شناخت جایگاه پیامبر(ص) و اهلالبیت(ع) و عملکردن با دیدگاهی که از آنها بهدست میآید تا آنجا اهمیت دارد که حضرت امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: اگر مطابق سیرهی آنها وظیفهی انسان نشستن در خانه باشد، این نشستن اجر شهید را دارد. چون در راستای چنین شناختی بهترین موضعگیری از انسان ظهور میکند و بهترین نسبتی را که باید با نبی و نبوت در خود ایجاد کند، ایجاد میکند و به مقام فنای فی الله که مقام شهید است میرسد، به همین جهت فرمودند: «وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ» و چنین عملکردی اجر انسان را به عهدهی خدا قرار میدهد تا خداوند مستقیماً به او نظر بفرماید و او را از عالیترین مراتب نوری بهرهمند سازد. نمونهی زمانشناسی دقیق را در سیرهی ائمه(ع) به خوبی مشاهده میکنید که مثلاً چگونه امام حسین(ع) ده سال در حکومت معاویه مقابلهی مستقیم با او نکردند ولی در زمان حاکمیت یزید نهضت امر به معروف خود را شروع میکنند. یا حضرت صادق(ع) وقتی سَهل بن حسن خراسانی اصرار دارد که با ضعفی که در امویان ایجاد شده اقدام به ایجاد حکومت کنند میفرمایند: «نَحْنُ أَعْلَمُ بِالْوَقْت»(124) ما داناترین افراد به وقت هستیم. حاکی از آن که میدانیم فعلاً وقت اقدام ما جهت ایجاد حکومت نیست و با داشتن چنین بصیرتی نه تنها خود و شیعیان خود را از درگیرشدنِ بیجا با مسائل نجات دادند، از آن مهمتر مشغول کاری شدند که باید میشدند و به همین سبب نتایج فوق العاده گرفتند. در حالیکه عبدالله بن حسن اصرار داشت فرزند خود محمدِ نفس زکیه را به خلافت برساند و لذا نهضتی تشکیل داد و با منصور عباسی درگیر شد و به قتل رسید و منصور نهایت ظلم و کشتار را بر سادات حسنی اِعمال کرد. در حالی که حضرت صادق(ع) متوجه بودند زمانه، برای آنها مناسب حرکتهای خاموش است لذا وقتی منصور دوانقی حضرت را احضار کرد تا به قتل برساند و گفت: «قَتَلَنِیَ اللَّهُ إِنْ لَمْ أَقْتُلُكَ»(125) خدا مرا بکشد اگر تو را نکشم، آیا بر علیه حکومت من اقدام میکنی و نقشه برای من میکشی؟ حضرت فرمودند: «وَ اللَّهِ مَا فَعَلْتُ وَ لَا أَرَدْتُ» سوگند به خدا که من اقدامی اینچنین نداشتهام و قصدی در این راستا نکردهام و به تو دروغ گفتهاند. وقتی شخصی که آن خبر دروغ را گفته بود آوردند و اظهار کرد حضرت صادق(ع) چنین گفتهاند، حضرت فرمودند: سوگند یاد کن و بگو: «بَرِئْتُ مِنْ حَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ وَ الْتَجَأْتُ إِلَى حَوْلِی وَ قُوَّتِی لَقَدْ فَعَلَ كَذَا وَ كَذَا جَعْفَر»(126) بیزار باشم از حول و قوت خدا و متکی باشم به حول و قوت خود که جعفر چنین و چنان کرد. همینکه آن شخص این جمله را گفت، دست و پا زد و مرد. منظور عرضم این است که چون حضرت در آن زمان وظیفهی دیگری را برای خود میشناختند به خلیفهی ظالمی مثل منصور دوانقی نیز فهماندند بنای سرنگونی حکومت او را ندارند و همین وقتشناسی موجب شد از طریق حضرت صادق(ع) اینهمه برکات تاریخی برای بشریت باقی بماند.
حضرت امیرالمؤمنین(ع) به اصحاب خود در آن زمان میفرمایند: در شرایطی هستید که با قدرت شمشیر کارها جلو نمیرود «الْزَمُوا الْأَرْضَ وَ اصْبِرُوا عَلَى الْبَلَاءِ» بر جای خود قرار گیرید و بر بلاها شکیبائی بورزید. در چنین موقعیتی است که راه گشوده میشود و نتیجهی شکیبایی ورزیدن و به حکم وظیفهای که خدا و رسول و امامان(ع) روشن کردهاند، بر جای خود ماندن، در آن حدّ ظاهر میشود که حضرت آن را یک نوع مرگِ در مقام شهادت قلمداد میکنند. چون منیت خود را از میدان به در کردهای تا خیالاتت نتوانند برایت برنامهریزی کنند و به ظاهر اوضاع را به نفع تو تغییر دهند و القاء کنند که تو یک شخصیت قوی هستی و میتوانی هرکاری را هروقت اراده کنی انجام دهی.