باید همواره بر این نکته تأکید کرد؛ در نظام اَحسن که بر مبنای حکمت الهی شکل گرفته، محال است خداوند انسانی را که نمونهی کامل توحید است به عنوان قطب جان بشریت، جهت مدیریت امور انسانها نپرورانده باشد. حضرت رضا(ع) ذهنها را متوجه چنین قطبی مینمایند و تأکید دارند که او پرورش یافتهی خداوند است. با سادهترین برخورد در معرفت به خداوند متوجه میشوید خالق هستی حکیم است. کافی است به گوش و چشم و ابروی خودتان نگاه کنید تا بفهمید مدیریتی که نظام هستی را تدبیر میکند یک مدیریت حکیمانه است و در عین اندیشهی حکیمانه، اِعمال قدرت میکند. نظام حکیمانه، نظامی است که آنچه حقیقتاً ضروری و اَحسن است در آن قرار داده شده است. ملاحظه کنید که چگونه خداوند از دادن آنچه حقیقتاً برای درستزندگیکردن در زمین نیازتان بوده، دریغ نکرده است. به قول ابن سینا «فرو رفتگی کف پا در عین اینکه یک ساختار حکیمانهای است ولی آنقدرها هم ضروری نیست که اگر نباشد نتوانیم زندگی کنیم، با این وجود چون بهتر است که کف پا دارای فرورفتگی باشد خدا از دادن آن دریغ نکرده و به چنین نیازی نظر داشته است. حال آیا میشود خدای حکیم نظر به ضروریاتی مثل نبوت نداشته باشد؟ با این که ما در زندگی زمینی به پیامبر بیشتر نیاز داریم تا به فرورفتگی کف پا. با توجه به این امر، محال است جهان بدون پیامبر باشد». حال همین برهان را توسعه بدهید در رابطه با ضرورت وجود انسان کاملی که باید براساس شریعت الهی، جهان را مدیریت کند.
ما در این جلسات سعی نداریم روایات مربوط به امامت را بحث کنیم ولی خوب است عزیزان بحث امامت را از نظر علم کلام دنبال کنند که نمونهی آن نوع بحثها همین سخنی بود که از ابن سینا آورده شد که بر مبنای استدلال، عقاید را تبیین میکند و وظیفهی همه است که از نظر استدلالی بتوانند عقاید خود را برای خود اثبات کرده باشند تا بتوانند بدون شبهه، عقل و قلب خود را در این امور جلو ببرند. بزرگان اندیشه در جهان اسلام در تدوین علم کلام زحمتها کشیدهاند و کتابهای خوبی تدوین شده از جمله جناب خواجه نصیرالدین طوسی است که کتاب «تجرید الاعتقاد» را نوشت و روشن کرد چرا نبوت بدون امامت کافی نیست.(56)