و توحید بازمی گردد .

جالب اینکه ((رحمت)) در آیه فوق از ناحیه خدا شمرده شده اما ((ضر)) و ناراحتی اسناد به او داده نشده است، زیرا بسیاری از گرفتاریها و مشکلات ما نتیجه اعمال و گناهان خود ما است، اما رحمتها همه به خدا باز می گردد، خواه به طور مستقیم یا غیر مستقیم .

کلمه ((ربهم)) که دو بار در آیه ذکر شده تأکیدی است بر اینکه انسان ربوبیت و تدبیر الهی را بر وجود خویش احساس می کند اگر تعلیمات غلط او را به سوی شرک سوق ندهد .

ذکر این نکته نیز لازم است که ضمیر در ((منه)) به خدا بازمی گردد و تأکیدی است بر این حقیقت که تمام نعمتها از ناحیه او است، بسیاری از مفسران مانند نویسندگان المیزان و تبیان و ابوالفتوح رازی همین معنی را اختیار کرده اند هر چند بعضی دیگر مانند فخر رازی این ضمیر را به ((ضر)) بازگردانده و آیه را چنین معنی کرده اند: ((هنگامی که خداوند رحمتی بعد از مضرت و ناراحتی به آنها می رساند گروهی مشرک می شوند))(بنابراین ((من)) در اینجا به معنی بدلیت است) .

ولی روشن است که تفسیر اول با ظاهر آیه سازگارتر می باشد .

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 434@@@

در آیه بعد به عنوان تهدید به این افراد کم ظرفیت مشرک که به هنگام نیل به نعمتها خدا را به دست فراموشی می سپارند می گوید: ((بگذار نعمتهائی را که ما به آنها داده ایم کفران کنند)) و هر کار از دستشان ساخته است انجام دهند (لیکفروا بما آتیناهم) .

((و تا می توانید از این نعمتهای زودگذر دنیا بهره گیرید)) (فتمتعوا) .

((اما به زودی نتیجه شوم اعمال خویش را خواهید دانست)) (فسوف تعلمون) .**لام در جمله لیکفروا لام امر است و این امر به عنوان تهدید می باشد و جمله تمتعوا نیز امر دیگری است که آنهم جنبه تهدید دارد، هر چند اولی به صورت امر غائب و دومی به صورت امر حاضر است گوئی در آغاز آنها را غائب فرض کرده و سپس برای شدت بخشیدن در تهدید، آنها را مواجه قرار می دهد و مخاطب می سازد ولی بعضی از مفسران لام را لام عاقبت دانسته اند یعنی سرانجام کار آنها کفران به نعمتهای الهی شد، ولی معنی اول با ذیل آیه سازگارتر است.***

گرچه مخاطب، مشرکانند، ولی بعید نیست آیه مفهوم وسیعی داشته باشد که تمام کسانی را که به هنگام رو آوردن نعمتها خدا را فراموش کرده و تنها به تمتع و بهره گیری از این نعم پرداخته، و بخشنده نعمتها را از یاد می برند، شامل گردد .

بدیهی است به کار بردن صیغه امر در اینجا به عنوان تهدید است .

در آیه بعد برای محکوم ساختن این گروه مشرک، سخن را در قالب استفهام آمیخته با توبیخ در آورده، می گوید: ((آیا ما دلیل محکمی بر آنها نازل کردیم دلیلی که از شرک آنها سخن می گوید و خبر می دهد))؟! (ام انزلنا علیهم سلطانا فهو یتکلم بما کانوا به یشرکون) .

((ام)) در اینجا برای استفهام است، و استفهام جنبه انکاری و توبیخ را دارد

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 435@@@

یعنی پیروی از این راه و رسم یا باید به خاطر ندای فطرت باشد، یا حکم عقل، یا فرمان خدا، اما وجدان و فطرت آنها که در شدائد و سختیها آشکار می شود فریاد توحید می کشد، عقل نیز می گوید باید به سراغ کسی رفت که ((واهب النعم)) است .

باقی می ماند حکم خدا که در این آیه مورد نفی قرار گرفته که ما هرگز چنین دستوری به آنها نداده ایم، بنابراین آنها در این اعتقاد خود به هیچ اصل قابل قبولی متکی نیستند .

((سلطان)) به معنی چیزی است که مایه سلطه و پیروزی می گردد و در اینجا به معنی دلیل محکم و قانع کننده است .

تعبیر به ((یتکلم)) (سخن می گوید) یکنوع تعبیر مجازی است که به هنگام روشن بودن یک دلیل تعبیر می کنیم، ((این دلیلی است گویا که با انسان حرف می زند)) .

بعضی از مفسران احتمال داده اند که ((سلطان)) در اینجا به معنی فرشته ای است صاحب قدرت که در این صورت تکلم به معنی حقیقی خواهد بود، یعنی ما فرشته ای که پیام آور شرک باشد برای آنها نفرستادیم تا با آنها در این زمینه سخن گوید .

ولی این تفسیر روشنتر است .

بالاخره آخرین آیه مورد بحث که ترسیم دیگری از طرز فکر و روحیه این جاهلان کم ظرفیت است چنین می گوید: ((هنگامی که رحمتی به مردم بچشانیم خوشحال و مغرور می شوند، و هر گاه بلا و رنج و دردی به خاطر اعمالی که انجام داده اند به آنها برسد ناگهان ماءیوس و نومید می گردند)) (و اذا اذقنا الناس رحمة فرحوا بها و ان تصبهم سیئة بما قدمت ایدیهم اذا هم یقنطون) .

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 436@@@

ولی در حالی که مؤمنان راستین کسانی هستند نه به هنگام نعمت گرفتار غرور و غفلت می شوند و نه به هنگام مصیبت، گرفتار یاءس و نومیدی، نعمت را از خدا می دادند و شکر به درگاه او می برند، و مصیبت را آزمون و امتحان، و یا نتیجه اعمال خویش محسوب می دارند و صبر می کنند و رو به درگاه او می آورند .

در حالی که افراد بی ایمان در میان ((غرور)) و ((یاءس)) دست و پا میزنند افراد با ایمان در میان ((شکر)) و ((صبر)) قرار دارند .

ضمنا از این آیه به خوبی استفاده می شود که لااقل، بخشی از مصائب و گرفتاریهائی که دامان انسان را می گیرد نتیجه اعمال و گناهان او است، خدا می خواهد به این وسیله به آنها هشدار دهد و آنان را پاک کرده و به سوی خود آورد .

این نکته نیز لازم به یادآوری است که جمله ((فرحوا بها)) در اینجا تنها به معنی خوشحال شدن به نعمت نیست، بلکه منظور شادی تواءم با غرور و یکنوع مستی و بیخبری است همان حالتی که به افراد کم مایه به هنگامی که به نوائی می رسند دست می دهد و گرنه شادی تواءم با شکر و توجه به خدا نه تنها بد نیست بلکه به آن دستور داده شده است قل بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا (یونس - 58) .

تعبیر به ما قدمت ایدیهم که معاصی را به دستها نسبت می دهد به خاطر این است که بیشترین اعمال انسان به کمک دست او انجام می شود، هر چند گناهانی با قلب یا با چشم و زبان نیز صورت می گیرد، اما فزونی اعمال دست موجب این تعبیر شده است .

در اینجا سؤالی پیش می آید که آیا این آیه با آیه سی و سوم همین سوره (دو آیه قبل) تضاد ندارد؟!، چون در این آیه سخن از یاءس آنها به هنگام مصائب است، در حالی که آیه گذشته از توجه آنها به خدا به هنگام بروز مشکلات و شدائد سخن می گوید، خلاصه، آن یکی سخن از امیدواری می گوید و این

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 437@@@

سخن از یاءس؟

اما با توجه به یک نکته، پاسخ این سؤال را روشن می سازد و آن اینکه،

در آیه گذشته بحث از مساءله ضر یعنی حوادث زیانبار مانند طوفانها و زلزله ها و شدائد دیگر در میان بود که عموم مردم - اعم از موحد و مشرک - در این حال به یاد خدا می افتند و این یکی از نشانه های فطرت توحیدی است .

اما در آیه مورد بحث، سخن از بازتابهای معاصی انسان است و یاءس ناشی از آن، زیرا بعضی از افراد چنانند که اگر عمل نیکی انجام دهند مغرور می شوند و خود را مصون از عذاب الهی می شمرند، و هنگامی که کار بدی انجام دهند و عکس العملش دامن آنها را بگیرد، یاءس از رحمت خدا سراسر وجودشان را احاطه می کند، هم آن ((عجب)) و غرور مذموم است و هم این ((یاءس و نومیدی)) از رحمت خدا .

بنابراین هر یک از دو آیه مطلبی را مطرح کرده که از دیگری جدا است .

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 438@@@