تربیت
Tarbiat.Org

مبانی نظری نبوت و امامت
اصغر طاهرزاده

صفات انبیاء(ع)

پس از آن‌که روشن شد ربوبیت خداوند اقتضا می‌کند که رسولانی را برای بشریت ارسال فرماید تا بشریت به تربیت لازم دست یابد و از هدف اصلی خود که قرب الهی است باز نماند، به اساسی‌ترین شرط نبوت که همان عصمت است پرداخته می‌شود.
عصمت: عصمت ملکه‌ای است که شخصِ نبی به نور آن از هرگونه اشتباهی در تشخیص و هرگونه لغزشی در عمل، مصون می‌ماند و در همین رابطه باید گفت عصمت نبی، موهبتی است كه به جهت شدت علم و یقین و رفع حجاب‌ها از قلب نبی، حاصل می‌شود و چـون مبنای عصمت، علم است هرگز موجب سلب اختیار از پیامبر نمی‌گردد، مثل نخوردن زغال گداخته که انسان به جهت یقین از سوزندگی آن هرگز آن را انجام نمی‌دهد در عین این که می‌تواند انجام دهد.
عصمت نبی موهبتی است، یعنی خداوند چنین بصیرتی را به او می‌دهد تا بشریت مطمئن باشد كه او در هیچ بُعدی خطا و لغزش ندارد، زیرا اگر عصمت نبی اكتسابی بود، یعنی به تدریج آن را به دست می‌آورد، در هر لحظه در حال تكامل بود و لذا در هیچ شرایطی قابل اطمینان نبود، چون مرحله‌ی كامل‌تری هم برای او امكان داشت. آری درست است كه پیامبران عصمت خود را كسب نكرده‌اند، ولی فراموش نشود كه اولاً: شایستگی‌هایشان باعث شده كه خداوند آن‌ها را جهت نبوت انتخاب كند و منوّر به موهبت عصمت نماید. ثانیاً: باید این عصمت را حفظ كنند و این كارِ بسیار مشكلی است، زیرا در عین این‌كه آن‌ها صفات بشری خود را دارند و همه‌ی میل‌های بشری در آن‌ها هست حالا باید این عصمت را حفظ نمایند و عبادات طولانی آن‌ها نشان می‌دهد که جهت حفظ عصمت چقدر باید تلاش کرد.
عامل عصمت، «عقل» و «ایمان» است و عامل گناه، «شهوت» و «غضب» است و چون عوامل عصمت در انبیاء قوی است، عصمت آن‌ها پایدار است و حضورِ دائمی نور جمال الهی در جان آن‌ها اصلاً حضوری برای جَوَلان و تحرك گناه در روح و روان آن ها باقی نمی‌گذارد.
در قرآن در رابطه با نور عصمتی که موجب شد تا حضرت یوسف(ع) دعوت زلیخا را جهت معصیت الهی نپذیرد، می‌فرماید: «وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ»(18) آن زن قصد او را کرد و اگر او نور و برهان پروردگار خود را نمی‌دید او هم به طرف آن زن متمایل می‌شد، این‌چنین او را از زشتی‌و فحشاء دور کردیم، او از بندگان مخلَص ما بود. دقت در این آیه نشان می‌دهد که خداوند از طریق حقیقتی که به جان حضرت یوسف(ع) نشان داده او از گناه دوری گزیده و راز عصمت انبیاء همین نور است.
قرآن در رابطه با عصمت انبیاء آیاتی دارد که از جمله‌ی آن‌ها آیات 26 تا 28 سوره‌ی جن است که می‌فرماید: « عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَى غَیْبِهِ أَحَدًا . إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُكُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا. لِیَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَیْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَیْءٍ عَدَدًا» او دانای غیب عالم است و هیچ‌کس را بر عالمِ غیب آگاه نمی‌سازد مگر رسولانی را که خود راضی است و آن‌ها را برای این امر برگزیده است. همانا او برای محافظت آنان(فرشتگان را) از پیش رو و از پشت می‌فرستد تا وحی محفوظ بماند تا بداند که آن رسولان، پیام‌های پروردگار خویش را به خلق می‌رسانند و خداوند به آنچه که در نزد رسولان است احاطه‌ی کامل داشته و شماره‌ی هرچیز را می‌داند.
آیات مذکور حاکی از این است که آنچه بر پیامبران وحی می‌شود، بی هیچ کم و کاست به مردم ابلاغ می‌شود، چرا که خداوند برای رسیدن تامّ و کامل وَحی به انسان‌ها، آنچنان نگاهبانی برای حفظ و حراست وحی می‌گمارد که هرگز نقص و کمبودی در محتوای وحی ایجاد نشود. از طرفی دو نکته‌ی مهم و اساسی دیگر از آیات فوق به‌دست می‌آید: اولاً؛ انبیاء الهی در ابلاغ وحی معصومند، یعنی آنچه را خداوند به آنها وحی کرده، دقیقاً و کاملاً به مردم می‌رسانند و این مطلب از تعبیر «قَدْ أَبْلَغُوا» یعنی حقیقتاً آن‌ها آن وَحی را رساندند، به خوبی به‌دست می‌آید. ثانیاً؛ از این‌که در آیه آمده است: «قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ» با کمی دقت و تأمل به‌دست می‌آید که انبیاء در تلقی و دریافت وحی نیز معصومند و دچار خطا و اشتباه نمی‌شوند. چون وقتی آیه می‌گوید؛ اینان آنچه را به مردم ابلاغ می‌کنند یقیناً «رسالات و پیام‌های» پروردگارشان است، این خود حاکی از این است که واقعاً «رسالات و پیام‌ها» را به گونه ای صحیح دریافت کرده‌اند و هیچ‌گونه خطا و اشتباهی در این دریافت، وجود نداشته است.
بنابراین؛ آیات فوق به خوبی هم بر معصومیت انبیاء در «ابلاغ وحی» دلالت دارد و هم معصومیت آنان را در «تلقی وحی» و درک آن توسط جانشان اثبات می‌کند. همه‌ی این کارها با علمی که خداوند به رسولان خود می‌دهد واقع می‌شود چون فرمود: خداوند عالم به غیب است و احدی از علم خداوند آگاهی ندارد مگر رسولانش، که راضی است به علم او منور شوند و از طریق آن علم به مقام عصمت نایل گردند.