تربیت
Tarbiat.Org

مبانی نظری نبوت و امامت
اصغر طاهرزاده

امامت در قرآن

عصمت امام: خداوند در قرآن می‌فرماید: «یا اَیُّهَاالَّذِینَ ءَامَنُوا أَطِیعُوااللَّهَ وَ أَطِیعُواالرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْـرِ مِنْكُـمْ، فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْأَخِرِ، ذَالِكَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلاً»(99) ای مؤمنان خدا را اطاعت كنید و رسول خدا و اولی‌الامر از خودتان را اطاعت كنید، پس اگر در موردی اختلاف كردید آن اختلاف را به خدا و رسولش ارجاع دهید، اگر به خدا و به قیامت مؤمن هستید، كه این كار خیر است، و عواقب نیكویی دارد. چنانچه ملاحظه می‌فرمایید:
اولاً: آیه‌ی فوق با توجه به امری که در آن هست و سخن خود را به صورت امر اظهار کرده، اطاعت از خدا و رسول و اولی‌الامر را واجب شمرده است.
ثانیاً: لفظ «اَطیعُوا» یعنی اطاعت كنید را یك بار در مورد «خـدا» به كار برده و یك بار جداگانه در مورد «رسول و اولی‌الامر» به‌کار برده است. معلوم است که مراد از اطاعت از خدا پیروی از احكامی است كه به عنوان وحی بر پیامبر(ص) نازل شده است. ولی اطاعت از رسول دو جنبه دارد، یكی اطاعت از او در بیان احكام الهی، چنانچه خود خداوند به پیامبرش می‌فرماید: قرآن را بر تو نازل كرده‌ایم تا برای مردم تبیین و روشن كنی. «وَ اَنْزَلْنا اِلَیْكَ الذِّكْرَ لِتُبَـیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ اِلَیْهِمْ»(100) و یك جنبه‌ی دیگرِ اطاعت، اطاعت از رسول به عنوان مدبّر جامعه‌ی اسلامی در اجرای احكام و جهاد و دفاع و عزل و نصب فرمانداران است، چنانچه خداوند می‌فرماید: ما قرآن را به حق برای تو نازل كردیم تا بین مردم بر اساس آنچه خدا برای تو روشن كرده حكم كنی: «اِنّا اَنْزَلْنا اِلَیْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَیْنَ النّاسِ بِما اَریكَ الله».(101)
با وجود آن‌كه اطاعت از رسول خدا در حقیقت اطاعت از خدا است، ولی به آن جهت قرآن لفظ «اَطیعُوا» را دوبار تكرار كرد تا روشن شود اطاعت از رسول معنایی غیر از طرح وحی الهی دارد و در آن اطاعت، معنایی مثل تبیین آیات و اجرای احكام در جامعه مدّ نظر است.
ثالثاً: اطاعت از «اولی الأمر» را در كنار اطاعت از رسول خدا واجب شمرده كه این نشان می‌دهد وجه مشتركی بین اطاعت از «رسول خدا» و اطاعت از «اولی‌الامر» هست و آن عبارت است از تبیین و تبلیغ احكام الهی و اجرای احكام دین خداوند. ولی طبق ادامه آیه كه در آخر می‌فرماید: «اگر در بین هم اختلافی پیدا كردید آن اختلاف را به خدا و رسول خدا ارجاع دهید» و در این قسمت لفظ «اولی‌الامر» را نیاورده، معلوم می‌شود كه «اولی‌الامر» منصب تشریع ندارد و به او وَحی نمی‌شود، یعنی در منازعات باید به كتاب خدا و سنت رسول خدا رجوع كرد.
دقت فرمایید؛ افرادی كه مورد خطاب این آیه هستند مؤمنین می‌باشند چون در ابتدای آیه مؤمنین را مورد خطاب قرار داد و مسلماً نزاعِ مؤمنین با غیر اولی‌الامر است. زیرا بعد از این‌كه اطاعت اولی‌الامر را واجب کرد دیگر رأی اولی‌الامر محل نزاع و تردید واقع نمی‌شود. از طرفی قول «اولی‌الامر» در فهم كتاب و سنت، حجّیّت دارد و از آن جایی كه آیه‌ی شریفه اطاعت آن‌ها را بدون قید و شرط لازم دانسته، لذا رفتار و گفتار آنان مطابق با واقع و خالی از خطا و لغزش است. و در یك كلمه طبق آیه‌ی فوق باید علاوه بر پیامبر، انسان‌های معصوم دیگری نیز باشند، زیرا خداوند بندگان خود را به اطاعت كسی كه دارای خطا باشد و امت را در اثر آن خطاها گمراه كند، امر نمی‌فرماید، و اطاعت او را در كنار اطاعت پیامبرش قرار نمی‌دهد.
مصداق اولی‌الامر: هیچ‌یك از فرق مسلمین در باره‌ی پیشوایان خود ادعای عصمت نكرده‌اند(102) به غیر از شیعه كه ائمه‌ی دوازده‌گانه‌ی خود را معصوم می‌داند. شیعه نیز شاهد و دلیل اعتقاد خود را روایات بی‌شماری می‌داند که نمونه‌ای از آن را از قول جابر بن عبدالله انصاری برشمردیم.