بسم الله الرّحمن الرّحیم
ربالعالمین برای اینکه بشر را به زیباترین شکل به کمال برساند و نظام «إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ» محقق شود، شرایط لازم را فراهم میکند. زیرا اساس این عالم برای این است که انسان به بهترین نحو به خدا برگردد. اگر انسانها در زندگی زمینی توانستند در توجهات قلبی خود به بهترین صورت به خدا برگردند، رجوع آنها در قیامت به سوی خدا به خوبی محقق میشود وگرنه هزاران سال در صراط میمانند تا آرامآرام موانعِ رجوع به حق از فکر و قلبشان بیرون رود و سیرشان به انتها برسد. البته این در صورتی است که انسان متوجه خدا باشد وگرنه به صراط وارد نمیشود بلکه بدون حساب وارد جهنم میگردد. آری اگر در صراط قرار گرفت جلو میرود و به حضرت پروردگار نزدیک میشود.
وقتی مشخص شد نظام دنیا شرایطی است که حضرت رب العالمین جهت رجوع بندگان به خدا فراهم کرده این سؤال پیش میآید که چه شرایطی باید در این دنیا باشد تا بشر به زیباترین شکل به خدا برسد در حالی که میدانیم به اندازهای که در این دنیا به خدا رسیدیم در آن دنیا به سوی خداوند حرکت میکنیم. زیرا قرآن روبهروشدن با زیباترین جلوات الهی در قیامت را چنین توصیف میکند؛ «جَزاءً بِما كانُوا یَعْمَلُونَ»(98) جزای آنچه که در این دنیا به طور مستمر انجام میدادند به آنها داده میشود. اگر کسی در این دنیا به خدا نرسد در آن دنیا در بُعد و دوری از خداوند قرار دارد که صورت قیامتی این دوری، جهنم است. اگر باید در این دنیا به خدا رسید عالیترین شکلِ به خدارسیدن که همان نظام احسن الهی است، چگونه باید باشد؟ اگر دقت بفرمائید و موضوع را در حدّ انتزاعیِ صِرف در نظر نگیرید، محال است انسان بدون ارتباط با امامی که نمایش تمام نمای اسماء الهی است موفق به اُنس با خدا شود. بر اساس این قاعده اگر بنا است در نظام حکیمانهی الهی، کاملترین شکل اُنس با خدا محقق شود، از طریق اُنس با کسانی ممکن خواهد بود که نمایش کامل اسماء الهیاند. و حضرت امام رضا(ع) بر این اساس امام را توصیف میکنند و در مدّ نظر ما قرار میدهند و میفرمایند: «قَلْبَهُ ینَابِیعُ الْحِکْمَه وَ اَطْلَقَ عَلَی لِسَانِه» قلب او چشمهی حکمت است و همان حکمت بر زبانش جاری میشود، تا نمایش حق و حقیقت باشد. «لِیکُونَ ذَلِکَ حُجَّةً عَلَی خَلْقِه» زیرا او باید حجت خدا بر خلقش باشد. و حجت الهی نمایش همهی کمالات الهی است. حضرت باقر(ع) میفرمایند: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ لَا یَكُونَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ حِجَابٌ حَتَّى یَنْظُرَ إِلَى اللَّهِ وَ یَنْظُرَ اللَّهُ إِلَیْهِ فَلْیَتَوَالَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ یَتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّهِمْ وَ یَأْتَمَّ بِالْإِمَامِ مِنْهُمْ فَإِنَّهُ إِذَا كَانَ كَذَلِكَ نَظَرَ اللَّهُ إِلَیْهِ وَ نَظَرَ إِلَى اللَّه»(99) هركس مسرور مىشود از اینكه بین او و خدا حجابى نباشد تا خدا را ببیند و خداوند او را مشاهده كند باید آل محمّد(ع) را دوست بدارد و از دشمنانشان بیزار باشد و پیرو امام از این خانواده گردد. اگر چنین بود خدا را مىبیند و خدا نیز او را مىبیند. اگر این قاعده روشن شد که شرایط اَحسَنِ ارتباط کامل با خدا این است که کسانی در صحنه باشند که نمایش اسماء الهیاند و از طریق قلب و خیال میتواند با خدا مأنوس شود، پیدا کردن چنین کسانی سخت نیست. خودِ خدا که نمیشود بیاید پائین مگر از طریق جلوات اسماء حسنای خود که حضرت صادق(ع) در این رابطه فرمودند: «نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى»(100) به خدا سوگند مائیم اسماء حسنای خداوند. وقتی معلوم شد خداوند از طریق انسان کامل اُنس با خودش را ممکن میسازد ما چشم دل را باز میکنیم و در جمال اولیاءِ معصوم اسماء حسنای خداوند را به جامعیت مییابیم و میگوئیم:
به پرده بود جمال جمیل عزّوجلّ
علی شد آینه خیرالکلام قَلّ و دَلّ
وقتی انسان عمیق فکر کند و ظریف بیندیشد به توحید کامل میرسد و توحید کامل با اُنس با حق در جمال انسانهای کامل واقع میشود.(101) توحید کامل آن است که همه چیز را در ذات و فعل و صفت به خدا ختم کنیم و حضرت حق را در همهی جلوات بنگریم. وقتی متوجه شدید وجود و کمالِ همهی مخلوقات به خدا برمیگردد، کمی جلوتر میآیید و مییابید که «فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ»(102) هرجا بنگرید با وجه الهی روبهروئید، وقتی توحید شما کامل و ظریف شد متوجهی حضور کامل حضرت پروردگار در هستی میشوید.
خداوند فیاض مطلق است پس حتماً عالیترین شرایط اُنس با خود را فراهم کرده، باید چشم خود را باز کنیم و پروردگارمان را پیدا نماییم که چگونه در همهجا ظهور کرده است. عرفا با بینا کردن چشم دل به مراحلی از توحیدِ ظریف رسیدهاند که خود را در تمام مظاهر با پروردگار عالم روبهرو مییابند. عارفِ اهل دل از مرحلهای که خدا را علت و مخلوق را معلول بداند گذشته است، به قول حضرت امام خمینی(رض) در تفسیر سورهی حمد، در علمی که خدا را علت و مخلوق را معلول میداند یک نحوه جدایی بین خدا و مخلوق هست، این نسبت برای خدا و مخلوق مطابق واقع نیست، آنچه واقعاً هست موضوعِ جلوه و صاحب جلوه است که در آن تمام عالم ظهور حق است به جمال اسماء.